معرفی کتاب چهار فصل در ژاپن اثر نیک بردلی مترجم ثمین سلاجقه

چهار فصل در ژاپن

چهار فصل در ژاپن

نیک بردلی و 1 نفر دیگر
3.8
10 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

20

شابک
9786225667518
تعداد صفحات
384
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

        کتاب در مورد آیاکو، پیرزنی خشن و سختگیر است که یک کافه را در شهر کوچک اونومیچی اداره می‌کند. او‌ به تازگی سرپرستی نوه‌اش، کیو را به مدت چهارفصل بر عهده گرفته است.
این موضوع، سرآغاز فصلی جدید در زندگی آن‌ها و رابطه‌ای پر فراز و نشیب است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به چهار فصل در ژاپن

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به چهار فصل در ژاپن

김소희

김소희

1403/5/16

به آواز باد گوش بسپارگربه ای که کتاب ها را نجات دادشهر گربه ها

سفری به ادبیات ژاپن

46 کتاب

هنگامی که اسم سرزمین ژاپن به گوش ما میرسد تصویری از شکوفه های گیلاس، کیمونو های زیبا، خانه های چوبی و تکنولوژی پیشرفته به ذهن می آوریم که بارها و بارها آنها را در فیلم ها مشاهده کرده ایم. تمام چیزهایی که به ذهن می آوریم نشانی از فرهنگ غنی آن سرزمین است که مردم اش در تمام سال ها با وجود جنگ و سختی توانستند آن را حفظ نمایند. اما اکنون می خواهیم تصویری جدید از سرزمین ژاپن را به ذهن بسپاریم: ادبیات ژاپن ادبیات ژاپن در طول دوران های تاریخی، فراز و نشیب بسیاری را پشت سر گذاشت. بخشی از این تحولات مهم به دلیل جنگ هایی بود که هر کدام به نوبه خود تاثیرات مثبت و منفی بسیاری را بر این سرزمین گذاشتند. پس از آن، نسیم جهان غرب بر ژاپن وزید که باعث شد تحولات نوینی در سرزمین شکوفه های گیلاس به وجود بیاید. ترجمه آثار ادبی از دهه 1860 در ژاپن آغاز شده و تاکنون نیز ادامه دارد. یکی از نتایج مهم آشنایی ژاپنی‌ها با ادبیات غرب اعتلای جایگاه نثر در این کشور بود و می‌توان گفت رمان و داستان کوتاه مدرن ژاپن وامدار ادبیات غرب است. ادبیات ژاپن درخت کهنسالی است که در فصل‌هایی از تاریخ با دستان ادبیات شرق و غرب آبیاری شده، اما در عین حال میوه‌های مرغوبی به ادبیات جهان هدیه کرده است. در ادامه لیستی ترکیب از شاهکار های ادبیات ژاپن و رمان های نوجوان برایتان تهیه کرده ام. باشد که بیشتر و بهتر بتوانیم با ادبیات سرزمین تکنولوژیِ امروز آشنا شویم.

137

یادداشت‌ها

Daydreamer

Daydreamer

1403/12/24

درمورد این
          درمورد این کتاب اگه بخوام در یک جمله خلاصه و مختصر بگم، باید بگم که کتاب تا انتهای فصل پاییز عالی بود ولی فصل زمستان یهو همه چیز رو خراب کرد!
روند کتاب دوتا داستان رو همزمان پیش میبره،یکی داستان دنیای خود کتابی که شما میخونین و دیگری داستان یه کتاب در دنیای داستان که از یه جایی به بعد دنیای داستان اون کتابه روی دنیای کتابی که تو دست شماست اثر میزاره که این کار با مهارت زیادی تو سه فصل اول رعایت شد ولی انگار فصل آخر،یعنی فصل زمستان نویسنده مجبور شده با سرعت کتابو تموم کنه و خواننده رو با یه پایان باز و کلی،مقداری زیادی مسائل مطرح شده اما حل نشده در فصل های قبلی برای هردو داستان همراه با سوال و ابهامات زیاد رها میکنه و علاوه بر این توی فصل آخر حتی یه سری از منطق های رفتاری هم زیر سوال میره که کاملا تو ذوق آدم میزنه.
ولی به صورت کلی کاراکتر پردازی نویسنده قوی بود،مخصوصا کاراکتر های توی دنیای کتابی که در داستان بود و علت اینکه میگم پردازش کاراکتر های خود کتاب اونقدر قوی نبود اینه که خیلی کم بهشون پرداخته شد.فکر کنم بزرگ ترین نقطه قوت این کتاب پردازش مکان ها در هر دو داستان بود،چون با کمترین دیتا و توصیف،یک مکان شفاف و واضح و ملموس به خواننده ارائه میکرد.درکل کتاب دوست داشتنی بود ولی به شخصه فصل زمستان باعث شد کتابی که برای من ۵ امتیازی بود تبدیل به کتاب ۳.۵ امتیازی بشه.
        

