علیرضا رنجی

علیرضا رنجی

@alireza_ranji

8 دنبال شده

15 دنبال کننده

یادداشت‌ها

        پیشنهاد: یادداشت های مترجم  را نخوانید !!
شاید عجیب باشد ولی یادداشت‌های مترجم حاوی مقداری اسپویل داستان است و همین باعث شد نسبت به داستان گارد داشته باشم و هر آن آماده اتفاق خاصی!!

ایده کتاب عالی بود و همین که بدانید شیطانی برای تفریح به زمین پا گذاشته باعث میشه دوست داشته باشید کتاب را دست بگیرید و بخوانید 
ولی داستان سرایی مشکل داشت ، خیلی جاها از موضوع پرت می شوید و رشته داستان از دستتان خارج میشود.نقطه قوت سه فصل اول قسمت هایی است که شیطان با خودش صحبت میکند و از احساساتش میگوید.

ولی باید بدانید صرفا یادداشت‌های شیطان را میخوانید ، نه رمانی با فراز و نشیب بسیار که در هر صفحه اتفاقی می‌افتد . گاه میشود که تا ۳۰ صفحه اتفاق قابل توجهی نمی‌افتد .

"شیطان عاشق"!!!!!
کل کتاب شما را به سمت فصل آخر هل می‌دهد (مانند اکثر رمان ها و داستان های ادبیات روس)
فصل آخر عالی  ، بی نقص و جذاب  است.
 استیصال شیطان دیدنی است .

اگر فصل آخر نبود امتیازی به کتاب نمی‌دادم ولی خب تمام کتاب را شست و پاک کرد .
حیف که کتاب ناتمام است و شکر که اواسط کتاب ناتمام نمانده بلکه اواخر داستان است و می‌توان ادامه را خود به پایان رساند .
      

12

        کتاب خاطره خبرنگار انگلیسی، آرتور کوستلر، از حدود ۴ ماهی است که به زندان سیاسی اسپانیا که درگیر جنگ داخلی است افتاده

  
نمی‌دونم از کجا شروع کنم
اول که کتاب رو شروع کردم تا صفحه ۳۰ که رسیدم میخواستم بزارمش کنار
پر از اسم  مکان و افراد مختلف و دریغ از  یک اتفاق جالب

ولی به نویسنده اجازه بدهید کارش را بکند!

وقتی به زندان می‌افتد هر صفحه ماجرای خود را دارد 
تمام احساساتش را بیان می‌کند و شما با او همزادپنداری می‌کنید
گاهی کتاب را کنار می‌گذارید و در فکر فرو می‌روید که وای!!

متوجه میشوید حتی کوچکترین چیزی که در زندگی به آن توجهی  ندارید در زندان حکم بزرگترین نعمت را دارد 
یک کتاب با زبان دیگر می‌تواند حالتان را برای چند روز خوب کند 

یک صدای کوچک میتواند نوای ناقوس مرگ باشد
هوای تازه باعث شود سرتان گیج رود 
دوستی که صبح با او گرم صحبت از  آزادی بودید ، شب گلوله های سربی درون بدنش است 


باید خودتان بخوانید تا بدانید چه بر سر او آمده
هر چه بگویم ارزش کتاب را پایین آوردم 

بخوانید و لذت ببرید 







      

18

        داستان زن و مردی است که برای یافتن پسر خود راهی سفری دو سه روزه می‌شوند در دنیایی که بخاری از فراموشی زندگی مردم را فرا گرفته است
ولی تنها شخصیت داستان نیستند و سه نفر دیگر نقش به سزایی در روند داستان دارند 

قسمت خوب ماجرا این است که با یک داستان مواجه نیستیم و داستان های دیگر اشخاص ما را در طول داستان هیجان زده میکند 

کشش داستان با توجه به شخصیت های پردازش شده و داستان منسجم عالی است و خیلی زود و راحت میشود آن را تمام کرد 

بعضی قسمت های کتاب شاید کمی پیچیده شود چرا که گاهی بی مقدمه وارد خاطره شخص میشود و تا متوجه این موضوع شوید شاید چند خط خوانده باشید و مجبور شوید دوباره از ابتدا بخوانید

در شروع کتاب فکر نمی‌کردم تا این حد اثری تخیلی باشد 
در داستان جن و پری و اژدها و موجودات عجیب وجود دارد

بیشتر قسمت های  کتاب عاشقش  هستید و در قسمت هایی با خود میگویید کاش بهتر می‌بود!
گاهی اوقات هم میشد که  با دیالوگ های شخصیت داستان نمیشد ارتباط گرفت (خیلی کم ، ولی بود!)

در کل کتابی بود که احتمالا در آینده بار دیگر آن را بخوانم و دوباره از آن لذت ببرم 



      

26

        در وهله اول اشتباه نکنید این کتاب رمان نیست
این اثر شامل هفت مقاله مختلف در سال‌های مختلف از زندگی جورج اورول است.
کتاب در عین توضیح دادن برخی مسائل از جملات  ویژه‌ای استفاده میکند که در ذهن می‌ماند .
مقاله دوم و سوم (″خاطرات کتابفروشی″ و″ اعترافات یک منتقد کتاب″) را خیلی دوست داشتم  و منظره خاطره‌انگیزی از موضوع بحث برایم ساخت.
مقاله یا قسمت هفتم کتاب اختصاص داده شده به خاطرات دوران مدرسه نویسنده کتاب ، جورج اورول. خاطراتی که حس کودکی و مدرسه شبانه روزی که در آن تحصیل کرده را به خوبی القا میکند. و سعی بر این دارد که بگوید انسان وقتی کودک است هر چه به او بگویند باور میکند چون خودش چیزی را ندیده و درک نکرده است.
مقاله ″ممانعت از ادبیات″در دفاع از روشنفکری قلم و نویسنده است و سرکوب فکر نویسنده را مورد هجمه قرار می‌دهد و به نویسنده ‌های سفارشی می‌پردازد.
مقاله″فقرا چگونه می‌میرند″ نیز به شرایط بیمارستان و پزشکان آن دوران میپردازد.

ارزش خواندن دارد . توصیه میکنم.
      

22

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.