بریدههای کتاب آیشمن در اورشلیم gharneshin 1404/5/31 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 206 آنچه برای آیشمن شغلی با روالثابت روزمره و بالاوپایینهای معمولش بود، برای یهودیان به معنای دقیق کلمه آخرالزمان محسوب میشد. 0 1 آناهیتا 1404/6/2 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 163 «اصولی بهراستی مقدس» لازم بودند تا «وقتی دست ضعیف انسان، نام شخص ناشناسی را به روی کاغذ میآورد و اینچنین دربارهی حیات یا ممات او تصمیم میگیرد، نیروی راهنمای او باشد». و این «اصول مقدس» چه کسانی را برای نجات دستچین میکردند؟ همانها «که تمام زندگیشان برای جامعه کار کرده بودند» 0 4 gharneshin 1404/6/4 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 273 مسئولیت حقوقی و اخلاقی کسی که قربانی را تسلیم مرگ میکند، از نظر ما، نهتنها از مسئولیت کسی که مجری مرگ قربانی است کوچکتر نیست بلکه شاید بزرگتر باشد. 0 0 gharneshin 1404/6/4 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 277 در مواجهه با این دسته از یهودیان، دو جریان متفاوت در ادارات آلمان وجود داشت؛ جریان ((رادیکال)) که همهی تفکیکها را نادیده میگرفت _ یهودی یهودی است، والسّلام _ و جریان ((اعتدالگرا)) که معتقد بود بهتر است این یهودیان را ((در آبنمک)) بخوابانیم تا در مبادله از آنها استفاده کنیم. 0 1 gharneshin 1404/6/3 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 229 روشن شد که آرمان ((سرسختی))، شاید جز برای معدودی جانور نیمهدیوانه، چیزی بیش از یک افسانه برای خودفریبی، برای مخفی کردن علاقهای بیرحمانه به همرنگی با جماعت به هر قیمتی، نبوده است. 0 2 gharneshin 1404/6/5 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 297 ((هر کسی که اعتراض جدی میکرد یا دست به کوچکترین اقدامی علیه واحدهای کشتار میزد طی بیستوچهار ساعت دستگیر و اعدام میشد. یکی از ظرافتهای حکومتهای تمامتخواه قرن ما این است که اجازه نمیدهند دشمنانشان با مرگی بزرگ و دراماتیک شهید شوند و پای عقایدشان جان بدهند. بسیاری از ما شاید حاضر بودیم چنین مرگی را بپذیریم. دولت تمامتخواه کاری میکند که دشمنانش در سکوت و گمنامی ناپدید شوند. اگر کسی جرئت میکرد، بهجای تحمل این جنایات در سکوت، رنج مرگ را به جان بخرد قطعا جان خود را بیهوده قربانی کرده بود. منظور این نیست که چنین ایثاری از نظر اخلاقی بیمعنا بود. اما عملا بیفایده بود. عقاید هیچیک از ما آنقدر در عمق جانمان ریشه ندوانده بود که بتوانیم، فقط بخاطر معنای اخلاقی والاتر، ایثاری عملا بیفایده را بر خود تحمیل کنیم.)) ناگفته پیداست که نویسنده نمیداند ((شرافتی)) که آنقدر بر آن تاکید میکند، در غیاب آنچه آن را ((معنای اخلاقی والاتر)) میخواند، تا چه اندازه تهی است. 0 0 gharneshin 1404/6/5 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 298 در هنگامهی وحشت، اغلب افراد به شرایط تن میدهند اما برخی حاضر به این کار نمیشوند. 0 4 gharneshin 1404/5/27 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 82 اما گاهی کمدی فرو میریزد و وحشت و از دل آن سر برمیآورد و به داستانهایی، احتمالا حقیقی، میانجامد که طنز مرگبارش بهراحتی از هر گونه ابتکار سورئالیستی پیشی میگیرد. 