یادداشت Satoru
1403/12/25

✨کتاب چهار فصل در ژاپن دو داستان و شخصیت رو به صورت موازی در کنار هم به خوبی پیش میبره: کیو و فلو هر دو داستان مخصوصا کیو روایت جذابی داشت و در کل از اون دسته کتابا محسوب میشه که خواننده رو همراه میکنه با خودش و دوست داره بخونه و ازش خسته نمیشه ✨به شخصه من فصلهای مربوط به کیو رو بیشتر دوست داشتم، بخشهای مربوط به فلو هم خوب بود ولی برای من فضای اون شهر اونومیچی و آدمایی که ساکنش بودن از جمله خود کیو و آیاکو و همچنین ساتو برام دلنشینتر بود دیدن پیشرفت روز افزون کیو و اون تلاطم درونیای که داشت و حتی بیرونی و اختلاف نظراتی که با خانوادش داشت؛ چیزهایی که دوست داشت درمورد پدر و مادر بزرگش بدونه... ✨اون سردرگمی شخصیت کتاب و درنهایت پیدا کردن راهش بخش مورد علاقه من از کتاب بود "میتونی هر کاری که دوست داری رو انجام بدی، این زندگی توئه! برای دیگران زندگی نکن." بنظر من فهمیدن این جمله چیزیه که خیلی نیازه ما اینو درک و عمل کنیم بهش و از تباه شدن زندگیمون جلوگیری کنیم و تلاش آیاکو برای محافظت کردن از نوهش و بهتر کردن رفتار خودش برای من ارزشمند بود تلاشی که فلو در این راه کرد هم قابل تحسین بود ولی من واقعا رابطهش با یوکی رو درک نکردم و بنظرم بزرگترین ضعف کتاب نپرداختن نویسنده به رابطه این دو نفر بود ✨کتاب تا فصل زمستان و آخرش واقعا برای نمرهش پنج نمره کامل بدون تردید بود انقد خوب بود که من حتی اهمیتی برام نداشت به یوکی زیاد نپرداخته بود و کلا اصلا کنار گذاشته بود اونو از اول میشه گفت ولی فصل زمستان واقعا ناامیدم کرد این کتاب واقعا لایق پایان خیلی بهتری بود جا داشت که ادامه بده یکم فقط چند صفحه حتی! پایان بدی نداشتن هر دو داستان و مشخص بود بعدش چه اتفاقی میوفته منظورم اینه پایان بازی نبود قبلش گفته شده بود ولی وقتی تموم میکنی مخصوصا کیو این حس رو داری که همین؟! تموم شد ؟ نویسنده واقعا میتونست پایان کاملتری رو نشون بده ... مثلا اون سفری که قرار شد برن میتونست با اون تموم کنه ولی قبل سفر تموم کرد واقعا حیف شد، من واقعا درمورد پایان بندی کتاب حیف به ذهنم میاد نمیتونم بگم کتاب بدی بود و خوب نبود و این حرفا واقعا دوسش داشتم مخصوصا این ارتباط و اختلاف بین نسلی رو خیلی خوب به تصویر کشیده بود و دوست داشتم ولی از طرفی واقعا پایانبندیش خورد تو ذوقم اما بازم به هیچوجه پشیمون نیستم از خوندنش و بازم میگم لذت بخش بود خوندنش برام و میشه گفت حتی ازش یه چیزایی یاد گرفتم از کیو و اون سه فصل بهار، تابستان و پاییز انقد خوب بود که من بازم میتونم این کتابو پیشنهاد بدم به بقیه برای خوندن فقط ایکاش این کتاب زمستان بهتری داشت... تا قبل خواندن فصل زمستان بهش پنج نمره میدادم ولی بعد خوندنش دیگه نتونستم پنج بدم بهش ✨یکی از چیزایی که از این کتاب دوست داشتم اشارههایی بود که به نویسنده و شاعرهای قدیمی و کلاسیک ژاپنی در بین داستان انجام داده بود و کتاب با شعری از میازاوا کنجی شروع میشه ✨نکتهای هم که در مورد این کتاب یا نویسندهش هست اینه که اون ژاپنی نیست ولی چندین سال در ژاپن زندگی کرده و قلمش حس ادبیات ژاپنی رو گرفته و یه گربه سیاه جذابم داشت داستان 🤭
(0/1000)
حنا دروی
1403/12/26
0