آماریس

@Amarisneom

20 دنبال شده

16 دنبال کننده

                      ‌       ‌‌
                    

یادداشت‌ها

                هی پیش خودم میگفتم یه انتشارات چقدر میتونه بی خود باشه که اینو چاپ کنه. هیچ محتوای خاصی نبود و شخصیتا صرفا چون باهم خوابیدن یهو عاشق شدن، شخصیت اصلی پسرم که مثل این ددی سرد و خشن های رمان ها بود 🤣 
من خوابم نمیبره، جذابم، میلیاردرم، بکن درو ام 
ویژگی های الکس این داستان  : 
خیلی جاهاشم رد کردم واقعا انقدر بی معنی و بی دلیل بود، صحنه های جنسیشم تمومی نداشت اصلا، نمیدونم شاید بین همسن و سالام طرفدار زیاد داشته باشه ولی من به شخصه ترجیح میدم حتی اگه قراره صحنه ی جنسی داشته باشه، به داستانش هم توجه بشه، نه اینکه همینجوری صرفا نویسنده یه چیزی بنویسه 
در کل خیلی بی معنی و بی خود بود، طوری که دیگه حتی حاضر نیستم ادامش رو بخونم . بعد شما فرض کنید اینا دارن پدره رو سر اون قضیه ای که میتونید سرزنش میکنن یهو مثل فیلم هندی ها جاش میاد میزنه تو صورت مایکل چن یا همون پدره 🤣🤣 
اصلا واقعا نمیفهمم چرا اینو تا اینجا خوندم و هی به خودم میگفتم ادامه بده بهتر میشه 
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                من الان تمومش کردم، همین الان  ! 
و الان کاملا تو شوکم، واقعا نمیدونم چی بگم، شاید حتی بیشتر از دیزی دارکر شوکه شدم، وای لعنتی چی دارم میگم، البته که بیشتر شوکه شدم. این چه کوفتی بود؟؟؟؟! 
این اولین کاری بود که از خانم مک فادن خوندم و فقط میتونم بگم شگفت انگیز بود. خیلی از این کتاب خوشم اومد، و خب راستش بدون هیچ دروغ و ادایی، توی دو روز تمومش کردم :))) 
اصلا نمیشد بذاریش زمین، وای واقعا پیشنهاد میکنم. 
من الان جدی جدی تو شوکم! 
اسپویل ❌❌❌❌


باشه ولی خواهش میکنم بگین که خوندینش و من میتونم راجع بهش باهاتون حرف بزنم . 
حدس میزدم اون دکتر بک قلابی دیمن سایر باشه، چون امکان نداشت که توی راهرو ها پرسه بزنه، کاملا هم از نظرم رفتارای دکتر بک و رامونا عجیب بود، زیادی بی خیال و عجیب غریب بودن. 
بعد اینکه، موقع درگیری ایمی و اون دوتا عوضی ، یه استرسی کشیدم که نگین! اصلا مگه ممکن بود کتابو بذارم زمین؟؟؛ البته خیلی عجیب حدس میزدم یه بیماری پیداش بشه و ایمی رو خلاص کنه و عجیب تر، یه لحظه به ذهنم رسید که اون دن عنکبوتیه « باشه ولی فقط من بودم که فکر می کردم اسمش بیش از حد خنده داره؟ 🤣🤣🤣🤣»  چون بین تمام این قضایا تنها بیماری که ازش نام برده شده بود ولی در معرض مرگ قرار نگرفته بود و مثل جید عوضی در نیومد، همین دن عنکبوتی بود . 
و خب جید، نمیدونم چرا ولی من الان همزمان دارم فیلم اکادمی امبرلا رو میبینم و به طرز عجیبی، این جید واسم شبیه لایلا توی این فیلمه، نمیدونم چرا ها 😭🤣 
ولی خب واقعا از این قضیه ی دیمن سایر و جید شوکه شدم، ولی اونجا که مشخص شد مریضی دوست دختر کمرون و یه سری چیزای دیگه، همش زیر سر ایمی بوده و یا حتی وقتی فهمیدم توهم هاش در واقع اونقدرا هم مربوط به کار جید نبوده، واقعا قیافم دیدنی بود:))) 
اصلا نمیدونم این کتابو چجوری تموم کردم توی دو روز، همینجوری خوندم و نمیدونم چجوری تموم شد، ولی خیلی شوکه کننده بود، خیلی! :)