8

mobina

mobina

1403/12/26

"چهار فصل
          "چهار فصل در ژاپن" برای من کتابی بود که توی قرعه‌کشی برنده شدم و از نشر دانش آفرین هدیه گرفتمش و انقدر خلاصه و موضوع کتاب برام جذاب بود که شروع به خوندنش کردم.

نویسنده در این کتاب، مرزهای میان فرهنگ‌ها، تنهایی، و جست‌وجوی هویت رو در ژاپن بررسی می‌کنه و با تکیه بر تجربه‌ی زندگی خود در ژاپن، داستانی رو خلق می‌کنه که هم روایتی شخصی از رشد و تغییره و هم به ادبیات، عشق، فقدان، سرخوردگی، روابط انسانی و تفاوت بین نسل‌ها می‌پردازه.

کتاب چهار بخش مختلف داره و کاملا متناسب با عنوان کتابه و به چهار فصل سال اشاره داره. این تقسیم‌بندی، نه‌تنها به‌عنوان چارچوب زمانی، بلکه نشون‌دهنده‌ی چرخه‌ی زندگی و دگرگونی‌های درونی هر یک از شخصیت‌هاست. هر فصل—بهار، تابستان، پاییز، زمستان—با تغییرات آب‌وهوایی خود، حال‌وهوای عاطفی داستان رو شکل می‌ده.🪄
این ساختارِ مبتنی بر فصل‌ها، به داستان ریتم می‌بخشه و بر این ایده تأکید داره که انسان‌ها—مانند فصل‌ها—در چرخه‌های تکرارشونده‌ی رشد و زوال قرار دارن.

این کتاب، یه داستان در دلِ داستانِ دیگه‌ست. همزمان با داستانِ فلو، مترجمی که داخل ژاپن زندگی می‌کنه، داستانِ کیو، پسرک پشت کنکوری و مادربزرگش آیاکو رو می‌خونیم. و حتی داستان کیو و آیاکو رو پررنگ‌تر از داستان فلو می‌خونیم.
داستان فلو و کیو به طور موازی با هم پیش می‌رن. شخصیت‌‌پردازی کرکترها قویه، مخصوصا توی داستان کیو و آیاکو. بخش‌های مربوط به کیو و مادربزرگش، مورد علاقه من از کتاب بود. کرکترها انقدر خوب شخصیت‌پردازی شده بودن و توصیف مکان‌ها به قدری خوب بود که کاملا اون مکان و شهر اونومیچی شفاف و ملموس بود و می‌شد ساعت‌ها زندگی پسر و مادربزرگش رو مجسم کرد.🌱
ولی با بخش‌های مربوط به فلو، خیلی نتونستم ارتباط برقرار کنم. شخصیت‌‌پردازی کرکترهای فرعی خوب نبود و تک‌بعدی باقی موندن.

سه‌ فصل اول – بهار، تابستان و پاییز – خیلی خوب نوشته شده بود و کتاب، تا پایانِ پاییز، برای من ۵/۵ بود. ولی بخشِ زمستان، همه‌چی رو خراب کرد و پایانِ کتاب کاملا توی ذوقم زد! پایانِ بدی برای هرکدوم از داستان‌ها نبود و می‌شد با این پایانِ باز، درباره‌ی آینده‌ی شخصیت‌ها حدس و گمان زد؛ ولی من حس کردم که داستان‌ها رها شدند و در پایان، من موندم و سوالِ "همین؟ تموم شد؟"
واقعا حیف بود کتابی که شروع به این خوبی و داستان‌پردازی عالی داشت، همچین پایانی داشته باشه.