0 1 gharneshin 1404/5/27 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 84 اما خودفریبی عادتی رايج بود و كمابيش به پیششرط اخلاقی زندهماندن تبديل شده بود، آنقدر كه حتى حالا، هجده سال پس از فروپاشی رژيم نازی، با آنكه بخش اعظم محتواى دروغهای آن نظام فراموش شده، هنوز گاهی دشوار میشود فريبكاری را بخشى جداییناپذیر از شخصیت آلمان نشمرد. در دوران جنگ، دروغی كه بيشترين تأثير را بر كل مردم آلمان گذاشت شعار ((نبرد سرنوشت برای ملت آلمان)) بود، كه هيتلر يا گوبلز ساخته بودند، شعارى كه خودفریبی را از سه جهت ساده میساخت و چنين القا میكرد كه، نخست، اين جنگ جنگ نیست؛ دوم، اين جنگ به حكم سرنوشت آغاز شده نه به دست آلمان؛ سوم، براي آلمانیها پاى مرگ و زندگی در ميان است، یا باید دشمنان خود را نابود كنند يا خودشان نابود شوند. 0 1 gharneshin 1404/5/22 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 35 شرط پیروزی اساس در این است که قربانیِ شکنجه شده در حق خود روا بداند که بدون اعتراض به سوی طناب دار برده شود، که خویشتن خود را چنان انکار و رها کند که تا نقطهی دست کشیدن از تایید هویش پیش برود. و این کار بیجهت نیست. بیهوده و از سر سادیسم محض نیست که سربازان اساس شکست قربانی را میخواهند. آنها میدانند نظامی که موفق میشود قربانی خود را حتی قبل از به دار آویختن نابود کند... با فرسنگها فاصله... بهترین نظام برای نگهداشتن کل ملت در یوغ بردگی و در بند تسلیم است. هیچچیز هولناکتر از صفوف منظم انسانهایی نیست که، بهسان آدمکهایی، روانهی مسلخ خود میشوند. 0 31 آناهیتا 1404/5/22 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 35 آنها میدانند نظامی که موفق میشود قربانی خود را حتی قبل از به دار آویختن نابود کند… با فرسنگها فاصله… بهترین نظام برای نگهداشتن کل یک ملت در یوغِ بردگی است. در بند تسلیم. 0 6 آناهیتا 1404/5/22 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 53 قضات نمیتوانستند بپذیرند یک شخص متوسط و «طبیعی»، که نه کودن است و نه مغزشویی شده و نه منفعتطلب، ممکن است در تشخیص درست از غلط کاملا ناتوان باشد. 0 7 gharneshin 1404/5/23 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 54 نظر آنها مبتنی بر این فرض بود که متهم، مثل همهی اشخاص نرمال، باید از ماهیت مجرمانهی اعمالش آگاه بوده باشد، و البته آیشمن هم به واقع نرمال بود چون در رژیم نازی استثنا محسوب نمیشد. اما، در شرایط رایش سوم، فقط از استثناها میشد انتضار واکنش نرمال داشت. این حقیقت ساده، دوراهی ناخوشایندی برای قضات ایجاد کرده بود که نه میتوانستند حلش کنند و نه راه فراری از آن داشتند. 0 1 آناهیتا 1404/6/3 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 204 آنچه برای آیشمن یک شغل، با روال ثابت روزمره و بالا و پایینهای معمولش بود؛ برای یهودیان به معنای دقیق کلمه، آخر دنیا محسوب میشد. 0 31 gharneshin 1404/6/5 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 318 مردان و زنان جوان آلمانی که هرازچندی، به مناسب هیاهو بر سر خاطرات آنه فرانک و محاکمهی آیشمن، ما را به فوران دیوانهوار احساس گناهشان مهمان میکنند، در واقع زیر بار گذشته، زیر بار گناه پدرانشان، کمر خم نکردهاند بلکه میخواهند از فشار مشکلات موجود و عینی خود فرار کنند و به احساساتی سطحی پناه ببرند. 0 1 gharneshin 1404/6/5 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 320 قاطع بر گوتگلاوبیگر بودنش آغاز کرد تا به شیوهی رایج نازیها نشان بدهد مسیحی نیست و به حیات پس از مرگ اعتقاد ندارد. سپس ادامه داد: ((بعد از مدت کوتاهی، آقایان، همگی دوباره همدیگر را خواهیم دید. سرنوشت همهی انسانها همین است. زندهباد آلمان، زندهباد آرژانتین، زندهباد اتریش. فراموششان نخواهم کرد.)) رودرروی مرگ، کلیشهای را پیدا کرده بود که در خطابههای ترحیم استفاده میشود. پای چوبهی دار، حافظهاش برای آخرین بار به او کلک زد؛ ((مشعوف)) بود و فراموش کرده بود که این مجلس ترحیم خود اوست. انگار در آن لحظات آخر داشت درسی