یادداشت عطیه ملکی

        «چهارمین کتاب تیرماه 1404»
در جهانی که کلمات گاه از معنا تهی می‌شوند و روابط انسانی به سطحی‌ترین شکل خود می‌رسند، ماگدا سابو در رمان «در» دری می‌گشاید به اقلیمی خاموش و پرتنش؛ جایی میان واژه و سکوت، اعتماد و سوءتفاهم، نزدیکی و فاصله.
درون‌مایه‌ی اثر شاید در ظاهر ساده باشد: رابطه‌ای میان زنی نویسنده و خدمتکاری پیر به‌ نام امرنس. اما زیر این روایت مینیمال، جهانی پیچیده از تنش‌های روانی و اخلاقی پنهان است. امرنس، زنی‌ست از نسلی فراموش‌شده؛ تنیده در سکوت. در مرزی میان بی‌اعتمادی و وفاداری مطلق. او "در" را به روی جهان بسته است، نه از غرور، که از زخمی عمیق که تاریخ و انسان بر جانش نهاده‌اند.
امرنس، بیش از آن‌که شخصیت باشد، استعاره‌ای‌ست از روح زخم‌خورده‌ی انسان، که از دل رنج‌های بزرگ سر برآورده و راه نجات را نه در کلام، که در عمل یافته است. زبان او تیز و بی‌پرده است، اما قلبش با وفاداری عجیبی می‌تپد که تنها در بزنگاه‌های خاموشی فهمیده می‌شود. او به سادگی عشق نمی‌ورزد، اما اگر وفادار شد، تا انتها می‌ماند؛ بی‌ادعا، بی‌توقع.

کتابی فوق‌العاده جذاب، با رازهایی که ذهن آدمی را تا مدت‌ها  درگیر می‌کند. از خواندنش لذت بردم. شما هم از خواندنش دریغ نکنید!
      
30

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.