بریدههای کتاب بادام Hadise 1403/9/19 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 125 تا آن جایی که من میدانستم، عشق مفهوم عظیمی بود؛ واژه ای غیر قابل تعریف که در زندان کلمات محبوس شده بود، اما خیلی راحت به کار میرفت . مردم بی هیچ وسواسی، برای ساده ترین لذت ها و تشکر ها از این واژه استفاده میکردند . 0 3 زهرا صفری 1403/5/20 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 49 0 8 رآبین 1403/12/8 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 25 0 2 میدوری 1403/8/26 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 30 کتاب ها مرا به جاهایی می برند که در هیچ موقعیت دیگری نمی توانستم به آنجا بروم 0 7 تئودور 1404/2/13 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 131 تا جایی که من متوجه شدم(عشق) مقولهای افراطی است.واژهای که پدیدهای نامشخص را به زور در زندان حروف میچپاند،اما در تعجبم که چرا این واژه به دفعات و آن هم به این راحتی از دیگران شنیده میشود.انسان ها به راحتی عشق را در صحبتهای روزمرهشان میچپانند و آن را برای کوچکترین لذتها و یا قدردانی سادهای به کار میبرند. 0 0 ࡅߺ߳ߊހߊ 1403/11/23 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 17 شانس نقش خیلی مهمی را در تمام بیعدالتیهای دنیا بازی میکند، حتی خیلی بیشتر از آن چیزی که انتظارش را داری. 0 2 حمیدرضا فیاضی 1404/1/29 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 22 مامان میگفت همهچیز به خاطر خودم است و به آن «عشق» میگفت، اما به نظر من، ما این کارها را بهخاطر خودش انجام میدادیم که ناامیدانه می کوشید فرزندی متفاوت نداشته باشد. با توجه به اقدامات مامان، عشق چیزی نبود جز غر زدن به خاطر هرچیز بی اهمیت، با چشمانی اشکبار دربارهی اینکه فرد باید در این موقعیت و آن موقعیت چنینوچنان رفتار کند. اگر اسم این عشق بود، من ترجیح میدادم نه چیزی بدهم و نه چیزی بگیرم. البته هیچوقت این را با صدای بلند نگفتم. 0 2 حمیدرضا فیاضی 1404/2/1 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 125 عشق مفهوم عظیمی بود؛ واژه غیر قابل تعریف که در زندان کلمات محبوس شده بود، اما خیلی راحت به کار میرفت. مردم بی هیچ وسواسی، برای سادهترین لذتها و تشکرها از این واژه استفاده میکردند. 0 2 فاطیما بهزادی 1403/12/28 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 242 من تصمیم گرفتم با زندگی و هر آنچه به سوی من پرتاب میکند مواجه شوم 0 10 حمیدرضا فیاضی 1404/1/29 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 24 عشق برای آدمهای بزدلی نیست که منتظر تأیید دیگران باشند. 0 3 حمیدرضا فیاضی 1404/2/1 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 95 - بگذریم. من فکر میکنم تو دایره واژگان محدودی داشته باشی. -هان؟ -خیلی از واژههات رو فحشها تشکیل میدن که البته اونا هم خیلی متنوع نیستند. کتاب خوندن بهت کمک میکنه دایره واژگانت رو گسترش بدی. بعد میتونی مکالمات بهتری با افراد داشته باشی. 0 3 mizuki 1402/7/23 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 52 شبیه دیگران بودن یعنی چه؟ وقتی همه ادمها با یکدیگر فرق دارند، باید شبیه چه کسی باشم؟ 0 17 حمیدرضا فیاضی 1404/2/1 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 121 ما باید توی این دنیای سخت، سختتر باشیم. 0 2 حمیدرضا فیاضی 1404/2/1 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 176 مردم چشمانشان را به روی فجایعی که در جاهای دیگر اتفاق میافتند میبندند، چون میگویند کاری از دستشان بر نمیآید؛ اما برای اتفاقی که در نزدیکشان میافتد هم هیچ اقدامی نمیکنند، چون خیلی میترسند. 0 2 Ramina 1403/11/13 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 210 وقتی غم و ناامیدی بیش از حد تحمل بشه و راه حلی هم وجود نداشته باشه، فکر های بدی به سر آدم میزنه. 0 1 iced Pluto 1403/4/7 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 237 زندگی با جاری شدن، طعم های مختلفی به خود میگیرد. 0 33 حمیدرضا فیاضی 1404/2/1 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 91 اما کتابها ساکت و خاموشاند، آنها در سکوت خودشان باقی میمانند تا کسی بیاید و آنها را ورق بزند. 0 3 خانم کاف🌻 1403/10/23 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 121 مردم میگفتند که به هیچ وجه نمیتوان گن را درک کرد. من با آنها موافق نبودم.هیچکس تا به حال به خودش زحمت نداده بود به ذهن او راه پیدا کند. 0 4 Ramina 1403/11/13 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 31 شانس نقش خیلی پررنگی در اتفاقات ناعادلانهی این دنیا دارد؛ خیلی بیشتر از چیزی که تصور میکنیم. 0 1 iced Pluto 1403/4/1 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 18 وقتی چیزی متفاوته، آدما نمیتونن تحملش کنن. 0 0
