معرفی کتاب من پیش از تو اثر جوجو مویز مترجم شیدا رضایی

من پیش از تو

من پیش از تو

جوجو مویز و 2 نفر دیگر
3.7
440 نفر |
108 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

20

خوانده‌ام

1,234

خواهم خواند

137

ناشر
مصدق
شابک
9786007436691
تعداد صفحات
496
تاریخ انتشار
1396/9/13

توضیحات

        
لوئیسا کلارک، دختری بیست و شش ساله و از طبقه کارگر جامعه است که به همراه خانواده اش زندگی می کند. زندگی یکنواخت و فاقد بلند پروازی او مدام تحت الشعاع موفقیت های خواهر کوچکترش ترینا، قرار دارد تا این که یک روز صبح شغل هفت ساله اش در کافه محلی را از دست می دهد. او به ناچار به مرکز کاریابی مراجعه می کند و با توجه به مهارت های اندکش، شغلی منحصر به فرد به او پیشنهاد می شود.
مراقبت و نگهداری از مرد جوان، برازنده، موفق و ثروتمندی که در اثر یک تصادف توانایی های حرکتی اش را از دست داده است، شغلی که زندگی اش را برای همیشه دگرگون می سازد.

      

یادداشت‌ها

فرشته

فرشته

1401/3/1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

6

Davoud sarvi

Davoud sarvi

1403/6/31

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          رمان با از دست دادن کار لوئیزا کلارک در یک کافه محلی آغاز می شود. او با داشتن فرصت های شغلی کمی در شهر کوچکش در انگلیس، شغلی به عنوان مراقب ویل ترینر، تاجر ثروتمندی که دو سال قبل در تصادف با موتورسیکلت از گردن به پایین فلج شده بود، می پذیرد. ویل در ابتدا نسبت به لوئیزا سرد و دور است، اما وقتی آن دو زمان بیشتری را با هم می گذرانند، شروع به ایجاد پیوند می کنند.لوئیزا متوجه می شود که ویل، که زمانی یک تاجر ماجراجو و موفق بوده است، از زمان تصادفش با افسردگی و احساس ناامیدی دست و پنجه نرم می کند. او به لوئیزا می گوید که قصد دارد برای خودکشی کمکی به سوئیس سفر کند که در آنجا قانونی است. لوئیزا از این ایده وحشت زده می شود و تصمیم می گیرد تا نظر خود را تغییر دهد.در طول رمان، لوئیزا و ویل رابطه نزدیکی برقرار می کنند. لوئیزا ویل را با تجربیات جدیدی آشنا می کند و به او کمک می کند تا عشقش به زندگی را دوباره کشف کند. ویل به نوبه خود به لوئیزا کمک می کند تا اعتماد به نفسی برای دنبال کردن رویاها و جاه طلبی های خود به دست آورد. ویل علیرغم احساسات فزاینده آنها نسبت به یکدیگر، همچنان به برنامه خود برای پایان دادن به زندگی خود متعهد است.
        

1

آیناز

آیناز

1402/3/19

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

4

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          من اول فیلمش رو دیده بودم دو بار و مجذوب بازیگراش و به خصوص اون شور و نشاط شیرین لوییزا شده بودم.
داستان دختری که یک جورهایی نون‌آور خونه‌ست و شغلی رو قبول می‌کنه که توش باید از فرد معلولی که دست‌ها و پاهاش حرکتی ندارن، مراقبت کنه. بیشتر از نظر روحی، نه جسمی.
داستان زندگی‌بخشیدن‌ه. داستان یادآوری دلایلی برای ادامه دادن، برای موندن، برای نفس کشیدن.
این کتاب داشت می‌گفت حتما نباید دست و پات رو از دست بدی و یک گوشه بیفتی تا زندگی نکنی، در کمال سلامتی، میتونی درگیر تکرّر و روزمرگی بشی و خودت رو فراموش کنی، خواسته‌هات رو و دل‌خوشی‌هات رو.
اول که می‌خونیش،فکر می‌کنی فقط این ویلیامی که روزی چقدر موفق بوده و حالا ویلچرنشین شده، به کمک و انگیزه و یادآوری نیاز داره، ولی در آخر هر دو در تلاشند که به دیگری زندگی کردن رو یادآوری کنن. و این قشنگه، سخته و خیلی حوصله و صبر میخواد ولی قشنگه.
این هم بگم که وقتی شروعش کردم که داشتم کتاب سنگینی می‌خوندم که یهو ازش خسته می‌شدم. برای اینکه مجبور نشم اون کتاب رو ول کنم، وسط مسط‌هاش این رمان رو شروع کردم. خب آدم همیشه باید ببینه انتظارش از کتابی که می‌خونه چیه. من دنبال یه شاهکار ادبی و کتاب پرفروش و محبوب نبودم. و دلیل خوندنم هم این‌ها نبود. و چون توقع بار ادبی و معنایی خاصی نداشتم و به چشم تفریح بهش نگاه می‌کردم، ازش راضی بودم.
        

3

مهسا

مهسا

1403/4/27

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

3

مهسا

مهسا

1403/8/28

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

2