در کل، کتاب داستان زیبا و حال‌خوب‌کنی داره. خوندنِ داستان شخصیت‌ها، تلاطم‌ها و مسیری که برای رسیدن به هدفشون طی می‌کنن، واقعا دلنشینه و قلبتونو گرم می‌کنه. و از خوندش پشیمون نمی‌شید.❤️‍🩹
یکی از چیزهایی که درباره‌ی این کتاب دوست داشتم، اون تقابل دو نسل مختلف بود. جوری که تفاوت‌هاشون رو نشون داده بود، اختلاف‌نظرها و در نهایت درک کردن همدیگه واقعا زیبا بود.✨
همچنین شخصیت‌های کتاب، هرکدوم به شیوه‌‌ای متفاوت، در پی یافتن جایگاه خودشون بودن و خوندنِ داستان‌هاشون و اینکه قدم به قدم به هدفشون نزدیک می‌شن و خودشون رو پیدا می‌کنن، دلچسب بود.🤍

یادداشت رو با بریده‌ای از کتاب تموم می‌کنم:
"موضوع رسیدن به مرحله آخر کار یا اتمام اون نیست. این همون چیزیه که باید یاد می‌گرفتم. مسیره که مهمه؛ خودِ فرآیند کار. چرخه‌ی کار و هنر، مثل گذر فصل‌ها می‌مونه؛ رسیدن از یکی به دیگری، به صورت زنجیره‌وار، دوباره و دوباره."
        

10

Satoru

Satoru

1403/12/25

✨کتاب چهار
          ✨کتاب چهار فصل در ژاپن دو داستان و شخصیت رو به صورت موازی در کنار هم به خوبی پیش می‌بره: کیو و فلو 
هر دو داستان مخصوصا کیو روایت جذابی داشت و در کل از اون دسته کتابا محسوب میشه که خواننده رو همراه می‌کنه با خودش و دوست داره بخونه و ازش خسته نمیشه
✨به شخصه من فصل‌های مربوط به کیو رو بیشتر دوست داشتم، بخش‌های مربوط به فلو هم خوب بود ولی برای من فضای اون شهر اونومیچی و آدمایی که ساکنش بودن از جمله خود کیو و آیاکو و همچنین ساتو برام دلنشین‌تر بود
دیدن پیشرفت روز افزون کیو و اون تلاطم درونی‌ای که داشت و حتی بیرونی و اختلاف نظراتی که با خانوادش داشت؛ چیزهایی که دوست داشت درمورد پدر و مادر بزرگش بدونه...
✨اون سردرگمی شخصیت کتاب  و درنهایت پیدا کردن راهش بخش مورد علاقه من از کتاب بود 
"می‌تونی هر کاری که دوست داری رو انجام بدی، این زندگی توئه! برای دیگران زندگی نکن." بنظر من فهمیدن این جمله چیزیه که خیلی نیازه ما اینو درک و عمل کنیم بهش  و از تباه شدن زندگی‌مون جلوگیری کنیم
و تلاش آیاکو برای محافظت کردن از نوه‌ش و بهتر کردن رفتار خودش برای من ارزشمند بود
تلاشی که فلو در این راه کرد هم قابل تحسین بود ولی من واقعا رابطه‌ش با یوکی رو درک نکردم و بنظرم بزرگترین ضعف کتاب نپرداختن نویسنده به رابطه این دو نفر بود 
✨کتاب تا فصل زمستان و آخرش واقعا برای نمره‌ش پنج نمره کامل بدون تردید بود انقد خوب بود که من حتی اهمیتی برام نداشت به یوکی زیاد نپرداخته بود و کلا اصلا کنار گذاشته بود اونو از اول میشه گفت ولی فصل زمستان واقعا ناامیدم کرد
این کتاب واقعا لایق پایان خیلی بهتری بود  جا داشت که ادامه بده یکم فقط چند صفحه حتی! 
پایان بدی نداشتن هر دو داستان و مشخص بود بعدش چه اتفاقی میوفته منظورم اینه پایان بازی نبود قبلش گفته شده بود ولی وقتی تموم میکنی مخصوصا کیو این حس رو داری که همین؟! تموم شد ؟ نویسنده واقعا می‌تونست پایان کامل‌تری رو نشون بده ... مثلا اون سفری که قرار شد برن می‌تونست با اون تموم کنه ولی قبل سفر تموم کرد
واقعا حیف شد، من واقعا درمورد پایان بندی کتاب حیف به ذهنم میاد 
نمیتونم بگم کتاب بدی بود و خوب نبود و این حرفا واقعا دوسش داشتم مخصوصا این ارتباط و اختلاف بین نسلی رو خیلی خوب به تصویر کشیده بود و دوست داشتم 
ولی از طرفی واقعا پایان‌بندیش خورد تو ذوقم اما بازم به هیچ‌وجه پشیمون نیستم از خوندنش و بازم میگم لذت بخش بود خوندنش برام و میشه گفت حتی ازش یه چیزایی یاد گرفتم از کیو و اون سه فصل بهار، تابستان و پاییز انقد خوب بود که من بازم میتونم این کتابو پیشنهاد بدم به بقیه برای خوندن 
فقط ایکاش این کتاب زمستان بهتری داشت... تا قبل خواندن فصل زمستان بهش پنج نمره می‌دادم ولی بعد خوندنش دیگه نتونستم پنج بدم بهش
✨یکی از چیزایی که از این کتاب دوست داشتم اشاره‌هایی بود که به نویسنده و شاعر‌های قدیمی و کلاسیک ژاپنی در بین داستان انجام داده بود و کتاب با شعری از میازاوا کنجی شروع میشه
✨نکته‌ای هم که در مورد این کتاب یا نویسنده‌ش هست اینه که اون ژاپنی نیست ولی چندین سال در ژاپن زندگی کرده و قلمش حس ادبیات ژاپنی رو گرفته و یه گربه سیاه جذابم داشت داستان 🤭
        

