سمانه اعتمادی جم

تاریخ عضویت:

دی 1402

سمانه اعتمادی جم

@etemadijam

60 دنبال شده

44 دنبال کننده

                دانش آموخته حوزه هنری

              
https://www.instagram.com/smnetemadi?igsh=MWhlZDljaGZ4ejZwMw==

یادداشت‌ها

نمایش همه
        پیوند برادری در آیینه‌ی غدیر

رمان «در اسارت نفرت»، نگاشته‌ی عطیه سادات صالحیان، چون نغمه‌ای کهن در گوش تاریخ طنین می‌اندازد و خوانندگان نوجوان را به شام و مکه‌ی روزگار  پیامبر اکرم (ص) می‌برد؛ سرزمینی که در آن غبار کاروان‌ها با نوای رحمت نبوی درآمیخته و سایه‌ی اسارت، دل‌های امیدوار را به آزمون می‌کشد. این روایت تاریخی پرشور، قصه‌ی دو برادر ایرانی به نام های روزبه و سام، است که در گرداب اندوه و نفرت، راهی به سوی ایمان و رهایی می‌جویند.

داستان از تلخی جدایی جان می‌گیرد. روزبه و سام، که همراه پدرشان در کاروانی تجاری‌ عازم شام هستند، گرفتار تندباد سرنوشت می‌شوند. اسارت، آن‌ها را از یکدیگر دور می‌کند و هر یک را به سویی از این جهان پرآشوب می‌کشاند. روزبه، با قلبی زخم‌خورده، در مسیری پرراز گام برمی‌دارد که او را با چهره‌هایی چون سلمان پارسی، یار وفادار پیامبر (ص) پیوند می‌دهد. این سفر، تنها جستجویی برای بازیافتن سام نیست؛ بلکه سفری است به ژرفای ایمان، جایی که مهربانی پیامبر (ص) و سلوک یارانش،غم و تاریکی را از دل روزبه می‌زداید.

عطیه سادات صالحیان با نثری خوش‌آهنگ و روایتی پرماجرا، جهانی اصیل از بازارهای شلوغ شام تا آرامش مقدس غدیر بازآفرینی کرده است. هر صحنه، گویی تابلویی است که بوی خاک، طنین گام‌های کاروان و زمزمه‌ی دعا را به جان خواننده می‌ریزد. 
در غدیر، جایی که بلال با صوت اذانش آسمان را می‌شکافد، این روایت به اوج خود می‌رسد. روزبه و سام، در لحظه‌ای سرشار از شکوه، زیر سایه‌ی پیامبر (ص) و در حضور امیرالمؤمنین علی (ع)، به بیعتی ابدی دست می‌یازند. این پیوند، که در قلب غدیر خم جوانه می‌زند، نه‌تنها برادری آن‌ها را جاودانه می‌کند، بلکه ایمانشان را به نوری ماندگار بدل می‌سازد.

«در اسارت نفرت» فراتر از یک قصه‌ی تاریخی است؛ آینه‌ای است که برادری، بخشش و جستجوی حقیقت را در برابر چشمان خواننده می‌نهد. این رمان به نوجوانان می‌آموزد که حتی در زنجیرهای اسارت، امید و ایمان می‌توانند دو بال‌ رهایی باشند.

مخاطب پیشنهادی در اسارت نفرت، نوجوانانی هستند که به داستان‌های تاریخی پرهیجان با پیام‌های عمیق درباره‌ی خانواده، دوستی و ایمان علاقه‌مندند.

«در اسارت نفرت» روایتی است که از سایه‌ی اندوه سر برمی‌آورد، اما در نور ایمان و برادری به شکوفایی می‌رسد.
      

2

        سفری از زنجیر اسارت تا نور حقیقت

رمان «جاسوس امین»، به قلم الهام صفار، چون مشعلی در دل تاریکی‌های سامرای عباسی می‌درخشد و خواننده‌ی نوجوان را به دنیایی پر از راز، خطر و امید می‌کشاند. این داستان تاریخی پرهیجان ، قصه‌ی امین است؛ پسری هفده‌ساله که در گرداب ناچاری و کینه گرفتار می‌شود، اما سرنوشت او را به مسیری می‌برد که قلب و روحش را برای همیشه دگرگون می‌کند.
داستان در کوچه‌های خاکی و قصرهای پرشکوه سامرا جان می‌گیرد، جایی که دیوارها رازهای ناگفته را زمزمه می‌کنند. امین، پس از ازدست‌دادن سرپرستش، به دام انتخابی نادرست می‌افتد و به‌عنوان برده به قصر خلیفه فرستاده می‌شود. کینه‌ای که از شیعیان در دل دارد، او را به بازی خطرناکی از فریب و جاسوسی می‌کشاند. اما در این مسیر، مهربانی انسان‌هایی چون ابوعمرو و جرقه‌ی عشقی که در قلبش برای حلما شعله می‌کشد، او را به بازنگری در باورهایش وامی‌دارد. لحظه‌ای که امین سایه‌ای مرموز را پشت پنجره‌ی حجره می‌بیند، با دستاری که چهره‌اش را پنهان کرده، چنان قلب خواننده را به تپش می‌اندازد که انگار خود در آن شب تاریک ایستاده است.

