با اینکه خیلی طول کشید تا بخونمش، ولی همین که تند تند درسام رو تموم می‌کردم تا حداقل بتونم ۵۰ صفحه ازش رو بخونم باعث می‌شد روزم ساخته بشه و کلی ازش لذت ببرم. 
اگر دست من بود امتیازی فراتر از ۵ رو به این جلد می‌دادم، انقدر قشنگ بود که زبانم قاصره و تا ابد زندانی ازکابان جلد محبوبم باقی می‌مونه:::)))) 
 از حرص خوردنام بگم ؟ از دست تو هری. از دست تو. اخه بچه این قهرمان بازیا رو کنار بزار طرف زده زندگیت رو نابود کرده یعنیچ- 😭
هرماینی همچنان مورد علاقمه ولی لوس شده 🤓 (یه هرماینی ای درون خودمم هست*)
هروقت اسمی از دراکو میاد بال درمیارم، اهمیت نمی‌دم که گستاخه، بی ادبه یا قلدره، همچنان مورد علاقمه و عاشقشم 🤓☝🏻 
از الان قراره وارد بخش طوفانی و بخش های دارک مجموعه هری پاتر قراره بشیم! (حقیقتا ترسیده‌ام، دیگه خبری از انرژی های کودکانه نیست*) 
پ‌ن: البته ورود طوفانی دومین شخصیت مورد علاقم یعنی سیریوس بلک هم بی تاثیر نیست و بودنش توی داستان خودش یه نقطه قوته.
      

        برخلاف افراد دیگه من به جای کتاب بچگی‌م رو با فیلم هری‌ پاتر گذروندم و باهاش بزرگ شدم. هنوز هم وقتی احساس ناراحتی می‌کنم یا نیاز دارم که یک فیلم جدید ببینم هری پاتر رو نگاه می‌کنم. هری پاتر همیشه برای من تازگی داشت و من هربار که می‌دیدم انگار نه انگار کل داستان رو می‌دونم!
مدت ها بود خوندن کتابش رو به دلایلی که نمی‌دونم پست گوش می‌انداختم تا بالاخره شروعش کردم. نمی‌دونم چرا خوندن همچین شاهکاری رو پشت گوش‌ مینداختم. وقتی کتاب رو خوندم یه حس جدیدی در من شکل گرفت، این حس حتی از حس دیدن فیلمش هم قوی تر بود.
داستان جزییاتی داشت که حتی توی فیلم هم وجود نداشت، توی کتاب بعضی از شخصیت ها خیلی پررنگ بودن و یه‌جورایی مکمل داستان بودن، بعضی از وقایع که توی فیلم بهش پرداخته نشده بود، توی کتاب خیلی خوب می‌تونستیم ببینیم که دارن داستان رو کامل می‌کنن. حالا که کتابش رو خوندم متوجه شدم چقدر مجموعه هری پاتر گسترده‌ست و چقدر جزییات و اتفاقات قشنگ و دلنشین داره (قشنگ و دلنشین=جنگ، خون و خون ریزی😭😂) 
انتخاب اول من همیشه کتابه، از اون دسته پاترهدایی نیستم که مخالف فیلمش هستن چون باهاش بزرگ شدم، هردوشون رو خیلی دوست دارم ولی اگه بخوام انتخاب کنم اول کتاب و بعد فیلم. 
هری پاتر شاهکاری هستش که گفتنی نیست و خودتون باید بخونید و پاییزتون رو قشنگ تر کنید ✨
      

        از نظر من تا الان این قشنگ ترین جلد این مجموعه تا الان هستش. 😭
من خیلی خیلی زیاد این جلد رو دوست داشتم و بیشتر از ماجراجویی های ۴ جلد قبلی لذت بردم و ماجراجویی داخل اسکاندیا رو به شدت دوست داشتم.
من فصل‌هایی که راجب جنگ هستش خوشم نمیاد ولی این جنگ اسکاندیا رو با جون و دل می‌خوندم و هرلحظه کنجکاو تر می‌شدم و خیلی لذت بردم. و البته ایراک اینجا شخصیت مورد علاقم بود و بدون شک می‌تونم بگم با اینکه از اسکاندیایی ها خوشم نمیاد خیلی ایراک رو دوست دارم و با بقیه متفاوته. 😭🖐🏻 آخرش انقدر خندیدم و انقد ذوق زده بودم که برای تخلیه انرژی نیاز داشتم راه برم 😭😂، و البته آخراش کاساندرا/اوانلین شاهدخت مورد علاقم شد. 💘
خلاصه این مجموعه رو بخونید و لطفا خودتون رو از زیبایی های این مجموعه غافل نکنید.
      

