سارا کاظم زاده عطار

سارا کاظم زاده عطار

@Sarakazemzade

33 دنبال شده

22 دنبال کننده

یادداشت‌ها

        این کتاب روند درمان و جلسات تراپی یه خانم جوان هست 
به این صورته که خانم از مشکلات و درد دل هاش به روانشناس میگه و اون هم بهش کمک میکنه تا حلش کنند و شما روند بهبودی ایشون رو در طول کتاب میتونید مشاهده کنید
آخر هر فصل هم مراجعه کننده از نظرش درباره جلسه اون روز مینویسه 

در طول داستان ممکنه خیلی با نویسنده همزاد پنداری کنید و احساس کنید که شما هم این دغدغه ها رو داشتید اما تاحالا نمیدونستید که چطوری میشه درباره شون حرف زد 

این کتاب اختلال ها و بیماری های معمول روانشناسی رو به زبان ساده توضیح میده 
مثل شخصیت نمایشی ، خودبزرگ بینی ، خود زشت انگاری ، ADHD و...
برای شروع به مطالعه کتاب های روانشناسی و تقویت اطلاعات عمومی به نظرم گزینه خوبیه 

معمولا مطالعه کتاب های روانشناسی و توسعه فردی جذابیت و کشش کمتری نسبت به رمان ها دارند اما این کتاب با اینکه بهتون راه حل خاصی نمیده ولی همین که با مشکلات آشناتون میکنه، باعث میشه که برای خودتون و بهتر کردن حال خودتون قدمی بردارید
در کل نظر من اینه که کتاب خوبی بود 
اگه دنبال کتاب روانشناسی ای هستین که مثل یه سفر درونی باشه  و هم جذاب باشه و هم آموزنده ، این کتاب میتونه در جایگاه خودش مفید باشه
      

6

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 124

خوشی‌های بزرگ زیاد مهم نیست مهم این است که آدم بتواند با چیزهای کوچک خیلی خوش باشد . بابا جون من رمز واقعی خوشبختی را کشف کرده ام و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلاً نباید افسوس گذشته را خورد یا چشم به آینده داشت بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد . من میخواهم بعد از این زندگی بکنم و هر ثانیه از زندگی ام را خوش باشم میخواهم وقتی خوش هستم بدانم که خوش هستم . بیشتر مردم زندگی نمیکنند فقط با هم مسابقه ی دو گذاشته اند. می خواهند به هدفی در افق دور دست برسند ولی در گرماگرم رفتن آن قدر نفس شان بند می آید و نفس نفس می زنند که چشمشان زیباییها و آرامش سرزمینی را که از آن میگذرند نمیبینند و بعد یک وقت چشمشان به خودشان می افتد و میبینند پیر و فرسوده هستند و دیگر فرقی برایشان نمیکند به هدفشان رسیده اند یا نرسیده اند. من تصمیم گرفته ام که سر راه بنشینم و حتی اگر هرگز نویسنده ی بزرگی نشوم یک عالم خوشیهای کوچک زندگی را روی هم تلنبار کنم.

1

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.