الهام صفار با قلم روان و روایتی پرکشش، سامرای قرن سوم هجری را چنان زنده بازآفرینی کرده که بوی بازار، غوغای قصر و زمزمه‌ی حقیقت در گوش خواننده طنین‌انداز می‌شود. 

«جاسوس امین» بیش از یک قصه‌ی تاریخی است؛ دعوتی است به شجاعت برای روبه‌روشدن با اشتباهات و یافتن حقیقت در میان سایه‌های فریب. این رمان به خوانندگان نوجوان می‌آموزد که حتی در تاریک‌ترین لحظه‌ها، یک انتخاب درست می‌تواند راه را به سوی آزادی هموار کند.
مخاطب پیشنهادی این داستان نوجوانانی هستند که به داستان‌های تاریخی پرهیجان با درون‌مایه‌های عاطفی علاقه دارند. 

«جاسوس امین» قصه‌ای است که از اسارت و کینه خلق می‌شود، اما با عشق و حقیقت به نور می‌رسد.
      

25

        تیر رهایی در قلب اسارت

رمان «آخرین مسابقه»، قلم زده ی عطیه سادات صالحیان،در دل تاریخ، خوانندگانش را به قصرهای پرشکوه و پرراز دوران هارون‌الرشید می‌برد. این روایت تاریخی پرماجرا، قصه‌ی تلما، کنیزی شجاع و تیرانداز است که در گرداب اسارت، راهی به سوی آزادی و حقیقت می‌جوید.

داستان از حرکت کاروانِ ارباب عمران و خانواده اش در بیابان جان می‌گیرد. تلما،به همراه پدر و مادرش در خدمت ارباب عمران و دخترش فاخته هستند. 
تلما با شجاعت، زندگی فاخته را نجات می‌دهد. این دلاوری، او را به قصر باشکوه هارون می‌کشاند، اما شکوه قصر به‌زودی به دام اسارتی تازه بدل می‌شود. در مسابقه‌ای نفس‌گیر، تیراندازی تلما چشم‌ها را خیره می‌کند و او را در برابر انتخابی سرنوشت‌ساز قرار می‌دهد. آزادی خویش یا وفاداری به انسانیتی که در دلش جوانه زده. در این مسیر، تلما با محبت‌هایی روبه‌رو می‌شود که قلبش را به سوی نوری معنوی هدایت می‌کند.

عطیه سادات صالحیان با نثری روان و روایتی آهنگین، جهانی زنده از قصرهای عباسی بازآفرینی کرده است. از نسیم ملایمی که پرده‌های پنجره را می‌رقصاند تا بوی عود نیم‌سوخته‌ای که در اتاق‌های مجلل می‌پیچد، هر صحنه گویی خواننده را به قلب تاریخ می‌کشاند. تلما، با قلب پرشور و روح سرکشش، قهرمانی است که هر نوجوان می‌تواند در او، خود را ببیند. دختری گرفتار در زنجیرهای اسارت، اما در جستجوی آزادی و حقیقت. 

لحظه‌ای که تلما با خدیجه، خواهر امام رضا (ع)، روبه‌رو می‌شود، داستان به اوج خود می‌رسد. خدیجه، با قلب رئوف و کلام حکیمانه‌اش، تلما را در برابر رازهای قصر و حقیقت زندگی‌اش قرار می‌دهد. این دیدار، نه‌تنها تلما را از تاریکی نجات می‌دهد، بلکه پیوندی معنوی را در دل داستان می‌سازد که خواننده را به تأمل در رحمت و انسانیت وامی‌دارد.

«آخرین مسابقه» فراتر از یک داستان تاریخی است؛ روایتی است از شجاعت، وفاداری و پیروزی وجدان بر فریب. این رمان به مخاطبش می‌آموزد که حتی در تنگنای اسارت، یک انتخاب درست می‌تواند تیری باشد به سوی رهایی.

