اولین بار وقتی کلاس دوم ابتدایی بودم این کتاب رو خوندم. و هر بار با خوندنش گریه میکردم که چرا باید این همه سختی رو توی زندگیشون تحمل میکردند:)
      

        جین آستن، زنی که بخاطر عشق از خودش گذشت، هیچ وقت به مردی که الهام بخش شخصیت آقای دارسی بود نرسید:)
      

        شازده کوچولوی عزیزم، عاشق سردرگمی که برای پیدا کردن معنی احساسش به گلش اون رو ترک کرد، هزار جور شخصیت دیگه رو دید اما باز هم به سمتش برگشت:)
      

        شب های روشن برای من فقط یه کتاب نیست. من زندگیش کردم لحظه به لحظه اش رو تجربه کردم و گریسته ام برای مردی که حتی نامش رو هم نمیدونستم...
      

        هنوز که هنوزه احساس میکنم منم دارم نزدیک اون تالاب زندگی میکنم، سوار قایق میشم و با پرنده هاش حرف میزنم. زیباترین تنهایی غمگین:)
      

        قشنگ ترین و متفاوت ترین روایت از والی که تنهاییش رو فریاد میزد:))))
      

        کاش من آقای لمونچلو بودم، یه کتابخونه‌ی خفن میزدم و برنامه هامو توش اجرا میکردم‌
      

        با خوندنش دلم خواست منم دستم به ساز دهنی برسه. عمیقا تحت تاثیر قرارم داد.
      

        دوست از دست رفته ام رو به من برگردوند:)
      

        اگه دنبال حال بهتر و بهتر زندگی کردن هستی، کتاب خوبی برای خوندنه.
      

        قلم ایشون بی نظیر بود، و داستان هاشون آدم رو غرق میکرد و کاملا قابل تصور بود.