بریده‌های کتاب هر دو در نهایت می میرند

آخرین پیام من اینه: کسایی رو که دوستشون دارین پیدا کنین و جوری زندگی کنین که انگار هر روز خودش یه زندگی تازه است.

این عجله ممکن است_ همین الآن نزدیک بود_ به کشتنم دهد.

آخرین پیام من اینه: کسایی که دوستشون دارین پیدا کنین و جوری زندگی کنین که انگار هر روز خودش یه زندگی تازه است.

((همه ی آدم ها اشتباه می کنن.)) -متیو-

«تا وقتی که میتونی، باید حرفت رو اونجوری که دلت میخواد و با صدای بلند بگی.»

از خیابان میگذرم،اما این بار دستی نیست که من را نگه دارد.

خداحافظی ممکن ترین غیرممکن است.

زیستن، نادرترین اتفاق جهان است. بیش تر افراد فقط وجود دارند، همین.

خداحافظی ممکن ترین غیر ممکن دنیاست، چون هرگز دوست ندارید آن را به زبان بیاورید، اما خیلی احمق هستید اگه زمانی که فرصتش را دارید از گفتن آن سرباز زنید.

حیف که زندگی به ما اجازه نمی‌دهد وقتی به زمان بیشتری نیاز داریم، آن را مانند یک ساعت کوک کنیم.

_بخش اول،قاصد مرگ زندگی کردن نادر ترین اتفاق جهان هستی است.بیشتر مردم فقط وجود دارند،همین. اسکار وایلد

به نظرم، بیشترین چیزی که دلم برایش تنگ میشود فرصت های از دست رفته برای واقعا زندگی کردن زندگی ام باشد.

روفوس گفت: ((دلم نمی‌خواد درباره‌اش صحبت کنم، اما باید این کار رو بکنم.))

این مرگ نیست که انسان باید از آن بترسد ، ترس واقعی هرگز زندگی نکردن است. مارکوس اولیور ، امپراتور رومی

از خیابان می‌گذرم اما این بار دستی نیست مرا نگه دارد(:😭🥺

《نه، اصلا عادلانه نیست. به نظرم، اصلا مهم نیست که وقتی می‌میری با کی باشی...وقتی قاصد مرگ بهت زنگ می‌زنه،دیگه همراهی کسی زنده نگهت نمی‌داره.》

از خیابان میگذرم اما این‌بار،دستی نیست که مرا نگه دارد...