مخاطب این رمان نوجوانانی هستند که به داستان‌های تاریخی پرهیجان با پیام‌های ژرف درباره‌ی آزادی، وفاداری و ایمان علاقه‌مندند.

«آخرین مسابقه» قصه‌ای است که از سایه‌ی اسارت سر برمی‌آورد، اما با نور حقیقت و شجاعت به اوج می‌رسد.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

        کابوسی که راه به سوی حقیقت می‌گشاید

رمان «یرحا»، قلم زده ی سمانه خاکبازان، چون ستاره‌ای در آسمان تاریخ می‌درخشد و خواننده‌ی نوجوان را به شهر مرو در دوران ولیعهدی امام رضا (ع) می‌کشاند؛ جایی که عطر مناظرات علمی، غوغای بازارها و زمزمه‌های معنوی در هم می‌آمیزند. این اثر، با پیوند هنرمندانه‌ی تاریخ و تخیل، روایتگر سفری عمیق و پرماجراست که از کابوسی مرموز آغاز می‌شود و به نوری از حقیقت می‌رسد.

داستان با کابوسی هولناک گشوده می‌شود که هر شب ذهن یرحا، دختری یهودی و کنجکاو، را به اسارت می‌گیرد: عمارتی فروریخته که بوی مرگ می‌دهد، ناله‌ای که گاه زوزه‌ی باد است و گاه فریادی انسانی. این کابوس، چون نخی نامرئی، داستان را پیش می‌برد و یرحا را، چه در خواب و چه در بیداری، به سوی سرنوشتش هدایت می‌کند. یرحا به همراه پدرش، حارث، و ندیمه‌ی وفادارش، ایلا، به مرو سفر می‌کند تا به هاران، پدربزرگش، که در این شهر منتظرشان است، بپیوندد. اما سایه‌ی راحیل، مادر ازدست‌رفته‌ی یرحا، همچنان بر قلب او سنگینی می‌کند. در مرو، یرحا با کلام و کردار والای امام رضا (ع) روبه‌رو می‌شود و پرسش‌هایش درباره‌ی هویت، عشق و حقیقت او را به سفری تنها اما روشنگر می‌کشاند.

سمانه خاکبازان با بهره‌گیری از منابع تاریخی معتبر، مانند «عیون اخبار الرضا»، جهانی چنان زنده و باورپذیر خلق کرده که خواننده خود را در کوچه‌های مرو، میان مناظرات پرشور و عمارت‌های رازآلود می‌یابد. توصیف صحنه‌هایی چون عمارتی مرگ‌زده که کابوس‌های یرحا را شکل می‌دهد، چنان نفس‌گیر است که ضربان قلب خواننده را تندتر می‌کند. این کابوس‌ها نه‌تنها به داستان هیجان می‌بخشند، بلکه بازتابی از تردیدها و ترس‌های درونی یرحا هستند که با نور دانش و محبت امام رنگ می‌بازند.

یرحا، قهرمان داستان، قلبی تپنده به رمان می‌دهد. او دختری است که هر نوجوان می‌تواند با او هم‌ذات‌پنداری کند: پرشور، پرسشگر و درگیر سوال‌های بزرگ زندگی. ایلا، ندیمه‌ی او، چون دوستی صمیمی، گرما و همراهی به داستان می‌افزاید، و یاد راحیل، مادر یرحا، لایه‌ای عاطفی و عمیق به روایت می‌بخشد.

«یرحا» برای مخاطب نوجوان، بیش از یک قصه‌ی تاریخی است؛ دعوتی است به شجاعت در پرسیدن و جستجوی حقیقت. این رمان با نثری روان، داستانی پرکشش و پیامی الهام‌بخش، نه‌تنها پنجره‌ای به فرهنگ و اندیشه‌ی دوران عباسی می‌گشاید، بلکه به خواننده می‌آموزد که حتی تاریک‌ترین کابوس‌ها می‌توانند راهی به سوی روشنایی باشند.

مخاطب پیشنهادی این اثر نوجوانانی هستند که به رمان‌های تاریخی با درون‌مایه‌ی معنوی و پرسش‌های فلسفی علاقه‌مندند و از قصه‌های پرماجرا لذت می‌برند.

«یرحا» قصه‌ای است که از کابوس زاده می‌شود، اما با نوری از حقیقت و خودشناسی به پایان می‌رسد.
      

1

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.