را خلاصه میکرد که این کلاس طولانی در باب شرارت انسان به ما آموخته بود: درس هولناک و کلامگریز و اندیشهگریزِ ابتذال شر. 0 1 آناهیتا 1404/6/5 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 295 یکی از ظرافتهای حکومتهای توتالیتر قرن ما این است که اجازه نمیدهند دشمنانشان به مرگِ بزرگ و دراماتیک یک شهید بمیرند و پای عقایدشان جان بدهند. بسیاری از ما شاید حاضر بودیم چنین مرگی را بپذیریم. دولت توتالیتر کاری میکند که دشمنانش در سکوت و گمنامی ناپدید شوند. 0 1 آناهیتا 1404/6/5 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 312 گناه او فرمانبرداری او بود، در زمانهای که فرمانبرداری به عنوان یک فضیلت ستوده میشد. 0 2 gharneshin 1404/6/6 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 325 بیتردید، واضحترین دلیل اینکه نقض کنوانسیون لاهه به دست متفقین هرگز حتی به بحث حقوقی گذاشته نشد این بود که دادگاههای نظامی بینالمللی نورنبرگ فقط به اسم بینالمللی بودند و در واقع دادگاه فاتحان جنگ محسوب میشدند. 0 0 gharneshin 1404/6/6 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 330 این است که جرم نهفقط علیه قربانی که بلکه، در وهلهی نخست، علیه جامعهای انجام میشود که قانون آن نقض شده است. مجرم را به این خاطر دستگیر میکنند و به پیشگاه عدالت میآورند که عمل او کلیت جامعه را آزرده و جدا به خطر انداخته است، و نه به این خاطر که (مانند دعاوی مدنی) خسارتی به افراد وارد شده و آنها مستحق ترمیم و جبران خسارتاند. جبران خسارتی که در پروندههای کیفری به آنها پرداخته میشود ماهیت کاملا متفاوتی دارد؛ اینجا پیکرهی خود جامعه نیازمند ((ترمیم)) است، و نظم کلی عمومی است که از مدار خود خارج شده و باید به وضع قبل برگردد. به عبارت دیگر، قانون تقدم مییابد، نه شاکی. 0 0
بریدههای کتاب آیشمن در اورشلیم gharneshin 1404/5/31 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 206 آنچه برای آیشمن شغلی با روالثابت روزمره و بالاوپایینهای معمولش بود، برای یهودیان به معنای دقیق کلمه آخرالزمان محسوب میشد. 0 1 آناهیتا 1404/6/2 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 163 «اصولی بهراستی مقدس» لازم بودند تا «وقتی دست ضعیف انسان، نام شخص ناشناسی را به روی کاغذ میآورد و اینچنین دربارهی حیات یا ممات او تصمیم میگیرد، نیروی راهنمای او باشد». و این «اصول مقدس» چه کسانی را برای نجات دستچین میکردند؟ همانها «که تمام زندگیشان برای جامعه کار کرده بودند» 0 4 gharneshin 1404/6/4 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 273 مسئولیت حقوقی و اخلاقی کسی که قربانی را تسلیم مرگ میکند، از نظر ما، نهتنها از مسئولیت کسی که مجری مرگ قربانی است کوچکتر نیست بلکه شاید بزرگتر باشد. 0 0 gharneshin 1404/6/4 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 277 در مواجهه با این دسته از یهودیان، دو جریان متفاوت در ادارات آلمان وجود داشت؛ جریان ((رادیکال)) که همهی تفکیکها را نادیده میگرفت _ یهودی یهودی است، والسّلام _ و جریان ((اعتدالگرا)) که معتقد بود بهتر است این یهودیان را ((در آبنمک)) بخوابانیم تا در مبادله از آنها استفاده کنیم. 0 1 gharneshin 1404/6/3 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 229 روشن شد که آرمان ((سرسختی))، شاید جز برای معدودی جانور نیمهدیوانه، چیزی بیش از یک افسانه برای خودفریبی، برای مخفی کردن علاقهای بیرحمانه به همرنگی با جماعت به هر قیمتی، نبوده است. 0 2 gharneshin 1404/6/5 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 297 ((هر کسی که اعتراض جدی میکرد یا