یادداشت سمانه اعتمادی جم
5 روز پیش
چراغ امید در شبهای انتظار رمان «ستاره میبارید»، نگاشتهی فاطمه سلیمانی ازندریانی، مانند نغمهای سوزناک از دل تاریخ دفاع مقدس، روایتگر زندگی زنانی است که در پشت جبههها، با عشق و ایثار، بار سنگین انتظار را به دوش کشیدند. این اثر، قصهی قهرمانان خاموشی است که در غوغای جنگ تحمیلی، با دستهای خالی اما دلهایی پرامید، چراغ خانه و زندگی را فروزان نگه داشتند. در هفت فصل این رمان، محبوبه، زنی سیوششساله، محور روایتی است که قلب خواننده را به تسخیر درمیآورد. او که پسرش در اسارت است و همسرش پیوسته راهی جبهههاست، با دردی جانکاه اما استوار، زندگی را پیش میبرد. محبوبه، با خواستهای مادرانه از همسرش برای بازگرداندن پسرش، تجسم زنی است که در میان طوفان جنگ، امید را چون گوهری گرانبها حفظ میکند هر چند گاهی خود را صبور نمی بیند. سلیمانی با نثری احساسی و دقیق، جنگ را نه در هیاهوی گلولهها، بلکه در سکوت اضطرابآلود خانهها، در زمزمهی دعا و در نگاههای منتظر به تصویر میکشد. نویسنده با قلمی روان و روایتی سرشار از احساس، فضای زندگی زنان در دوران جنگ را چنان بازسازی کرده که گویی خواننده در میان کوچههای خاکی و خانههای پر از انتظار آن روزگار نفس میکشد. هر فصل، پنجرهای است به سوی زندگی زنانی که در نبود همسران، پدران و برادرانشان، با شجاعت و صبوری، مسئولیت خانواده را به دوش گرفتند. محبوبه و دیگر زنان داستان، با نقشهای بیادعایشان، چون ستارگانی در آسمان تیرهی جنگ میدرخشند. «ستاره میبارید» بیش از یک رمان باشد، مرثیهای است برای ایثار زنانی که جنگ را نه با سلاح، بلکه با قلبهایشان جنگیدند. این اثر، با نگاهی نو به دفاع مقدس، خوانندهی بزرگسال را به تأمل در فداکاریهای ناگفته وامیدارد و نشان میدهد که امید، حتی در تاریکترین لحظهها، میتواند راه را روشن کند. مخاطب پیشنهادی این اثر علاقمندان به رمانهای تاریخی و احساسی با محوریت نقش زنان در دفاع مقدس و مضامین ایثار و استقامت هستند. «ستاره میبارید» روایتی است که از دلِ درد و انتظار سر برمیآورد، اما با نور امید و ایثار به آسمان میرسد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.