        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                سم هستم بفرمایید، کتاب خیلی قشنگی بود. چیز های زیادی هم بهم یاد داد، همش چند صفحه بود ولی واقعا اموزه های مفیدی داشت ، یه کتاب عاشقانه و احساسی درباره ی دختری به اسم جولیه که به تازگی دوست پسرش، سم رو از دست داده و بخاطر این موضوع احساس ناراحتی و افسردگی داره و خب یه روز تصمیم میگیره بره و به قبر سم سر بزنه ، ولی نمیدونه چی میشه که یهویی به سم زنگ میزنه، و در کمال شگفتی، سم، دوست پسرش که حالا مرده و زیر خروار ها خاکه، جوابش رو میده. 
*از اینجا به بعد اسپویله*

بعد از اون جولی و سم تا مدتی با هم ارتباط دارن و از طریق این تماس ها با هم حرف میزنن، راجع به همه چی، اتفاقات مدرسه، تغییراتی که بعد از مرگ سم اتفاق میوفته و.. 
ولی وقتی که جولی، میکا، دختر خاله ی سم «حقیقتش درست یادم نمیاد نسبتش با سم چی بود دقیقا » ، که مثل جولی خیلی به اون نزدیک بوده و یطورایی با همدیگه یه اکیپ سه نفره تشکیل داده بودن رو، از این قضیه با خبر میکنه و میزاره تا میکا با سم حرف بزنه، محدودیت هایی برای تماس های سم و جولی پیش میاد و این محدودیت ها وقتی که جولی میزاره که برادر کوچیک تر سم هم با اون حرف بزنه، بیشتر هم میشه! اتفاقات کوچیک و بزرگ زیادی پیش میاد تا اینکه جولی  و سم، به خط پایان خودشون میرسن، اخرین تماسشون. نقطه ی پایان رابطشون، برای همیشه! 
***

*ویرایش : فکر کنم ادم وقتی یه مدت زمانی از خوندن یه کتاب میگذره واسش، نظرش راجع به اون کتاب واقعا تغییر میکنه، مثلا بنظرم الان، درسته این کتاب خیلی کتاب قشنگی بود، اما یه سری اشکالات ریزی هم داشتش و میشه گفت انچنان هم محشر نبود، ولی باز توی سبک خودش خوبه . واسه همینم الان یک و نیم ستاره ازش کم کردم، حالا که فکر میکنم انچنان هم به دلم ننشست که بهش نمره ی کامل بدم... 


این کتاب به من یاد داد که قدر تک تک لحظات زندگیم با عزیزانم رو بدونم و خیلی اشکم رو در اورد، بهتون پیشنهادش میکنم!! 
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                خب، این کتاب شروع خیلی هیجانی ای نداشت و داستانش هم نسبتا کند بود و اوایل داستان بیشتر سعی بر نشون دادن و معرفی کردن شخصیت ها داشت که بنظر من کمو بیش خوب بود. نظر شخصی من اینه که دوست ندارم صفحه ی اول یکی بمیره و کل داستان دنبال قاتلش بگردن! 
ولی خب برعکس پایانش، اواسط داستان خیلی هیجانی و خفن بود و حسابی ازش خوشم اومد، البته فلش بک های زیادی به خاطرات داشت، طوری که با اینکه میدونی لازمه، با خودت میگی : « وادهل! چرا انقدر فلش بک؟! » 
خلاصه که، شخصیت پردازی خوبی هم داشت و خیلی خوشم اومد از بعضی شخصیتا، فقط بعضیاشون U_U 
مثلا لیلی خیلی کفریم کرد ! 
در کل بخوایم بگذریم، پایان توپش از همه بهتر بود! ؛ پایانش رسما یه طوری بود که بعدش تا سه ساعت دستات جلو دهنت بود و کلا شب نمیتونستی بخوابی از تعجب و شوک! ؛ واقعا این کتابو پیشنهاد میکنم، خیلی خفن و عالی بود! 
و خب دلیل یه ستاره ی کمم هم بعضی از نارضایتی هام مثل همین فلش بک زیاد بود، که حالا بگذریم، حتما نویسنده دلیل داشته! 
خلاصه که خیلی پیشنهادش میکنم!! 

