خیلی وقت بود یه رمان که اینقدر جذبم کنه نخونده  بودم. نمیدونم به خاطر روون بودن کتاب بود، یا به خاطر دغدغه ی مشترکی که با مستوره داشتم، در هر صورت نمیتونستم کتاب رو زمین بذارم. این کتاب رو نگه میدارم تا دوباره چند سال دیگه بخونمش💕
      

        کتاب نکات خوبی داشت ولی خیلی طولانی بود. وسطای خوندن، واقعا خسته شده بودم و میخواستم رهاش کنم😅
      

        کتاب نثر خیلی روانی داشت و من از خوندنش واقعا لذت بردم.
      

        من تا حالا چند کتاب از نشر نوین خونده بودم و همه شون ترجمه های خوبی داشتن. ولی ترجمه این کتاب گاها نامفهوم و سخت بود برای من. شاید خود نسخه اصلی کتاب به این صورت بوده. ولی در نهایت خیلی سخت این کتاب رو تموم کردم. و اگه بخوام بگم کل کتاب چی گفت، این بود که زمان ما محدوده و باید این محدودیت رو بپذیریم و انتظار عجیب و فضایی از خودمون و زمان مون نداشته باشیم.
      

        داستانی روان و ملایم از زندگی خانم اشرف سادات منتظری... 

آدم وقتی همچین زندگی هایی رو میبینه با خودش میگه ما کجاییم و بندگان خوب خدا کجا. واقعا این حجم از ایمان به خدای این مادر شهید آدم رو شوکه میکنه...
      

        این کتاب واقعا نکات عالی و به درد بخوری داشت. خوندن ش رو توصیه میکنم🤍
      

        راستش بعضی جاهای کتاب متن سختی برای من داشت. ولی انتهای کتاب یک واژه نامه داشت که می‌شد ازش کمک گرفت. در نهایت فارغ از سختی متن، این کتاب رو دوست داشتم و حتما چند سال بعد مجدد میخونم ش. حتما در گذشته درس هایی برای آینده هست..‌
      

        واقعا داستان پر کشش ی داشت. برای من که به فرهنگ ژاپن علاقه دارم واقعا کتاب لطیف و زیبایی بود🥰🥺
      

        در یک کلام: عالی✌🏻😍
من این کتاب رو سال ۹۹ خوندم و زندگی م به دو بخش قبل خوندن این کتاب و بعد خوندن این کتاب تقسیم شد
      

        این کتاب دو تا مسئله "پیدا کردن ریتم شبانه روزی" و اینکه "در طول روز آیا میتونیم بخوابیم یا نه" رو برای من حل کرد که واقعا راهگشا بود برام
      

        برای من که دانش چندانی درباره مذاکره نداشتم، واقعا کتاب خوبی بود. چند سال بعد دوباره دلم میخواد حتما بخونمش