بریده‌های کتاب هری پاتر و سنگ کیمیا

دامبلدور لبخند زنان گفت :« شجاعت انواع مختلفی داره. ایستادگی در برابر دشمنانمون به شهامت زیادی نیاز داره ، اما ایستادگی در برابر دوستانمون هم همون قدر دلیرانه ست .

شطرنج همینه دیگه. باید بعضی از مهره‌ها رو فدای مهره‌های دیگه کرد.

هری گفت :« من که نخواستم با به زبون آوردن اسمش شجاعتم رو نشون بدم. فقط نمی دونستم نباید بگیم . حالا فهمیدی منظورم چیه ؟ یه عالمه چیز هست که باید یاد بگیرم...»

«حقیقت!حقیقت هم زیباست هم وحشتناکه...»

"I remember every wand I've ever sold, Mr. Potter. Every single wand. The wand chooses the wizard, remember... I think we must expect great things from you, Mr. Potter.

سانتور به هری کمک کرد روی پایش بایستد و گفت:« حالت خوب است ؟» « آره ... ممنونم .‌‌.. اون دیگه چی بود ؟ سانتور جوابش را نداد.

《حقیقت!حقیقت هم زیباست هم‌وحشتناکه...برای همین وقتی آدم‌با‌حقیقت سروکار داره باید خیلی احتیاط کنه.》

These people will never understand him! He’ll be famous — a legend — I wouldn’t be surprised if today was known as Harry Potter day in the future — there will be books written about Harry — every child in our world will know his name!

Neville had never been on a broomstick in his life, because his grandmother had never let him near one. Privately, Harry felt she’d had good reason, because Neville managed to have an extraordinary number of accidents even with both feet on the ground.

ترسیدن از اسم هرچیزی ترس از خود اون چیز رو تشدید می‌کنه.

بعضی کارها را وقتی با آدم‌های دیگر تجربه می‌کنی، ناگزیر به دلت می‌نشینند؛ بیهوش کردن یک ترول کوهی چهار متری هم یکی از همین کارهاست.

After all, to the well-organized mind, death is but the next great adventure «در نهایت، برای ذهنِ منظم و سازمان‌یافته، مرگ تنها، ماجرای بزرگ بعدی است.»

بعضی کار ها را وقتی با آدم های دیگر تجربه می کنی ، ناگزیر به دلت می نشینند؛ بیهوش کردن یک ترول کوهی چهار متری هم یکی از همین کارهاست.

"the trouble is, humans do have a knack of choosing precisely those things that are worst for them."

سانتور ها موجودات عمیقی ان... یه چیز هایی می‌دونن..‌‌. فقط زیاد چیزی بروز نمی دن.

ولی مشکل اینجاست که آدم ها معمولا درست همون چیز هایی رو انتخاب می کنن که از همه براشون بدتره‌.»

هری فقط گفت :« مرده ان.» زیاد دلش نمی خواست درباره جزئیات ماجرا با این پسر حرف بزند.

« بهش بگو ولدمورت هری . همیشه اسم صحیح هر چیزی رو به کار ببر. ترس از به زبون آوردن اسم چیز ها وحشت ازشون رو بیشتر می کنه .»

هری این انتخاب‌های ماست که حقیقت باطنی ما رو نشون می‌ده نه توانایی‌هامون.