        
                این یادداشت، معرفی کامل کتابه! 
خب، معرفی ابتداییش رو نمیزارم، چون میتونین با یه کلیک خودتون ببینینش! ؛ خب، اگه شما درکی از داستانی که قراره در اینده بخونید نداشته باشید، ممکنه اوایل کتاب براتون کسل کننده باشه، ولی مطمئن باشین هرچقدر که جلو تر میرین براتون جذاب تر میشه! 
مخصوصا شخصیت ها! ، جولیت، وارنر، کنجی، ادام و... 
همه ی این شخصیت ها، اخلاقیات منحصر به فردی دارن و خیلی جذابن، طوری که دلت میخواد یه روز کامل رو باهاشون بگذرونی. 
کتاب سیر داستانی جذابی داره که شاید توی جلد اول کاملا احساس نشه، در حالی که جلد های بعدیش خفن تر هم میشن! 
و خب برای توصیف بیشتر، این کتاب یازده تا جلد داره 
هفت تا جلد اصلی و چهار جلد فرعی، از نشر مجازی، یا بهتره بگم تنها نشری که این کتاب رو ترجمه کرده، « نشر پریان هم ترجمه کرده ولی نشر مجازی خیلی بهتره! » 
فقط چهار جلد ترجمه شده، یکیش همین خردم کن، جلد اول و اصلی، دومیش ویرانم کن، جلد فرعی اول، یا بهتره بگم جلد یک و تیم 
و دوتا جلد دیگه که به تازگی منتشر شدن و خب من هنوز نخوندم شون ولی کتابخونای دیگه خیلی ازشون استقبال کردن، و خب البته که فعلا به طور کامل توی همه کتاب فروشیا پیدا نمیشه. 
خلاصه که، جلد دوم اصلی ، کشفم کن، و جلد دو و نیم، رهایم کن نام داره و اینا هم تنها جلدایی هستن که ترجمه شدن. 
اگر بخواین بقیش رو بخونین یا باید صبر کنین یا باید زبان اصلی بخونین! 
و خب من بهتون پیشنهاد میکنم که حتما حتما بخونینش این کتاب رو، قطعا خوشتون میاد 
        

باشگاه‌ها

باشگاه کتابخوانی فلکسن

37 عضو

مه زاد؛ آخرین امپراطوری (قسمت اول)

دورۀ فعال

لیست‌های کتاب

فعالیت‌ها

آماریس پسندید.
شاید هم درستش همین باشه، واقعا نمیدونم. به نظر من که با توجه به کار و حرفش همین گرد انگشت شاید بیشتر بهش بیاد 😂 @Lighthouse

چرا باید از این گردانگشت خوشم نیاید ؟! ☹️☹️😑 خب خوشم نمیاد دیگه، بمن چ بعدم خوشم میاد که الینور مشکوکه بهش، ولی آدم نامردیه، اگه دوست مو باشه که وای بحال دوست جماعت باشه 😑😑

جدی توی ترجمه ای که میخونید اسمش گرد انگشته؟ ..

چرا باید از این گردانگشت خوشم نیاید ؟! ☹️☹️😑 خب خوشم نمیاد دیگه، بمن چ بعدم خوشم میاد که الینور مشکوکه بهش، ولی آدم نامردیه، اگه دوست مو باشه که وای بحال دوست جماعت باشه 😑😑

آماریس پسندید.

خیلی داره هیجانی میشه و واقعا دوسش دارم... حس میکنم فضاش دارک خواهد شد و یه حسی هم دارم که غمگین خواهد بود... نمیدونم تا الان که خیلی گیرا و جذاب بوده و ضربآهنگ خیلی خوبی داره... شخصیت ها هم همشون خیلی به یاد موندی هستن و هر کدوم یه نوع رفتار خاص و منحصر به فرد دارن. خیلی شخصیتاش جالبن و واقعا خیلی خوب بهشون پرداخته فونکه... اصلا فکر نمیکردم انقدر خفن باشه . حس میکردم مثل کتاب‌ های دیگه کانون خیلی نوجوونی باشه ولی این خیلی متفاوت و خفنه...

شخصیت پردازی این کتاب خیلی خوبه، طوری که همشون یه رفتار خاص دارن و حتی با کمی فکر میشه واسشون تایپ شخصیتی هم تایین کرد. این رو خوب اومدین! من در حال خوندن جلد دومشم و بنظرم ماجراجویی و جذابیتی که توی جلد دوم داره حتی بیشتر و بهتر هم هست!!

خیلی داره هیجانی میشه و واقعا دوسش دارم... حس میکنم فضاش دارک خواهد شد و یه حسی هم دارم که غمگین خواهد بود... نمیدونم تا الان که خیلی گیرا و جذاب بوده و ضربآهنگ خیلی خوبی داره... شخصیت ها هم همشون خیلی به یاد موندی هستن و هر کدوم یه نوع رفتار خاص و منحصر به فرد دارن. خیلی شخصیتاش جالبن و واقعا خیلی خوب بهشون پرداخته فونکه... اصلا فکر نمیکردم انقدر خفن باشه . حس میکردم مثل کتاب‌ های دیگه کانون خیلی نوجوونی باشه ولی این خیلی متفاوت و خفنه...