یادداشت سارا کاظم زاده عطار

بادبادک باز
        همیشه وقتی کتابی رو میخونم سعی میکنم خودم رو به جای شخصیت اصلی بذارم، باعث میشه کتاب رو بهتر بفهمم و حس بهتری بهم میده
توی همون بیست صفحه اول کتاب متوجه شدم که این بار من تلاشی نکردم که خودمو جای امیر بذارم ، من همون شخصیت امیر ، همون پسر بادبادک باز سنی افغان شده بودم.
با خوشحالی هاش خوشحال بودم ، منم مثل امیر توی اون روز برفی نفسم حبس شده بود 
منم مثل امیر سرتاسر داستان عذاب وجدان سکوت درمقابل ظلم رو داشتم
منم دنبال جبران بودم ...
قلم شاهکار نویسنده باعث شد که هر لحظه که دلم خواست کتاب رو ببندم ، یه نیروی جاذبه ای منو از درس و کار دور کنه و به سمت کتاب ببره

بادبادک باز کتابیه که هر دفعه بشنوم کسی اونو میخونه ، بهش غبطه میخورم

از ته دلم آرزو میکنم که همه کودکان جهان ، کودکی کنند و صلح و آرامش همه جا حاکمیت کنه

در افغانستان کودکان زیادی وجود دارد ، ولی کودکی زیادی وجود ندارد.
      
195

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.