        خوندنش برام حس یه زنگ تفریح بین کتابای سنگین و غیر قابل هضم رو داشت و در عرض دو ساعت تونستم تمومش کنم.
یکی از دلایلی که باعث شد برام دلنشین بشه و از خوندنش لذت ببرم این بود که متن خیلی سبکی هم داشت و در عین حال مجبورت می‌کرد ادامه بدی تا متوجه بشی آخرش چی‌میشه، ولی خب زهرا خانوم فکر کنم ما نیازمند یه جلد دوم با بچه ها و نوه های شخصیت ها هستیم. 🤭🖐
خلاصه خیلیییی از این کتاب لذت بردم و به شدت دوستش داشتم، به امید اثر های دیگه از این نویسنده :) 
      

        "اینجا کمپ دورگه ها نبود، اگر در صلح و آرامش بود."
قبلا با خودم می‌گفتم چرا تموم نمیشه ؟ و زمانی که به لحظات پایانی این کتاب رسیده بود نمی‌خواستم تموم بشه، دوست داشتم زمان متوقف بشه.
یه حس دلتنگی خاصی رو دارم که شاید الان با خودتون بگید "مجموعه‌های بعدی پرسی جکسون هم وجود دارن!"ولی این مجموعه تا ابد جزو مورد علاقه هام میمونه، مجموعه ای که باهاش زندگی کردم، با تک تک شخصیت هاش زندگی کردم و باهاشون همزاد پنداری کردم. تمام عیب هاش رو در نظر نمی‌گیرم و اگر هم امکانش بود امتیازی فراتر از ۵ تا به این مجموعه می‌دادم :)))
ریک ریوردان عزیزم توهم تا ابد مورد علاقم می‌مونم. ممنونم که همچین مجموعه ای رو نوشتی تا بتونیم توی پنج جلد همراه پرسی و بقیه ماجراجویی ای رو تجربه کنیم که فراتر از تصورمون بود.
و حالا، تابستان فرا رسیده. دورگه های زیادی توی تابستون بعدی راهشون به کمپ دورگه‌ها باز میشه و ما باز هم پیش به سوی ماجراجویی های بیشتری قدم می‌زاریم!

      

        این جلد رو هم به اندازه جلد قبلی دوستش داشتم و خیلی خیلییی قشنگ بود. ولی وقتی داشتم به اخرای داستان می‌رسیدم، قسمت جنگ ارتش دانکن با ارتش مورگاراث، یکم احساس آزردگی و خستگی می‌کردم از اینکه همش درمورد ارتش، نظام و جنگ توضیح داده می‌شد، بخاطر همین نیم نمره کم کردم.
جان فلنگن خوشش میاد مارو عذاب بده ؟ 😭 من الان جلد سوم رو ندارم واقعا با اخر داستان اشک تو چشمام جمع شد امیدوارم که هالت بتونه ویل و کاساندرا رو پیدا کنه. 😭🙏
      

        وسطای این جلد همش خسته می‌شدم ولی درکل دوستش داشتم پایانش قشنگ از اون پایان‌هایی بود که از جیمز دشنر توقع داشتم: هیجان خالص، جوری که واقعا نیاز به جلد ۳ دارم. 
الان همه‌چی انقد نسبت به نیوت مشکوک شده که فقط نگران نیوت‌ام. خدا کنه براش هیچ اتفاقی نیوفته واقعا دارم نابود میشم اگه براش اتفاقی بیوفته رد میدم. 😭😭
چندتا ادیت تو تیکتاک دیدم درمورد نیوت و انقد وحشتناک بودن که قلبم داره میاد تو دهنم. 
*از ترزا متنفرم متنفرم متنفرم متنفرم.
      

        این جلد یه جور دیگه به دلم نشست و خیلی دوستش داشتم، همه چی خیلی خاص و قشنگ بود و پشیمونم که چرا زودتر شروعش نکرده بودم. درمورد قلم ریک ریوردان؟ اصلا متوجه گذر زمان نمی‌شی انقد این بشر راحت و دوستانه می‌نویسه. 😭✨
      

        بالاخره حومه‌ی سکوت به پایان رسید.کتاب عجیبی بود درحالی که از خوندنش حس خوبی داشتم و لذت می‌بردم در همون حالت اذیت می‌شدم و می‌گفتم چرا داستان اصلی شروع نمیشه یا چرا هیجانی به داستان نمیاد. وقتی به اواسط کتاب رسیدم تصمیم گرفتم همین جلد رو تموم کنم و دیگه ادامه ندم این مجموعه رو ولی یه پایان به شدت باز و عجیبی داشت انگار این جلد همش یه مقدمه بوده و داستان اصلی قراره از جلد دوم شروع بشه. پس تصمیم بر این شد که این مجموعه رو ادامه بدم چون بشدت آدم کنجکاوی ام و با این پایان واقعاااا نمیشه.
و سخن آخر، با اینکه این کتاب رو اولین بار بود می‌خوندم حس می‌کردم قبلا خوندمش و بعضی از قسمت هاش انگاری تقلید یا هرچی که بهش می‌گید از کتابای دیگه بود.

