معرفی کتاب آخرین روز جنگ اثر رقیه کریمی

آخرین روز جنگ

آخرین روز جنگ

3.7
15 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

27

خواهم خواند

15

شابک
9786222852211
تعداد صفحات
112
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        خاطرات واقعی زنی از قلب جنگ ۳۳ روزه اسرائیل و حزب اللّه



      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به آخرین روز جنگ

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به آخرین روز جنگ

یادداشت‌ها

          آخرین روز جنگ، روایت واقعی یک زن از جنگ ۳۳ روزه مقاومت اسلامی لبنان و اسرائیل در سال ۲۰۰۶ است و به حوادث این جنگ با نگاهی زنانه پرداخته است.
گاهی ملتی که در وسط میدان جنگ و مقاومت زندگی می‌کنند؛ مقاومت و پایداری جزئی از زندگی عادی آن‌ها می‌شود در صورتی که همان اتفاق از نگاه نویسنده‌ای بیرون از این جامعه یک حماسه و یک رمان و یک داستان بزرگ است. در داستان‌های موجود مربوط به جنگ 33 روز لبنان آنچه بیشتر بر آن تمرکز شده؛ داستان‌های قهرمانی و ایستادگی با نگاهی مردانه است و شاید به این جنگ از نگاه زنانه کمتر پرداخته شده باشد.
آنچه در کتاب آخرین روز جنگ می‌خوانیم فقط روایت زندگی یکی از مردم مقاوم در جنگ 33 روزه است، خاطرات زنی که در جنگ 33 روزه در روستای خود باقی مانده است و جنگ را با نگاه یک همسر و یک مادر و از پشت پنجره‌های خانه و زیر باران گلوله و صدای شنی‌های تانک و جنگنده‌ها دنبال می‌کند.
خاطراتی که به ما کمک می‌کند در شرایطی که بیشتر شناخت ما از این جنگ حاصل تحلیلات سیاسی و کتاب‌های علمی و بررسی‌ها و پژوهش‌های سیاسی است، با جزئیات زندگی مردم عادی در جریان این جنگ و مقاومت آشنا بشویم...
        

9

          #یادداشت_کتاب 
#آخرین_روز_جنگ
همیشه دلم می‌خواست کتابی درباره غزه بخوانم، بفهمم الان وسط این جنگ نابرابر چه حس دارند و چه خبر است! چند وقت پیش کتاب تاوان عاشقی را خواندم که از غزه هم گفته بود ولی خیلی کم به دوران جنگ‌های آن پرداخته بود. 
تا اینکه به کتاب آخرین روز جنگ رسیدم. این روایت شاید درباره‌ی غزه نباشد اما همه چیزش شبیه آنجاست، ان‌شاءالله پایان غزه هم شبیه پایان این کتاب باشد.

کتاب آخرین روز جنگ روایتی است از جنگ سی و سه روزه لبنان. راوی یک زن باردار است، همسر یکی‌از رزمندگان مقاومت که انتخاب می‌کند در زمان جنگ در خانه و روستایش که خط مقدم به حساب می‌آید، بماند. 

هر فصل کتاب ما را با زاویه و مساله‌ی خاصی که این زن و خانواده‌اش در این دوران با آن مواجه بوده‌اند آشنا می‌کند. مثلا تهیه غذا و سایر مایحتاج، وضعیت همسایگان و دیگرانی که مانده‌اند، شرایط خاص خانواده و بیماری و خلاصه تک تک کشمکش‌هایی که این دوران پشت سر گذاشته‌اند.

شاید زیباترین نکته این کتاب برای من نوع نگاه این آدم‌ها بود که اعتماد زیادی به خدا داشتند و تمام روزها را با توکل سر می‌کردند، و خدا هم به بهترین نحو پاسخ این اعتماد را می‌داد. چیزی که مثلا در کتاب پانصد صندلی خالی (که روایت روزهای محاصره منطقه شیعه نشین سوریه بود) وجود نداشت. آنجا در بحبوحه جنگ افرادی مثل برخی مردم کشور خودمان، مشغول احتکار بودند و از شرایط بد ماهیگیری کردن‌! اما در این کتاب رفتار مردم با هم، بیشتر شبیه مردم زمان انقلاب و دفاع مقدسمان بود.