دست به کوچکترین اقدامی علیه واحدهای کشتار میزد طی بیستوچهار ساعت دستگیر و اعدام میشد. یکی از ظرافتهای حکومتهای تمامتخواه قرن ما این است که اجازه نمیدهند دشمنانشان با مرگی بزرگ و دراماتیک شهید شوند و پای عقایدشان جان بدهند. بسیاری از ما شاید حاضر بودیم چنین مرگی را بپذیریم. دولت تمامتخواه کاری میکند که دشمنانش در سکوت و گمنامی ناپدید شوند. اگر کسی جرئت میکرد، بهجای تحمل این جنایات در سکوت، رنج مرگ را به جان بخرد قطعا جان خود را بیهوده قربانی کرده بود. منظور این نیست که چنین ایثاری از نظر اخلاقی بیمعنا بود. اما عملا بیفایده بود. عقاید هیچیک از ما آنقدر در عمق جانمان ریشه ندوانده بود که بتوانیم، فقط بخاطر معنای اخلاقی والاتر، ایثاری عملا بیفایده را بر خود تحمیل کنیم.)) ناگفته پیداست که نویسنده نمیداند ((شرافتی)) که آنقدر بر آن تاکید میکند، در غیاب آنچه آن را ((معنای اخلاقی والاتر)) میخواند، تا چه اندازه تهی است. 0 0 gharneshin 1404/6/5 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 298 در هنگامهی وحشت، اغلب افراد به شرایط تن میدهند اما برخی حاضر به این کار نمیشوند. 0 4 gharneshin 1404/5/27 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 82 اما گاهی کمدی فرو میریزد و وحشت و از دل آن سر برمیآورد و به داستانهایی، احتمالا حقیقی، میانجامد که طنز مرگبارش بهراحتی از هر گونه ابتکار سورئالیستی پیشی میگیرد. 0 1 gharneshin 1404/5/27 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 84 اما خودفریبی عادتی رايج بود و كمابيش به پیششرط اخلاقی زندهماندن تبديل شده بود، آنقدر كه حتى حالا، هجده سال پس از فروپاشی رژيم نازی، با آنكه بخش اعظم محتواى دروغهای آن نظام فراموش شده، هنوز گاهی دشوار میشود فريبكاری را بخشى جداییناپذیر از شخصیت آلمان نشمرد. در دوران جنگ، دروغی كه بيشترين تأثير را بر كل مردم آلمان گذاشت شعار ((نبرد سرنوشت برای ملت آلمان)) بود، كه هيتلر يا گوبلز ساخته بودند، شعارى كه خودفریبی را از سه جهت ساده میساخت و چنين القا میكرد كه، نخست، اين جنگ جنگ نیست؛ دوم، اين جنگ به حكم سرنوشت آغاز شده نه به دست آلمان؛ سوم، براي آلمانیها پاى مرگ و زندگی در ميان است، یا باید دشمنان خود را نابود كنند يا خودشان نابود شوند. 0 1 gharneshin 1404/5/22 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 35 شرط پیروزی اساس در این است که قربانیِ شکنجه شده در حق خود روا بداند که بدون اعتراض به سوی طناب دار برده شود، که خویشتن خود را چنان انکار و رها کند که تا نقطهی دست کشیدن از تایید هویش پیش برود. و این کار بیجهت نیست. بیهوده و از سر سادیسم محض نیست که سربازان اساس شکست قربانی را میخواهند. آنها میدانند نظامی که موفق میشود قربانی خود را حتی قبل از به دار آویختن نابود کند... با فرسنگها فاصله... بهترین نظام برای نگهداشتن کل ملت در یوغ بردگی و در بند تسلیم است. هیچچیز هولناکتر از صفوف منظم انسانهایی نیست که، بهسان آدمکهایی، روانهی مسلخ خود میشوند. 0 31 آناهیتا 1404/5/22 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 35 آنها میدانند نظامی که موفق میشود قربانی خود را حتی قبل از به دار آویختن نابود کند… با فرسنگها فاصله… بهترین نظام برای نگهداشتن کل یک ملت در یوغِ بردگی است. در بند تسلیم. 