معرفی کتاب ر اثر مریم برادران حقیر

ر

ر

3.9
28 نفر |
10 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

41

خواهم خواند

33

شابک
9786006077673
تعداد صفحات
262
تاریخ انتشار
1398/3/29

لیست‌های مرتبط به ر

پست‌های مرتبط به ر

یادداشت‌ها

          هر کس به ما می رسید تا می  فهمید ایرانی هستیم، می پرسید شما مجید منتظری را می شناسید؟ شاید نفر اول و دوم را می شد اتفاقی گرفت، اما این سوال تکرار می شد. از مردم عادی تا نظامی و مسئول. ازخودم خحالت کشیدم...بالاخره هم کار خودش را کرد و ما ماموریتمان را تغییر دادیم و  دنبال محید منتظری یا همان  رسول حیدری شما گشتیم. آن هم در جایی که هزاران کیلومتر با ایران فاصله داشت، در قلب اروپا، بین مردمی آرام و نجیب...

بعد از جذابیت اسم کتاب،همین یک پاراگراف کافی بود تا امسال به هدف خریدن این کتاب برای بار سوم به نمایشگاه کتاب  بروم.
رسول حیدری، مبارز در کردستان و جبهه های در سال های جنگ و بعد از جنگ مبارزه در بوستی و آخر هم شهادت در خاک غریب...

کتاب  با این که  داستان نبود، به دلیل شیوه ی روایتش خیلی پر کشش بود. و عکس ها و نسخه ی اصلی نامه ها ی شهید ( که تقریبا یک صفحه در میان د رکتاب چاپ شده اند) هم بر جذابیت آن افزوده بود.
از همه بیشتر ا ز بخش ها ی مربوط به دانشگاه خوشم آمد. تقلب و آن سماور و چای خوردن سر کلاس:)

 آنکه یادگار لحظات شیرین زندگانی ات است...ر
        

11

          کتاب ر، داستان زندگی شهید مجید منتظری مستعار و رسول حیدری واقعی‌ست که در سه فصل، خانم برادران آن را نوشته‌اند. مقدمه خوب بود و  فهمیدم در هر کدام از این سه فصل چه چیزی قرار است بخوانم، و با کدام برهه از زندگی رسول آشنا می‌شوم.  تطبیق ذهنم با سبک نگارش کتاب  کمی برایم سخت بود، مثلا تعدد راوی داشت و صداهای زیادی از کتاب شنیده می‌شد که گاهی گم می‌کردم چه کسی الآن دارد این حرف‌ها را می‌زند. شخصیت رسول و توانایی ارتباط گرفتنش با دیگران، با کردها، با خارجی‌ها، با منافق‌ها و اقشار مختلف خیلی  برایم جالب بود. نامه‌هایش و سیگار گیراندن‌هایش را خیلی دوست داشتم. کاش فصل سوم که از حضور رسول در بوسنی نوشته بود کمی بسط داشت، شهادتش خیلی یک‌دفعه‌ای و غافلگیر کننده بود، احساس کردم به من هم شُک وارد شده. دلم نمی‌خواست آخرین تلفن با مادرش همان تبریک عید باشد.  شرح زندگی رسول در کتاب، غیرخطی بود و سبک جالبی انتخاب شده بود. یک جا تکرر خاطرات دیدم، نمیدانم از عمد بود یا اشتباه تدوین(صفحه ۱۶۸ و ۲۰۲)؛ همان‌قسمت که از غریبی بچه‌ها و قاقالی‌لی می‌گفت. وقتی رسول مجروح شد از جمله‌اش واقعا خنده‌ام گرفت. احتیاط رسول در مورد بیت‌المال را دوست داشتم ولی استفاده از عکس‌های سیاه و مصرف زیاد جوهر در کتاب را نه.
از مهدی حیدری که از خانم برادران خواست که در مورد پدرش بنویسد، ممنونم ، از مرتضی قاضی برای ارائه یک خطی کتاب و تقبل قسمتی از تحقیق، از معصومه همسر شهید بابت صحبت‌ کردن‌هایش و سهیم کردن ما در تماشای زندگی سختش و از جلال بابت جایزه‌اش به این کتاب که مرا ترغیب کرد به خواندن. امیدوارم راه زندگی‌‌مان راه شهدا باشد.  
        

