معرفی کتاب مگره و مرد نیمکت نشین اثر ژرژ سیمنون مترجم محمدابراهیم اقلیدی

مگره و مرد نیمکت نشین

مگره و مرد نیمکت نشین

ژرژ سیمنون و 1 نفر دیگر
3.0
24 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

38

خواهم خواند

13

ناشر
هرمس
شابک
9789643637156
تعداد صفحات
196
تاریخ انتشار
1393/6/2

نسخه‌های دیگر

توضیحات

کتاب مگره و مرد نیمکت نشین، مترجم محمدابراهیم اقلیدی.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به مگره و مرد نیمکت نشین

یادداشت‌ها

عین راء

عین راء

1404/1/26

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

نعیمک

نعیمک

1403/9/24

          اولین بار شمایل اتکینسون باعث شد بفهمم کارآگاهی به اسم مِگره هست و فکر می‌کردم یک فیلم کمدی است. بعدها چند بار دیگر هم اسم مِگره به گوشم خورد و نیاز بود کتاب‌هایش را بخوانم. بیشتر به این دلیل که در کنار شرلوک هلمز و هرکول پوآرو با دیگر کارآگاه‌های ادبیات هم آشنا شوم. 
این اولین داستانی است که از مگره خواندم. برخلاف دو شخصیت دیگر مگره با هوشی فراانسانی نیست. به شکل عجیبی شبیه آدمیزاد است. یعنی همان گره‌ای که او دارد تو هم داری. نمی‌خواهد (نویسنده) ما را جان به لب کند و یک‌هو با شعبده بگوید دیدی عجب چیزی نوشتم و چطور کشف شد. نه، مگره دنبال سرنخ وآدم‌ها می‌گردد و با آن‌ها حرف می‌زند. برای من این زمینی بودن ماجرا خیلی جذاب بود. انتظارش را نداشتم. برای همین خیلی راحت کتاب را خواندم و قدم به قدم سرنخ‌ها اضافه می‌شد و تو نزدیک‌تر می‌شدی به پایان ماجرا. البته در این داستان یک‌هو سروکلۀ قاتل پیدا می‌شود و تنها در چند صفحۀ آخر می‌فهمیم در اصل چه کسی قاتل بود اما باز هم من را «زیاد» اذیت نکرد چون با سرنخ‌هایی که داشتیم احتمالاً به چنین جوابی می‌رسیدیم. نوشتم «داشتیم» چون فکر می‌کنم یکی از ویژگی‌های کتاب این است که ما هم همراه مگره می‌شویم. انگار بیشتر از یک داستان پلیسی، شبیه یک بازی است.
        

1

مینا

مینا

1404/2/28

          از بین روش‌های مختلفی که برای خلاصی از معضلِ «با اینکه میخوام کتاب بخونم، ولی حسش نیس!» (ریدینگ اسلامپ) پیشنهاد میشه، خوندن یه کتاب جنایی برای من گاهی خوب جواب میده. با اینکه ژرژ سیمون رو از داستان‌هایی مثل «گربه» و «نامزدی آقای ایر» می شناختم ولی هیچوقت سراغ کارآگاه معروفش «مِگره» نرفته بودم. امروز که حوصله‌ی هیچکدوم از کتابای در حال خوندن دیگه‌م رو نداشتم، یهو تصمیم گرفتم برم و کتاب صوتی مگره و مرد نیمکت‌نشین رو گوش بدم. ۵ساعتو نیم حین تمیزکاری خونه، ورزش، و زمان استراحت بین کاری تقریباً یک بند گوشش دادم و راضیم. نمیگم شاهکار بود، که نبود، و حس میکنم اگه بجای صوتی، متنی میخوندمش، احتمالا حوصله‌م سر می‌رفت. ولی کارشو انجام داد.

مگره شخصیت جالبی داشت، و کنجکاوم کرد که در آینده بازم سراغ این کارآگاه باهوش، و گاهی بدخلق و بامزه برم. خود داستان چیز خیلی خاصی نبود، طبق معمول این مدل داستانا یکی همون اول به قتل می‌رسه و تلاش بر اینه که با تحقیق، بازجویی و پرس‌وجو از نزدیکان طرف و کشف ذره‌ذره‌ی حقایق مختلف به قاتل و دلیل قتل برسن.

از یک مورد خوشم اومد تو این کتاب، اونم اینکه قاتل اونی که احتمال می‌دادم نبود، چون خیلی دیگه خنک میشد. ولی ایراد پایان هم در همین انتخاب قاتل بود، چون گفتم: ا؟ خب. همینقدر برام بی‌مزه بود.

گوینده‌ی کتاب محمدرضا رجبی بود، که صدا و لحنشو خیلی دوست داشتم. بغیر از صدای خود مگره، صدایی که برای خانومای جوون و یکی از خلافکارا درمیاورد خیلی بامزه بود :))))
        

6