0 6 آناهیتا 1404/5/22 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 53 قضات نمیتوانستند بپذیرند یک شخص متوسط و «طبیعی»، که نه کودن است و نه مغزشویی شده و نه منفعتطلب، ممکن است در تشخیص درست از غلط کاملا ناتوان باشد. 0 7 gharneshin 1404/5/23 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 54 نظر آنها مبتنی بر این فرض بود که متهم، مثل همهی اشخاص نرمال، باید از ماهیت مجرمانهی اعمالش آگاه بوده باشد، و البته آیشمن هم به واقع نرمال بود چون در رژیم نازی استثنا محسوب نمیشد. اما، در شرایط رایش سوم، فقط از استثناها میشد انتضار واکنش نرمال داشت. این حقیقت ساده، دوراهی ناخوشایندی برای قضات ایجاد کرده بود که نه میتوانستند حلش کنند و نه راه فراری از آن داشتند. 0 1 آناهیتا 1404/6/3 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 204 آنچه برای آیشمن یک شغل، با روال ثابت روزمره و بالا و پایینهای معمولش بود؛ برای یهودیان به معنای دقیق کلمه، آخر دنیا محسوب میشد. 0 31 gharneshin 1404/6/5 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 318 مردان و زنان جوان آلمانی که هرازچندی، به مناسب هیاهو بر سر خاطرات آنه فرانک و محاکمهی آیشمن، ما را به فوران دیوانهوار احساس گناهشان مهمان میکنند، در واقع زیر بار گذشته، زیر بار گناه پدرانشان، کمر خم نکردهاند بلکه میخواهند از فشار مشکلات موجود و عینی خود فرار کنند و به احساساتی سطحی پناه ببرند. 0 1 gharneshin 1404/6/5 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 320 قاطع بر گوتگلاوبیگر بودنش آغاز کرد تا به شیوهی رایج نازیها نشان بدهد مسیحی نیست و به حیات پس از مرگ اعتقاد ندارد. سپس ادامه داد: ((بعد از مدت کوتاهی، آقایان، همگی دوباره همدیگر را خواهیم دید. سرنوشت همهی انسانها همین است. زندهباد آلمان، زندهباد آرژانتین، زندهباد اتریش. فراموششان نخواهم کرد.)) رودرروی مرگ، کلیشهای را پیدا کرده بود که در خطابههای ترحیم استفاده میشود. پای چوبهی دار، حافظهاش برای آخرین بار به او کلک زد؛ ((مشعوف)) بود و فراموش کرده بود که این مجلس ترحیم خود اوست. انگار در آن لحظات آخر داشت درسی را خلاصه میکرد که این کلاس طولانی در باب شرارت انسان به ما آموخته بود: درس هولناک و کلامگریز و اندیشهگریزِ ابتذال شر. 0 1 آناهیتا 1404/6/5 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 295 یکی از ظرافتهای حکومتهای توتالیتر قرن ما این است که اجازه نمیدهند دشمنانشان به مرگِ بزرگ و دراماتیک یک شهید بمیرند و پای عقایدشان جان بدهند. بسیاری از ما شاید حاضر بودیم چنین مرگی را بپذیریم. دولت توتالیتر کاری میکند که دشمنانش در سکوت و گمنامی ناپدید شوند. 0 1 آناهیتا 1404/6/5 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 312 گناه او فرمانبرداری او بود، در زمانهای که فرمانبرداری به عنوان یک فضیلت ستوده میشد. 0 2 gharneshin 1404/6/6 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 325 بیتردید، واضحترین دلیل اینکه نقض کنوانسیون لاهه به دست متفقین هرگز حتی به بحث حقوقی گذاشته نشد این بود که دادگاههای نظامی بینالمللی نورنبرگ فقط به اسم بینالمللی بودند و در واقع دادگاه فاتحان جنگ محسوب میشدند. 0 0 gharneshin 1404/6/6 آیشمن در اورشلیم هانا آرنت 3.7 35 صفحۀ 330 این است که جرم نهفقط علیه قربانی که بلکه، در وهلهی نخست، علیه جامعهای انجام میشود که قانون آن نقض شده است. مجرم را به این خاطر دستگیر میکنند و به پیشگاه عدالت میآورند که عمل او کلیت جامعه را آزرده و جدا به خطر انداخته است، و نه به این خاطر که (مانند دعاوی مدنی) خسارتی به افراد وارد شده و آنها مستحق ترمیم و جبران خسارتاند. جبران خسارتی که در پروندههای کیفری به آنها پرداخته میشود ماهیت کاملا متفاوتی دارد؛ اینجا پیکرهی خود جامعه نیازمند ((ترمیم)) است، و نظم کلی عمومی است که از مدار خود خارج شده و باید به وضع قبل برگردد. به عبارت دیگر، قانون تقدم مییابد، نه شاکی. 0 0