عطیه ملکی

تاریخ عضویت:

اسفند 1402

عطیه ملکی

@einmim

5 دنبال شده

11 دنبال کننده

                یک عدد کتابخونِ اهل قلم
می‌نویسم هر آنچه باید را... 
شاعری گمشده در لابه‌لای شعرهایش:) 

              

یادداشت‌ها

        «چهارمین کتاب تیرماه 1404»
در جهانی که کلمات گاه از معنا تهی می‌شوند و روابط انسانی به سطحی‌ترین شکل خود می‌رسند، ماگدا سابو در رمان «در» دری می‌گشاید به اقلیمی خاموش و پرتنش؛ جایی میان واژه و سکوت، اعتماد و سوءتفاهم، نزدیکی و فاصله.
درون‌مایه‌ی اثر شاید در ظاهر ساده باشد: رابطه‌ای میان زنی نویسنده و خدمتکاری پیر به‌ نام امرنس. اما زیر این روایت مینیمال، جهانی پیچیده از تنش‌های روانی و اخلاقی پنهان است. امرنس، زنی‌ست از نسلی فراموش‌شده؛ تنیده در سکوت. در مرزی میان بی‌اعتمادی و وفاداری مطلق. او "در" را به روی جهان بسته است، نه از غرور، که از زخمی عمیق که تاریخ و انسان بر جانش نهاده‌اند.
امرنس، بیش از آن‌که شخصیت باشد، استعاره‌ای‌ست از روح زخم‌خورده‌ی انسان، که از دل رنج‌های بزرگ سر برآورده و راه نجات را نه در کلام، که در عمل یافته است. زبان او تیز و بی‌پرده است، اما قلبش با وفاداری عجیبی می‌تپد که تنها در بزنگاه‌های خاموشی فهمیده می‌شود. او به سادگی عشق نمی‌ورزد، اما اگر وفادار شد، تا انتها می‌ماند؛ بی‌ادعا، بی‌توقع.

کتابی فوق‌العاده جذاب، با رازهایی که ذهن آدمی را تا مدت‌ها  درگیر می‌کند. از خواندنش لذت بردم. شما هم از خواندنش دریغ نکنید!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

6

        «دومین کتاب تیرماه 1404»
اگه بخوام خیلی ساده بگم، رمان "بندها" داستان یه زندگیه که به ظاهر ترمیم شده، اما توی دلش پر از ترک و زخم و حسرت باقی مونده.
ماجرای مردیه که خانواده‌ش رو ول می‌کنه، می‌ره دنبال عشق و آزادی، ولی بعد از چند سال برمی‌گرده، اما نه خودش دیگه همون آدمه، نه زنش، نه بچه‌هاش. انگار همه‌شون یه چیزی از دست دادن و هیچ‌وقت هم نتونستن دوباره پیدا کنن.
اسم کتاب خیلی قشنگ انتخاب شده، چون نشون می‌ده که تو زندگی یه سری بندهایی هست که نمی‌شه پاره‌شون کرد. بندهای بین زن و شوهر، بین پدر و بچه‌ها... وقتی دیگه هیچ علاقه‌ای نمونده، باز هم یه جور بند ناپیدا هست که اونا رو به هم وصل نگه می‌داره.
شخصیت‌ها خیلی واقعی‌ان. نه زن فرشته‌ست، نه مرد شیطان. هر دوشون یه جاهایی اشتباه کردن و یه جاهایی صادق بودن. زن داستان قوی ولی خشمگین و زخمیه. مرد انگار بین خودخواهی و پشیمونی دست‌وپا می‌زنه. بچه‌هاشونم قربانی دعواهای قدیمی و حرف‌های نگفته‌ن.
چسبید. نه یک‌بار بلکه ده‌بار هم بخونمش کمه! 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

8

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.