سجاد ولدخانی

@Sajjad_V

10 دنبال شده

9 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

فعالیت‌ها

            کتاب جالبی بود ...
شباهتی که به بقیه‌ی دنیا‌های جادویی داشت باعث شد ۲ امتیاز ازش کم کنم ولی خب قهرمان سازیش در سبک جالبی اتفاق افتاده بود ...
حتی توی نقطه‌ی اوج باحالش هم که من لحظاتی فکر میکردم، آره دیگه اینجا تقلید از هری پاتر نیست یک دفعه یادم اومد عههه اینم یک سبک از فلان نقطه‌ی مشهور هری پاتره ... ولیی به هر حال من نتونستم از یک جایی به بعد فرایند داستان رو حدس بزنم و این برام جذاب بود و باعث شد دو شب تا دیر وقت بیدار بمونم.
به نظر من ضعفی هم که داشت و فکر میکنم توی این سبک کتابا معمولا دیده میشه اینه که به خاطر زیادی طولانی نشدن کتاب یک دفعه از پرجزئیات نوشتن ماجرا میرن توی خط کلی نوشتن و چند هفته‌ پرش میزنن البته بعضی نویسنده ها میتونن اینو حساب شده و درست انجام بدن که متاسفانه توی‌ این کتاب مهارت این کار کمتر دیده شد.
برای من از یک جایی به بعد روی دور افتاد و اولش خیلی سخت جلو میرفت.
خوندنش از طرف من پیشنهاد نمیشه که بگم حتمی بخونین این مجموعه رو ولی ... میشه بررسی کرد و دید آیا میتونین دوسش داشته باشین یا نه.
          
            روایت زندگی زنانی که مانند تبلیغ های تلوزیونی زندگی میکنند.

من ترجیح میدادم که بیشتر از اینها در مورد انتهای ماجرا توضیح بدهد ولی به هر حال اجتناب ناپذیر بودن انتهای داستان، برای همیشه راز باقی ماندن چگونگی زندگی زنان در استپفورد را توجیح میکرد.

گاهی با افکار فمنیستی جوآنا کنار نمی‌آمدم و برایم خنده‌دار و احمقانه به نظر میرسیدند، ولی آنچه که محتوای اصلی داستان بود به معنای واقعی کلمه عالی و حقیقت خیلی از نسل ها و شاید جوامع بود.

و برایم عجیب است که چرا این کتاب در ایران کمتر شناخته شده است؟ در حالی که کتاب هایی مانند سرگذشت ندیمه این‌چنین مشهور هستند.

چاپ دوم این کتاب جلد متفاوتی دارد چون وارد دسته‌بندی ادبیات جهان نشر خوب شد است ...
از لحاظ ترجمه واقعا عالی بود و کمترین سانسور را تاجایی که امکانش بود داشت ولی خیلی اوقات پرش داستانی از حال به چند وقت بعد اتفاق می‌افتاد که نمیدانم از قلم نویسنده است یا سانسور؟ به هر حال شبیه سرگذشت ندیمه‌ بی سر و ته نشده بود و قابل درک بود.

پ.ن: دیل کوبا💀
          
نقطه قوت یک رمان روسی و تصویر دقیق ادراک ذهنی

رمان‌های روسی معرکه اند. برعکس سایر صناعات روس‌‌ها در معاصرت ما! داستایوفسکی را باید نویسنده همیشه قلم به دست نامید نه اینکه تنها پرکار باشد بلکه چون جان رمان‌های او گفتگو‌های انسان با خود است. دقیقا جایی که نویسندگان دیگر ساکت اند او در حال نوشتن است. جایی درون خود انسان جدال انسان با خودش