ممکنه اسپویل باشه:
آخر داستان که بگم نویسنده تفنگ به دست شد و همه ی شخصیت های مورد علاقم رو در عرض چند ثانیه به اون دنیا فرستاد:(((
      

        بعد از مدت ها یه کتابی خوندم که انقد خفن بود و انقد دوستش داشتم که بدون هیچ شکی بهش نمره کامل رو میدم.
انتظار یه همچین پایانی رو نداشتم، خیلی غیرقابل پیش‌بینی و خفن بود و الان مغزم اینجوریه که: 🤯🤯🤯
بخونید تا متوجه خفنی این کتاب بشید، خیلیییییی خوب بود.
نابود شدم اصلا.پشمام.
      

        در جستجوی چیکا .. سومین کتابی که از میچ آلبوم خوندم.
امتیاز دادن و حرف زدن درمورد این کتاب کمی برام سخته چرا که این کتاب بر اساس واقعیته و درمورد دختری به اسم چیکاعه که به همراه آقای میچ و همسرش خانم جنی زندگی میکنه.
هیچوقت نمیتونم درمورد کتابای میچ آلبوم نظر منفی بدم ، هر بار با خوندن کتاباش حس آرامش و دلنشینی دارم و هر بار وقتی کتابی رو از ایشون تموم میکنم ترغیب میشم تا کتابای بیشتری ازش بخونم. این اثر رو هم خیلی دوست داشتم شاید بیشتر از دو اثر قبلی‌ای که از ایشون خوندم. این داستان روند درمانی چیکا و مقاومت و شجاعتش در برابر تومور شاخه‌ای رو نشون میداد و من واقعا شجاعت چیکا رو تحسین میکنم و همچنین شجاعت اقای میچ و خانم جنی در برابر این اتفاق دردناک :')
      

        این جلد هم خیلی خیلی قشنگ بود و خیلی ازش لذت بردم خوندش یه حس خیلی خوبی رو بهم منتقل می‌کرد و خوشحالم که خوندمش. امیدوارم به زودی جلد های بعدی رو شروع کنم ولی خیال ندارم به این زودی بی‌خیال ماجراجویی با الایس، لایا، دارین، تس و .. بشم 😭💞
      

        کتاب اولین تماس تلفنی از بهشت دومین اثری هستش که از میچ آلبوم میخونم ، این کتاب رو کمتر از سیم های جادویی فرانکی پرستو دوست داشتم.
اوایل یعنی نیمه اول کتاب کند پیش می‌رفت و هیچ اتفاق هیجان انگیزی اتفاق نمی‌افتاد ولی نیمه دوم کتاب هیجان انگیز شد و ژانر راز آلود و معمایی به خودش گرفت و به همین دلیل نیمه دوم کتاب رو بیشتر دوست داشتم. تا صفحات اول اگه خوشتون نیومد یکم بهش فرصت بدید تا کتاب خودش رو بهتون ثابت کنه و بعد بوم غافلگیر می‌شید!
اگر میخواید خوندن کتابای میچ آلبوم رو شروع کنید این‌ کتاب‌ رو بهتون پیشنهاد نمیکنم چون ممکنه از میچ آلبوم نا امیدتون بکنه ، من خوندم با سیم های جادویی فرانکی پرستو شروع کردم و خیلی دوستش داشتم و پیشنهادش میکنم.
خلاصه قلم میچ آلبوم رو خیلی دوست دارم خیلی دلنشینه و دلم میخواد کتاب بیشتری رو ازش بخونم.
      

        فکر می‌کردم با خوندن این جلد این مجموعه به پایان می‌رسه و بچه های سایه به حق خودشون می‌رسن اما انگاری این مجموعه ۷ جلده و نشر پرتقال هنوز ترجمه‌ش نکرده ، به نظر من این مجموعه یه مینی مجموعه خفنه و خودم خیلی دوستش داشتم.
پایان این جلد خیلی باز بود و امیدوارم هرچه سریع‌تر جلدای بعدی ترجمه بشه چون هنوز کلی سوال هستش که با خوندن این جلد توی ذهنم شکل گرفت.
      

        این جلد خیلی خیلی بهتر از جلد اول بود و کاملا میتونستیم پیشرفت قلم آلوین همیلتون رو حس کنیم.
یکی از نکته های مثبت این کتاب اینه که همه چی اونجوری که فکر می‌کنی پیش نمیره و هر لحظه با غافلگیری جدیدی رو به رو میشی. اینکه مطمئن نباشید حدستون درسته چون همه چیز لحظه ی آخر تغییر می‌کنه و مغزتون فرو می‌پاشه و اینجوری اید که :: 🤯🤯 چیشدد ؟؟
من یه اعتراضم دارم چرا حضور جین اولش انقد کمرنگ بودد ؟؟ اقا جین میخوایم به توان ۳ .😭😂
خلاصه این جلد خیلی خوب بود و خیلی بیشتر از جلد اول دوستش داشتم ، بخونید بخونید بخونید.😭😭
*حس می‌کنم قراره مجموعه یاغی شن ها یکی از مورد علاقه هام بشه )))) 
آخرش چرا اونجوری تموم شد فقط ؟؟ :::::))))

به امید طلوعی تازه ، بیابانی تازه!