12

          با سلام و درود🌻
در ابتدا مشخص کنم که کتاب را برای مطالعه  توصیه می کنم 😉😊
ترجمه روان و قابل فهم و در یک کلام عالی 👍🏻👏🏻
امتیاز گودریدز:۴.۲
نظر شخصی و موشکافانه من😜🧐:
کتاب دو روایت داستانی را دنبال می کند؛ روایت اول ما فلو هست؛ زنی که درگیر زندگی و انتخاب هاش هست، او نمی داند که باید با یوکی برود و همه چیز را پشت سرهم بگذارد یا اینکه بماند و حتی اگر کار نویسندگی اش خوب پیش نرود،باز هم تلاش کند و من به شدت با فلو همذات پنداری داشتم ؛ چون خودمم درگیر بودم مدت ها که کدوم مسیر را باید بروم!!!
کدوم انتخاب درستیه و کدوم مسیر من خوشحال و خوشبخت میکنه 
حس فلو را من کاملا درک میکردم که تو باوجود تمام شرایط بدی که داری گاها دل کندن از خیلی چیزا سختتر و دردناک تر از اون شرایط بده :(
روایت دوم داستان ما روایتی است از یک مادربزرگ و نوه؛ از فاصله دو نسل که هیچ کدوم دیگری را درک نمی کردند و در ابتدا با قضاوت های بسیار بهم زخم می زدند اما کم کم شاهد این موضوع هستیم که هر دو نسل در حال درک هم هستند؛ موردی که من به شدت در کتاب پسندیدم 😍👍🏻
در واقع تلاش برای پیدا کردن نقطه اشتراک یا حتی نقطه وسط تفاوت ها بود که بین این مادربزرگ و نوه رخ داد؛ و یک مورد زیبای دیگه نرم شدن مادربزرگ، آیاکو، بود که تصمیم گرفت برخلاف تمام هم نسلی هاش که علاقه ای به بروز احساسات شون ندارند، احساس خودش را نشان دهد 
و اما نقطه منفی کتاب و دلیلی که سبب شد کتاب با همه زیبایی ها نمره ۵ نگیره 😢😓🥲
پایان بندی نویسنده در مورد هر دو روایت اصلا دلپذیر نبود؛ یه جورایی سرهم بندی کردن بود!!!! و این باعث تعجب و سردرگمی میشه که از اون شروع و میانه خفن و فوق العاده کتاب چه جوری به این پایان ضعیف رسیدیم 😵‍💫😤😡
آقای بردلی لطفا پاسخگو باشید!!!!
اگر جلد دومی در کار هست و یا بوده اما نشده که منتشر بشه لطفا بگید 
چون حق فلو،آیاکو،یوکی، کیو این نیست🫠
ممنون از توجه شما
        

10