غزاله چیت‌ساز

غزاله چیت‌ساز

پدیدآور
@GhazalehChitsaz

10 دنبال شده

6 دنبال کننده

یادداشت‌ها

این کاربر هنوز یادداشتی ثبت نکرده است.

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

تمایز و امتیاز

4

تمایز و امتیاز
          تمایز و امتیاز کتاب قابل توجهی است که حین خواندنش از جسارت و جامعیتی که در پرداخت روشمند به مسئله داشت یاد گرفتم. چیت‌ساز در این اثر برخلاف لغزش‌های گاه و بیگاهش در پرداخت به مسائل، دست کم توانسته تا یافته‌های مصاحبه‌های خود در رابطه با تجربه تحصیل در مدارس غیرانتفاعی اسلامی دخترانه را سامان بخشد و آن‌ها را بسیار جامع صورت‌بندی کند. 

بخش‌هایی از کتاب به‌شدت گزنده و قابل توجه‌اند. نظیر توضیح ادراک حداقلی دانش‌آموختگان این مدارس از مفاهیم عدالت و بی‌عدالتی، نسبتی که این گروه با حاکمیت برقرار می‌کنند و رواج الگوهای خاص مصرفی در دوران تحصیل و بعد از آن تحت تأثیر گزینش مدرسه و مواجهه با آدم‌های متفاوت در دانشگاه. 

مهم‌ترین وجه این کتاب پرداخت به مسئله مدارس غیرانتفاعی اسلامی با نگاهی اجتماعی است که به دور از نیت‌خوانی‌های سیاسی و الهیاتی به مسائل وقوع‌یافته انضمامی می‌پردازد. امری که سبب می‌شود افراد به پیامد‌های ناخواسته این مدارس توجه کنند و به‌جای آنکه به توضیح نیت‌ها و رویکردهای ذهنی پیش برندگان این مدارس بپردازند، دریابند که چگونه چنین فرمی از آموزش، به لحاظ منطقی می‌تواند چنین تبعاتی (مثبت و منفی) را به همراه داشته باشد. 
        

25

تمایز و امتیاز
          این کتاب براساس پایان‌نامۀ ارشدِ غزاله چیت‌ساز پژوهشی در  مدارس مذهبی دخترانه به نگارش درآمده است. در متن پیش رو ابتدا نظر کلی خودم را ناظر به کتاب خواهم گفت و در ادامه به نگارش نکات قابل تأمل کتاب برای رجوع در آینده خواهم پرداخت.

ابتدائاً من همچنان خودم را مخاطب کتاب نمی‌دانم و جای خالی مواجهاتی همچون خودم را با دانش‌آموختگان مدارس غ.انتفاعی در کتاب حس می‌کنم. هر چند شاید اساساً چنین نقدی با توجه به سوأل پژوهش بی مورد باشد. اما دریافت من از کتاب همچنان نگرانیِ آسیب وارد شده به طبقه تن‌آسای مذهبی بود و نهایتاً این کتاب را هم می‌توان به عنوان درس عبرت به سایر افراد این طبقه و دانش‌آموز حال و گذشته و آیندۀ این مدارس توصیه کرد. در حداقلی‌ترین حالت من به دنبال دیگری‌ترین افراد برای این گروه در کتاب می‌گشتم که حجمِ ناراحتی و ناامیدی آنان نیز یکبار در مواجهه با این افراد به صدا در آمده باشد. ما نادیده گرفته شدیم. ما فقط موضوعی بودیم برای بیان ناکارآمدی‌های نظم غ.انتفاعی...

تا حدی تجربیات و نکات ذکر شده در کتاب برایم تکراری بود چرا که من بارها به طور زیستی آن را تجربه کردم اما این احساس که «من بی‌خودی ایراد نمی‌گیرم» بلکه شهودهایی قریب به واقعیت دارم به شدت در روحیه‌ام تأثیر گذاشت. در یکسری موارد با نتیجه‌گیری‌‌های چیت‌ساز مخالف بودم خصوصاً جمع‌بندی‌هایی که در پیوند با مذهبی بودن این مدارس و افراد بود. البته یک نکته قابل‌توجه عدم تعامل من با این گروه از فارغ‌التحصیلان مدارس ارتدوکس مذهبی است و اساساً شاید یک نقد محدود بودن داده‌ها به دانش‌آموزان مدارس خیلی خاص مذهبی و خالی بودن جای مدارس جدید مذهبی با رویکرد دیگری که تأکیدات علمی بیشتری دارند و در حذف نواقص موجود در نظم مدارس هستند؛ مشهود بود. برای مثال ایدۀ متنوع بودن مدرسه در مدارس شرف‌الدین و فائزون در مقابل زیست گلخانه‌ای آسیب‌زا در این مدارس علم شده است. یا دیگری بودن بر اساس جنسیت خیلی برای من پذیرفته نیست. خوب حرف می‌زنن چون اعتماد به نفس خوبی دارند.

یکسری موارد مانند آیندۀ این افراد یا دقیق شدن در مواجهه با دیگری‌ها در دانشگاه و یا نقل‌وقولی از بازخورد این افراد بعد از علم یافتن به اینکه دوستان یا همکلاسی‌هایشان فارغ‌التحصیل مدارس غ.انتفاعی هستند. گزارشات در پیش از دانشگاه و یک ورود اندکی به دانشگاه تمام می‌شد و جای خالی دنیای پس از دانشگاه مثل شغل مثل ازدواج و مانند این‌ها خالی بود.

پ.ن: منظور از «خود» در متن، دانشجویان برامده از مدارس دولتی و  مناطق حاشیه‌ای(غیرازتهران و چند استان پرقدرت) با فارغ‌التحصیلان مدارس غیرانتفاعی در دانشگاه است.
        

6