بریدههای کتاب بادام Hadise 1403/9/19 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 125 تا آن جایی که من میدانستم، عشق مفهوم عظیمی بود؛ واژه ای غیر قابل تعریف که در زندان کلمات محبوس شده بود، اما خیلی راحت به کار میرفت . مردم بی هیچ وسواسی، برای ساده ترین لذت ها و تشکر ها از این واژه استفاده میکردند . 0 3 زهرا صفری 1403/5/20 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 49 0 8 رآبین 1403/12/8 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 25 0 2 میدوری 1403/8/26 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 30 کتاب ها مرا به جاهایی می برند که در هیچ موقعیت دیگری نمی توانستم به آنجا بروم 0 7 تئودور 1404/2/13 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 131 تا جایی که من متوجه شدم(عشق) مقولهای افراطی است.واژهای که پدیدهای نامشخص را به زور در زندان حروف میچپاند،اما در تعجبم که چرا این واژه به دفعات و آن هم به این راحتی از دیگران شنیده میشود.انسان ها به راحتی عشق را در صحبتهای روزمرهشان میچپانند و آن را برای کوچکترین لذتها و یا قدردانی سادهای به کار میبرند. 0 0 ࡅߺ߳ߊހߊ 1403/11/23 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 17 شانس نقش خیلی مهمی را در تمام بیعدالتیهای دنیا بازی میکند، حتی خیلی بیشتر از آن چیزی که انتظارش را داری. 0 2 حمیدرضا فیاضی 1404/1/29 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 22 مامان میگفت همهچیز به خاطر خودم است و به آن «عشق» میگفت، اما به نظر من، ما این کارها را بهخاطر خودش انجام میدادیم که ناامیدانه می کوشید فرزندی متفاوت نداشته باشد. با توجه به اقدامات مامان، عشق چیزی نبود جز غر زدن به خاطر هرچیز بی اهمیت، با چشمانی اشکبار دربارهی اینکه فرد باید در این موقعیت و آن موقعیت چنینوچنان رفتار کند. اگر اسم این عشق بود، من ترجیح میدادم نه چیزی بدهم و نه چیزی بگیرم. البته هیچوقت این را با صدای بلند نگفتم. 0 2 حمیدرضا فیاضی 1404/2/1 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 125 عشق مفهوم عظیمی بود؛ واژه غیر قابل تعریف که در زندان کلمات محبوس شده بود، اما خیلی راحت به کار میرفت. مردم بی هیچ وسواسی، برای سادهترین لذتها و تشکرها از این واژه استفاده میکردند. 0 2 فاطیما بهزادی 1403/12/28 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 242 من تصمیم گرفتم با زندگی و هر آنچه به سوی من پرتاب میکند مواجه شوم 0 10 حمیدرضا فیاضی 1404/1/29 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 24 عشق برای آدمهای بزدلی نیست که منتظر تأیید دیگران باشند. 0 3 حمیدرضا فیاضی 1404/2/1 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 95 - بگذریم. من فکر میکنم تو دایره واژگان محدودی داشته باشی. -هان؟ -خیلی از واژههات رو فحشها تشکیل میدن که البته اونا هم خیلی متنوع نیستند. کتاب خوندن بهت کمک میکنه دایره واژگانت رو گسترش بدی. بعد میتونی مکالمات بهتری با افراد داشته باشی. 0 3 mizuki 1402/7/23 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 52 شبیه دیگران بودن یعنی چه؟ وقتی همه ادمها با یکدیگر فرق دارند، باید شبیه چه کسی باشم؟ 0 17 حمیدرضا فیاضی 1404/2/1 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 121 ما باید توی این دنیای سخت، سختتر باشیم. 0 2 حمیدرضا فیاضی 1404/2/1 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 176 مردم چشمانشان را به روی فجایعی که در جاهای دیگر اتفاق میافتند میبندند، چون میگویند کاری از دستشان بر نمیآید؛ اما برای اتفاقی که در نزدیکشان میافتد هم هیچ اقدامی نمیکنند، چون خیلی میترسند. 0 2 Ramina 1403/11/13 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 210 وقتی غم و ناامیدی بیش از حد تحمل بشه و راه حلی هم وجود نداشته باشه، فکر های بدی به سر آدم میزنه. 0 1 iced Pluto 1403/4/7 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 237 زندگی با جاری شدن، طعم های مختلفی به خود میگیرد. 0 33 حمیدرضا فیاضی 1404/2/1 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 91 اما کتابها ساکت و خاموشاند، آنها در سکوت خودشان باقی میمانند تا کسی بیاید و آنها را ورق بزند. 0 3 خانم کاف🌻 1403/10/23 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 121 مردم میگفتند که به هیچ وجه نمیتوان گن را درک کرد. من با آنها موافق نبودم.هیچکس تا به حال به خودش زحمت نداده بود به ذهن او راه پیدا کند. 0 4 Ramina 1403/11/13 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 31 شانس نقش خیلی پررنگی در اتفاقات ناعادلانهی این دنیا دارد؛ خیلی بیشتر از چیزی که تصور میکنیم. 0 1 iced Pluto 1403/4/1 بادام وون پیونگ سون 3.9 257 صفحۀ 18 وقتی چیزی متفاوته، آدما نمیتونن تحملش کنن. 0 0