اما نمی‌شود از این کتاب گفت و حرفی از فرمش نزد. شاید علت آن این باشد که ناشر تلاش کند ایرادات موجود در کتاب را برطرف نماید چراکه مشکلات نگارشی و ویرایشی متن آنقدر زیاد است که می‌تواند محتوای ناب آن را تحت تاثیر قرار دهد و کتاب را با اقبال کمتری مواجه کند.
        

10

          ✨بِسـمِه رَبِّ المَهدیــ✿ـے
کتابِ لاغر اندام ولی تو پری بود،کتابی که توی تک تک اتفاقات، خودم و جای این شیرزن گذاشتم و فهمیدم اینطوری مقاومت کردن کار هر زنی نیست.
کتابِ زنِ رزمنده ای که دوتا بچه دارد و ماه نهم بارداری اش را پشت سر می‌گذارد.
یک روز که صبحش با روز های دیگه یکی بود ولی از وسط آن با تمام روزهای که سپری کرده بود فرق می‌کرد...
شروع جنگ
جنگی که هیچ کس فکرش را هم نمی‌کرد.
خالی شدن ناگهانی روستا و فرار اهالی آن...
داستان زنی که محکم توی خانه و کاشانه ی خودش ایستادگی کرد و شهر و دیار خودش و خالی نگذاشت...
حتی زمانی که هیچ قابله ای در روستا نمانده بود و هر لحظه احتمال زایمانش وجود داشت،فقط صحبت های همسرش که می‌گفت: (قابله رفته ولی خدای قابله هنوز اینجاست.خدای ما‌‌.خدای تو.مطمئن باش که خدا خانواده‌ی رزمنده هاش و تنها نمیذاره.خودش حواسش بهت هست.نگران نباش.) آرامش میکرد...
تجربه ی پختن نان وسط روستای خرابه...
تجربه قاطی شدن مرگ و زندگی...
تجربه معجزه ی عقب افتادن درد زایمان و در نهایت، به دنیا امدن دختر؛ دختری که مثل مادرش از دل ویرانی‌ها به زندگی لبخند زد. دختری که نه فقط برای مادرش، بلکه برای تمام آن‌هایی که در برابر سختی‌ها زانو نمی‌زنند، نماد پیروزی بود.
📚#اخرین_روز_جنگ
✍🏼رقیه کریمی
انتشارات شهید کاظمی
        

0

          کتاب #آخرین_روز_جنگ روایتی زنانه اما کمی متفاوت از روایات همیشگی جنگ در خط مقدم است، این بار قصه از دل خانه یکی از فرماندهان و از زبان همسرش در خاص‌ترین وضعیت او بیان می شود.
فراق همسر، فداکاری یک مادر و جزئیات زندگی عادی همراه با تک تک نفس هایی که بوی انتظار می دهند، انتظار برای رسیدن خبری هر چند کوچک و بی اهمیت در خط به خط داستان لمس شدنی است.
امید ،دوری ،عادت ، دوست داشتن و اعتماد به خدا در کتاب به خوبی تفسیر و توضیح داده شده حتی شاید به تفسیر جدیدی از این کلمات برسید.

در طول مطالعه کتاب فرهنگ زیبای مردم عزیز غزه ستودنی بود به این بخش از کتاب توجه کنید؛
آیا تاریخ صحنه زیبایی مثل روستای من در وسط جنگ ۳۳ روزه دیده است؟ صحنه‌ای که صاحبخانه می‌رود و درها را باز می‌گذارد برای رزمنده‌ها و می‌گوید اگر چیزی احتیاج داشتید از خانه من بردارید.
این تنها یکی از مواردی است که نشان از روحیه بسیار زیبای مردم لبنان دارد و واقعا هم ستودنی است.
ترسیمی که کتاب از شجاعت و عبور از کلمات ترس و مرگ داشت به قولی مسابقه مرگ و زندگی درون کتاب بسیار تماشایی بود.
حس نزدیکی به راوی ماجرا که با ورق زدن هر صفحه بیشتر می شد رو بسیار دوست داشتم.
        

1