از این جلدش زیاد خوشم نیومد
      

        تو نسخه اصلی کتاب گرگ مادربزرگ رو میخوره
      

        فوق‌العاده بود البته اولاش خیلی مبهم بود ولی خدایی با اینکه از پادشاه خوشم نمیاد از دست پیدین ناراحت شدم که کشتش
      

        ولی خیلی سخته بدون اینکه خودت بخوای نجات داده بشی و مجبور بشی بخاطر زندگی اجباریت  خدمت کنی  و از اونم  بدتر عاشق شدن خیانت محسوب بشه برات
      

        من از این داستان خیلی خوشم آمد  خدا می‌دونه چقدر براش اشک ریختم   و واقعا باتیر خان و  اجه رو تحسین می‌کنم   اونا قهرمانان واقعی هستن و همچنین دوتار یاشولی بخشی
      

        واقعا  زیبا بود و من از اونجایی که مینا  بجای  شیمچیان    قبول کرد خطر رو به جون بخره و عروس خدا دریا بشه خیلی خوشم آمد  چونکه اون جسارتذشو داشت برای برادرش بجنگه
      

        کی می‌دونه جلد دومش کی ترجمه میشه
      

        بین عشق و نفرت واقعا یه  خط باریک کشیده شده
      

        گاهی اوقات   واقعا نمیفهمی داره چه اتفاقی میفته هوف اما با یه جلمه این کتاب واقعا موافقم  گاهی درد باعث میشه رشد کنی