معرفی کتاب مادر و خاطرات پنجاه سال زندگی در ایران اثر توران(خمارلو) میرهادی

مادر و خاطرات پنجاه سال زندگی در ایران

مادر و خاطرات پنجاه سال زندگی در ایران

4.1
21 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

36

خواهم خواند

29

شابک
9789646356221
تعداد صفحات
305
تاریخ انتشار
1397/5/16

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
در تجربه های زندگی،در شیوه های تربیتی نسلهای گذشته همواره نکته های ناب و ارزنده ای می توان یافت.

در این کتاب دختری،که اکنون مادر بزرگ است و کهنسال،خاطرات پنجاه سال زندگی مادر آلمانی تبار خود را در ایران مرور می کند.
او سعی دارد شمه ای از راهکارهای تربیتی گونگون را با خواننده در میان بگذارد،و از عشق،جوانی،پذیرش فرهنگها و نشیب و فراز های یک زندگی بگوید...

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به مادر و خاطرات پنجاه سال زندگی در ایران

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به مادر و خاطرات پنجاه سال زندگی در ایران

choobin

choobin

1404/2/30

استاد عروسکاستاد عروسکاستاد عروسک

کتاب های چشمک زن

71 کتاب

کتاب ها برای من در زندگی زنده ترین موجودات بی جان هستند...همونطور که معجزه آخرین پیامبر ما هم یک کتاب هست.اما بین همه کتاب هایی که خوندم همه کتاب هایی که به زندگیم وارد شدند و خیلی وقتا وسیله های نجات بخش من بودند، کتاب های زیادی بودند که مثل ستاره های دنباله دار توی زندگیم می درخشیدند و من محو زیباییشون می شدم و بعد محو می شدند...کتاب هایی هم بودند که اثرشون یه گوشه ای از وجود من مونده ولی حتی خیلی وقتا یادم میره که وجود دارند...اما معدود کتاب هایی هم بودند و هستند که وارد زندگیم شدند و مثل ستاره درخشیدند...ستاره هایی که هرموقع به یادشون میفتم و بهشون نگاه می کنم بهم چشمک می زنند و میدونم که هستند و هرموقع که بخوام میتونم دری رو به دنیاشون باز کنم و دوباره توی دنیاشون غرق بشم...بعضی ازونا کمکم کردند فراموش کنم ...بعضی التیام بخش بودند ...بعضی ملاقات با دنیای دیگه ای بود که دوست داشتم درونشون زندگی کنم یا حتی گاهی منو از لب پرتگاه برگردوندند...شاید خیلی ازونا از نظر دیگران پوچ ،کسل کننده ،بی محتوا یا بچگانه باشند یا حتی خیلی مهجور مونده باشند و چاپ تموم ، اما نقش مهمی رو تو زندگی من ایفا کردند ...بخاطر همین دوست داشتم ازشون یه لیست درست کنم...تا همینطور که داخل خونه جدا از بقیه کتاب ها گذاشته شدند و بهم قوت قلب میدن ، اینجا تو خونه جدیدم در بهخوان هم جا و مکانی داشته باشند.

89

پست‌های مرتبط به مادر و خاطرات پنجاه سال زندگی در ایران

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          یک آشپز، یک پرستار و یک خدمتکار. چندین معلم خصوصی برای زبان‌های خارجی و ورزش و هنر. دو خانه هزارمتری با باغ و استخر و ابزار ورزش برای ییلاق و قشلاق. اینها گوشه‌ای از امکاناتی‌ست که مادر برای تربیت بچه‌ها دراختیار داشتند.
هدف از زندگینامه‌نویسی چیست؟ شناخت زندگی و زمانه سوژه و احتمالا کارکرد الگودهی‌ای که برای آن قائلند.
وقتی شرایط مادر برای زیر یک درصد جامعه ایران آنروزها و زیر پنج درصد جامعه این روزها منطبق است این الگوگیری حاصل نخواهد شد. بدلیل همین تفاوت فاحش شرایط.
پس می‌ماند مسئله شناخت که من یکی چندان با آن همدل نیستم. چقدر از زندگی و زمانه فرمانفرماها و قجرها و پهلوی‌ها و اعیان و اشراف بخوانیم؟ مردم معمولی را عشق است.
.
.
تا اواسط کتاب اخم‌هام توی هم بود. دلزده‌ام از اسطوره‌سازی. خلع سوژه از وجه انسانی‌اش و جامه فرشتگان برش کردن. اما آنجا که صحبت از بحران عاطفی مادر و سرسپردگی‌ش به نازی‌ها شد یک آخیش کشیدم که بالاخره مادر هم دم به تله ممکن‌الخطا بودن انسان داد.
.
.
کتاب برایم نکته تربیتی‌ای دربر نداشت. هم به لحاظ تفاوت فاحش شرایط و هم به دلیل اینکه الگوی تربیتی مادر به رفتارگرایی نزدیک بود و گاه اجبار، مثلا در آموزش موسیقی به فرزندان علی‌رغم میل آنها که هم با روحیات بچه‌های امروز دیگر هرگز سازگار نیست و هم مطرود است.
.
.
نکته منفی دیگر اینکه خیلی روایت‌ها صرفا در حد کلی‌گویی باقی مانده بود و برای من خواننده مبهم می‌نمود.
        

1

          فکر می‌کردم برای خواندنش اول باید توران میرهادی را بشناسی، بعد باید بدانی او با مدرسه‌ی فرهاد چه تلاشی برای تعلیم و تربیت فزندان ایران کرده، اصول و بنیان‌های تربیی‌اش را در تربیت و رشد بچه‌های مدرسه بدانی؛ و در نهایت بروی سراغ این کتاب تا ببینی چه مادری توانسته توران میرهادی پرورش دهد.
ولی راستش من اینها را نمی‌دانستم. از توران میرهادی فقط نامی شنیده بودم و جمله‌ی معروفش که" غم بزرگ را تبدیل کنید به کارِ بزرگ".
کتاب که به دستم سید و شروع کردم به خواندن دیدم‌مادرش چه زیبا و استوار زندگی کرده و چه فرزندانِ موجّه و اصیل و عمیقی پرورش داده.
بعد از خواندن فهمیدم هیچ نیازی به شناخت توران و مدرسه‌ی فرهاد و ... نیست، مادر که باشی بعد از خواندن این صفحات با خودت می‌گویی اگر این چنین می‌شود مادری کرد، پس ما تا به حال چه می‌کردیم...
چه جوانه‌ها که می‌شود در هر کودک رویاند و چه نهال‌ها که در هریک می‌توان پرورش داد...
هرکدامشان چقدر ظرفیت رشد و تعالی دارند 

صد افسوس از کودکانی که دارند در کنار مادران و پدرانِ خودخواه و ناآگاه، نازپرورده و بی‌مهارت وطلبکار از دنیا بار می‌آیند، افسوس...


        

5