معرفی کتاب استاد عشق: نگاهی به زندگی و تلاش های پروفسور سیدمحمود حسابی پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران اثر سیدایرج حسابی

استاد عشق: نگاهی به زندگی و تلاش های پروفسور سیدمحمود حسابی پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران

استاد عشق: نگاهی به زندگی و تلاش های پروفسور سیدمحمود حسابی پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران

سیدایرج حسابی و 1 نفر دیگر
0.0
215 نفر |
52 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

457

خواهم خواند

74

شابک
9789644220975
تعداد صفحات
232
تاریخ انتشار
1397/3/29

توضیحات

        انتشارات سوره مهر منتشر کرد"پروفسور حسابی در بازگویی روزهای بازپسین از همه می گویند؛ از پدر، مادربزرگ، همسر و هر کس که در گذر زندگی دستی و آغوشی به مهربانی به سویشان گشوده اند.از مادربزرگ خود بارها با لفظ خانم یاد می کنند و آن جا که فرزندانشان در پرسشی ناخواسته و نابه هنگام از لفظ خانم و آقا و تاکید هماره پدر می پرسند در پاسخ به تاکید می گویند:(خانم و آقا بودن آسان نیست، سابقه، تربیت و نجابت باید فراهم باشد. ایمان و اعتقاد از ارکان خانم و آقا بودن است، اگر خانم و آقایی به این مرتبه برسند، می دانند که چه کارهایی باید انجام دهند. یا به قول حافظ آن قدر هست که بانگ جرسی می آید ... خانم و آقا هیچ گاه دروغ نمی گویند و در نشست و برخاست و خیلی از مسائل اجتماعی آداب لازم را رعایت می کنند.)
      

لیست‌های مرتبط به استاد عشق: نگاهی به زندگی و تلاش های پروفسور سیدمحمود حسابی پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران

یادداشت‌ها

          قبلا تنها اسم ایشان را شنیده بودم و برایم آشنا بود و بعد فوت ایشان و معرفی این کتاب تنها به جهت کنجکاوی که این کیست که او را پرفسور می نامند و مدام در اخبار و جراید از او نام برده میشود به سراغ  کتاب استاد عشق رفتم و خواندم و گریستم و عشق کردم و افسوس خوردم 
گریستم چون دیر شناخته بودم این بزرگ مرد را گریستم چون زندگی این مرد سراسر درد و سختی بود ازکودکی از همان لحظات که همه کودکان در پر قو لطف پدر و مادر هستن 
عشق کردم با شخصیت استاد با پشتکارش با افتخاراتش با ایرانی بودنش با عرق  وطن داشتنش نه مثل بعضی که وقتی مدرکی دارن یادشان میرود از کجا آمده ان  و ترک وطن میکنند .او میدانست اینجا چقدر زندگی سخت است چقدر قدر دان محبتش نیستند ولی یادش نرفت او ایرانی است و به عشق وطن بازگشت و من با مرامش عشق کردم 
افسوس خوردم چرا هیچ گاه قدر دان مفاخر خود نیستیم فقط بعد از فوت آنها همت کنیم کوچه ای به نامشان بزنیم و خیابانی و ...ولی هیچ گاه نخواستیم مردم این مفاخر را بشناسند و به ایرانی بودن خود ببالند 
شدیدا این کتاب را به علاقه مندان ابران و ایرانی توصیه میکنم و از فرزند برومندایشان برای نگارش این کتاب تشکر و تقدیر میکنم 

        

5

          سال پیش دانشگاهی، اون لحظه‌ای که داشتم دست‌وپا می‌زدم تا فیزیک قبول بشم، یکی از آشناها گفت:
«هی آروشا! این کتاب رو خوندی؟... حتما بخونش. فوق‌العاده است. اصلا برای تو نوشتنش که عاشق فیزیکی.»
اینجوری شد که استاد عشق رو خوندم و اون موقع به دلم نشست. بُعد ادبیش خوب بود. و بُعد جوگیراسیونش حرف نداشت. من که عاشق فیزیک بودم و هستم ولی کتاب جوری بود که می‌تونست دانشجوی ادبیات رو هم به فیزیک علاقه‌مند کنه؛ یه چیزی تو مایه‌های فیلم میان‌ستاره‌ای!
گذشت. من و فیزیک به هم رسیدیم و من فرصت پیدا کردم بیشتر درباره‌ی دکتر حسابی بخونم. اونجا بود که فهمیدم چه کلاه گشادی سرم رفته و کتاب فقط بعد ادبی و جوگیراسیون داشته. وجه تاریخیش تقریبا صفره. به قول یکی، هیچ کس نمی‌تونست مثل پسر دکتر حسابی انقدر دروغ به پدرش ببنده که دیگه هیچ اعتباری برای اون پدر نمونه!
این بیوگرافی سرشار از اغراقه و پر از مطالب غیر واقعی. البته که دکتر حسابی فرد بزرگیه اما این همه حرف بی‌سند برای قهرمان‌سازی از آدمی که هیچ کس در بزرگیش شک نداره فقط نتیجه‌ی عکس میده.
من اون زمان کتاب رو دوست داشتم. مطمئنم که الانم احساسم بهش فرق داره.
این کتاب رو بخونید اما نه به عنوان زندگی‌نامه. فرض کنید دارید یک رمان تاریخی می‌خونید؛ تاریخی آمیخته با تخیل!
 امتیازی هم که دادم به خاطر همین بعد ادبیه


و در آخر:
ازت متنفرم ایرج ناحسابی!
        

19