19

          کتاب ر، داستان مجاهدی است که خستگی ناپذیر بود. مجاهدی که توان ایستادن نداشت و باید حرکت می گرد. مجاهدی که طاقت دیدن ظلم را نداشت.هر جا که ظلمی بود، او بود تا مبارزه کند. مجاهدی که تا آخرین نفس، برای اعتقاداتش جنگید.
کتاب از لحن روان و مناسبی برخوردار است، به گونه ای که بسیار خوب میتوان با شخصیت ها، ارتباط گرفت، همراهشان غمگین شد، همراهشان خندید، همراهشان جنگید. 
در ابتدا، نحوه ی نقل قول ها، کمی نامانوس است و سخت است که ارتباط برقرار کنی، ابتدا کم کم میبینی که نقطه قوت کتاب، همین مدل نقل قول است که خواننده را در شرایط آن زمان قرار می دهد.
روایت غیر خطی هم باعث جذابیت و تاثیر گذاری بیشتر کتاب شده است. همچنین عکس هایی که در بین روایت ها، خواننده را به همان حال و هوای روایت میبرد. نامه های رسول به همسرش هم جذاب است و به درک بهتر شخصیت او و همچنین شرایط او و خانواده اش کمک می کند. به کار گیری مناسب نانه ها در متن هم بر تاثیر گذاری آن افزوده است.
شخصیت رسول و نحوه رفتارش، که بدون سانسور و قداست سازی بیان شده است، باعث همراهی بیشتر خواننده با شخصیت او می شود. شهیدی که سیگار می کشد، تقلب می کند، با دوستانش شوخی می کند، همه ی اینها، باعث می شود که خواننده بتواند با شهید، ارتباط بگیرد و او را فردی ماورایی تصور نکند.
        

1

2

          کتاب «ر: رسول حیدری مجید منتظری»؛ مریم برادران



رسول حیدری (۱۳۳۹-۱۳۷۲)-از ملایر (متولد خرم‌آباد)- شهادت در بوسنی


اتفاقاً ۲۲ خرداد سالگرد شهادت این شهید عزیز است که با انتشار این مطلب در این وبلاگ همزمان شده است.


رسول حیدری با اسم مستعار مجید منتظری از جوانان تراز انقلاب اسلامی بود که یک جا نمی‌توانست بند شود و بیکار نمی‌توانست بنشیند. مشتاقانه به دنبال جهاد بود و سرانجام در بوسنی و هرزگوین آسمانی شد.


این کتاب به ابعادی از زندگی و شخصیت این شهید می‌پردازد. روایت خطی و منسجمی ندارد ولی هم از کودکی و نوجوانی شهید گفته است و هم از روزهای جنگ تا پس از جنگ و شهادت در بوسنی.


داستان بوسنی و شهید رسول حیدری را پیش‌تر به اجمال می‌شناختم. این کتاب هم در هاله‌های اجمال و ابهام نوشته شده است. اصلاً نویسنده با حذف تاریخ تحلیلی و جغرافیای نظامی، اطلاعات اصلی و جزییات کاربردی عملیات‌ها و اتفاق‌ها ابهام‌ها را بیشتر کرده است. حضور شهید در جریان انتفاضه شیعیان عراق بسیار مبهم باقی ماند. بسیاری از اسامی بدون نام‌خانوادگی به کار رفته‌اند و مشخص نیست که چه نسبتی با شهید دارند. به نظرم این دو مورد هرچند تعمدی بوده‌اند، اما اثر منفی بیشتری دارند.


همه این‌ها در حالی است که مشخص است نویسنده با پژوهش‌ها و مصاحبه‌هایی که انجام داده، اطلاعات خوبی برای بیان کردن داشته است و ای کاش از نشر آن‌ها دریغ نمی‌کرد.


کتاب،‌ استفاده خوب و قدرتمندی از تصاویر کرده است. آن‌ها را در انتهای کتاب هم قرار نداده، بلکه در لابه‌لای مطالب عادی، ورقه‌های تمام‌صفحه‌ متعددی به عکس اختصاص یافته‌اند که هم یک تنوعی ایجاده کرده‌اند و هم خستگی را می‌گیرند.


تصویر سپاه قدس و شهدای برون‌مرزی کمتر در ادبیات پایداری مشاهده می‌شود. باید این کتاب را قدر دانست.


نویسنده

از مریم برادران کارهای خوبی از مجموعه روایت فتح خوانده‌ام.

کتاب اینک شوکران؛ جلد اول- شهید مدق به روایت همسر

حنانه

محله‌های زندگی (برگشته از بهاییت)

ر؛ شهید رسول حیدری (بوسنی)

یادگاران ۵: میثمی

و احتمالا برخی کتاب‌های دیگر!
        

0