بریدهای از کتاب روزها در کتاب فروشی موریساکی اثر ساتوشی یاگی ساوا
1404/5/4
صفحۀ 8
اشک از چشمانم سرازیر شد. طوری که انگار هیچوقت بند نمیآمد. مهم نبود که چقدر گریه کنم، نمیتونستم خودم را کنترل کنم.
اشک از چشمانم سرازیر شد. طوری که انگار هیچوقت بند نمیآمد. مهم نبود که چقدر گریه کنم، نمیتونستم خودم را کنترل کنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.