بریده‌ای از کتاب فتح خون اثر سید مرتضی آوینی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 5

ای تشنگان کوثر ولایت! بیایید ... من سرچشمه را یافته‌ام. وا اسفا! باطن قبله را رها کرده‌اید و بر گِرد دیوارهایی سنگی می‌چرخید؟ بیایید ... باطن قبله اینجاست! به خدا، اگر نبود که خداوند خود این چنین خواسته، می‌دیدی کعبه را که به طواف امام آمده است و حجرالاسود را می‌دیدی که با او بیعت می کند.

ای تشنگان کوثر ولایت! بیایید ... من سرچشمه را یافته‌ام. وا اسفا! باطن قبله را رها کرده‌اید و بر گِرد دیوارهایی سنگی می‌چرخید؟ بیایید ... باطن قبله اینجاست! به خدا، اگر نبود که خداوند خود این چنین خواسته، می‌دیدی کعبه را که به طواف امام آمده است و حجرالاسود را می‌دیدی که با او بیعت می کند.

4

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.