اولین کتاب استاد محمدی که امیدوارم آخرین کتاب ایشان نباشد.
کتاب برای من هدیه از سوی خود نویسنده بود و من پس از فخر فروشی های بیش از حد و نشان دادن امضای ایشان به همه از خانواده گرفته تا دوستان و استادان خودم شروع به خواندن کردم.
کتابی زیبا، بسیار دلنشین بود برای من؟ آرمان و جوانیاش، مانی و یاس و کتاب هایش، قطعا هیچگاه فراموش نخواهد شد.
از افکار پدر خانواده که خود را فدای اعضای خانواده میکرد و مادر که اصل و اساس خانه بود به خوبی توصیف شده بود و هربار که سراغ کتاب میرفتم گویی خودم هم با خانواده عظیمی همراه میشدم.
یکی از بخش هایی که بسیار از کتاب دوست داشتم بخشی بود که مانی به همراه دوستانش به حمام عمومی رفته بود و رفتار ماکان باعث خنده من شد، به خصوص جمله ای که رازمیک گفت:« دوتا کیسه و یک عدد لیف و یک کاسه داریم، میخوری»
از اینکه در کنار این تلخی زندگی مانی و خانواده عظیمی، قسمت های شیرین و خنده دار هم به خوبی توصیف شده بود باعث میشد گاه بخندم گاه گریه کنم و حتی بعد از بستن کتاب ساعت ها ذهنم درگیر ماجرا بشه.
بخش های آشنایی مانی و یاس زیبا بود، مکالماتی که بین آنها رد و بدل میشد بر زیبایی داستان میافزود اما، دوست داشتم توصیفات بیشتری راجب چهره یاس، مکان ملاقات هایشان ببینم.
با اینکه طرفدار اینم که خودم در ذهنم فضاسازی رو انجام بدم، اما کمی توصیف بیشتر احساس میکنم باعث میشد بیشتر توی اون فضا قرار بگیرم.
یکی از قسمت های مورد علاقه ام قسمتی بود که پدر خانواده ترکی حرف میزد و شعری به زبان ترکی زمزمه میکرد. ( احتمالا به این دلیل که خودم ترکم و دیدن یک متن به زبانی که میفهمم در کتابی که چند کلمه ای با نویسنده اش صحبت کردم برایم جالب است )
پایان بندی کتاب؟ سرگذشت مانی دردآور بود، از دست دادن یک نفر خودش به تنهایی سخت است حال او بار غم چندین نفر رو حمل میکرد، غمی که ریشه در وجود ادم میزنه و کم کم ادم رو از پا در میاره.
نامه مانی برای یاس، غمگین و در عین حال زیبا بود لحظه ای که ان صحنه را میخواندم کمی خودم را جای یاس گذاشتم و د
در هر صورت من لحظه لحظه کتاب رو با عشق خوندم و برای من به کتابی تبدیل شد که نه یک بار بلکه چندین بار به سراغش خواهم آمد.
تنها دوست داشتم توصیفات بیشتر بود و همچنین کتاب هم کمی طولانی تر اما درکل از خواندن تک تک کلماتش لذت بردم و این لذت ها رو با خوندن قسمت هایی از متن به آشنایان انتقال دادم.
امیدوارم آخرین کتابتوننباشه و دوست دارم این قلم زیبا رو بارها و بارها ببینم.