معرفی کتاب Dune اثر فرانک هربرت

Dune

Dune

4.2
63 نفر |
26 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

23

خوانده‌ام

95

خواهم خواند

116

ناشر
Penguin
شابک
9781101658055
تعداد صفحات
892
تاریخ انتشار
1382/6/3

توضیحات

        Frank Herbert’s classic masterpiece—a triumph of the imagination and one of the bestselling science fiction novels of all time.

Set on the desert planet Arrakis, Dune is the story of Paul Atreides—who would become known as Muad’Dib—and of a great family’s ambition to bring to fruition mankind’s most ancient and unattainable dream.

A stunning blend of adventure and mysticism, environmentalism and politics, Dune won the first Nebula Award, shared the Hugo Award, and formed the basis of what is undoubtedly the grandest epic in science fiction.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به Dune

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

30 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به Dune

یادداشت‌ها

10

Taha. b

Taha. b

1402/6/29

          🔷 اسلام شناسی یا اسلام ستیزی؟ 

داستان کتاب درمورد خاندان آتریدیس ( پل و خاندانش) که به جایی  توسط امپراتور یه جورایی تبعید میشن و باید ملغما رو مدیریت کنن، ملغما در اون زمان مثل طلا میمونه و در تلماسه به وفور پیدا میشه و دست حره مردان نوعی صحرایی اون منطقه است....🛑

تلماسه مهمه چون علاوه بر کتابی علمی تخیلی ، کتابی کاملا فرهنگی است و پر از نماد گذاری های فراوانه☘️/. این کتاب نثر خیلی سنگینی داره و حوصله میخواد علاوه بر اینکه این کتاب شاید اسمش تخیلی باشه اما اصلا کودکان و بعضی نوجوانان نمیتونن کتاب رو درک کنن این کتاب پر از تمثیله ، تمثیلی از دین و مذاهب( برای مثال قضیه اون کله گاو روی دیوار که به داستان حضرت موسی اشاره داره در داستان) داستان و تمثیلی از اجتماع و مردم که بزرگترین دشمنان خودشونن - کتاب از نظر ادبی خیلی بی نظیره اما هربرت در زیرلایه که کم کم به سطح میاد به ادیان پشت پا میزنه و به نظرم اینجاست که من رو اذیت میکنه 
 
🔴و درمورد فیلم هم، این کتاب و نثرش به ادبیات آمیخته شده و من خودم فیلم رو ندیدم اما توی نقد هایی که ازش خوندم فیلم رو گُنگ توصیف کرده بود که به عقیده من طبیعیه چون یک سوم اولیه کتاب هم گُنگه و بعد واضح میشه و فیلم هم که از یک سوم اولیه کتاب عبور نمیکنه ولی اگه خواستید فیلم رو ببینید یه سر به کتاب بزنید ببینید میتونید باهاش کنار بیاید یا نه چون قطعا هرچی هم بسازن کتاب از فیلم بالاتره ❗
        

2

          دنیاسازی از جذاب‌ترین و وسوسه‌انگیزترین تمهیداتی است که نویسندگان ادبیات ژانری، به‌ویژه نویسندگان ادبیات فانتزی و علمی-خیالی، برای جلب مخاطب از یک سو و القای پیام مورد نظرشان از سوی دیگر، به سراغش می‌روند. البته خیلی از نویسندگان در اجرای ایده‌های جذابشان در متن داستان، شکست می‌خورند ولی صرف دنیاسازی، می‌تواند منجر به پرفروش شدن اثر، ولو برای مدتی اندک شود. پس از آن بحث ماندگاری اثر پیش می‌آید که عیار واقعی کار نویسنده را مشخص می‌کند. 
«تلماسه» اولین رمان مجموعه‌ای چند جلدی است که هر یک تا حدی مستقل از دیگری بوده و همه بخشی از دنیای ادبی‌ای هستند که توسط «فرانک هربرت» خلق شده است، البته فقط 3 رمان اول این مجموعه را هربرت به نگارش درآورده و بقیه کتاب‌ها را پسرش و نویسندگان دیگر نوشته‌اند. او دنیایی با فرهنگ‌ها، مذاهب و حکومت‌های مخصوص به خود را ساخته که مبتنی بر مطالعاتش از فرهنگ و تمدن بشری بوده است. «تلماسه» قطعاً رمانی فراژانری است، یعنی همان‌طور که می‌توان به افرادی که چندان طرفدار فانتزی نیستند، «ارباب حلقه‌ها» را توصیه کرد، می‌توان «تلماسه» را نیز به افرادی که طرفدار ژانر علمی-خیالی نیستند، پیشنهاد داد. نویسنده تکنولوژی را به حاشیه برده و بیشتر مسائلی از قبیل مذهب و سیر تحول آن در جوامع گوناگون، بازی‌های سیاسی، اخلاق و ... را پررنگ کرده است و در عین حال اهمیت ویژه‌ای برای شخصیت‌پردازی و منطق روایی اثرش قائل شده است. 
«تلماسه» ملغمه‌ای از اسامی مذهبی و اسطوره‌ای جوامع گوناگون بشری است و اصطلاحات اسلامی نیز در آن حضور پررنگی دارد. دو واژه‌ی «مهدی» و «سُنّی» در متن اصلی وجود داشته‌اند که برای فرار از تیغ سانسور به «هوشیدر» و «ذن اباضی» تغییر یافته‌اند ولی ترکیباتی مثل عالم المثال، معرفت، کرامت، ولی و ... نیز در اثر وجود دارند. مشخص است که نویسنده عرفان اسلامی و فرهنگ اعراب (چه بعد از اسلام و چه قبل از آن) را مطالعه کرده است ولی نگاه هربرت آن‌قدر به دین منفی است که گویا مترجم مجبور شده تا بخش‌هایی از اثر را خودش سانسور کند. چیزی که موقع خواندن «تلماسه» احساس کردم این بود که هم نشر «کتابسرای تندیس» و هم «سید مهیار فروتن‌فر» قصد داشته‌اند به هر قیمتی که شده یکی از مهمترین آثار ادبیات علمی-خیالی را بعد از پنج دهه به مخاطب فارسی‌زبان عرضه کنند و در این راه، تن به کارهایی داده‌اند که تا حدودی کیفیت اثر خروجی را تحت‌الشعاع قرار داده است. 
بنده به‌عنوان یک مخاطب عام رمان، تلماسه را می‌ستایم ولی به‌عنوان یک بچه‌شیعه هرگز نمی‌توانم نگاه منفی «هربرت» را نسبت به مذهب بپذیرم. مذاهبی که او در اثرش بر مبنای مذاهب جهان واقعی ساخته، کاملاً در خدمت القای اندیشه‌ی مد نظر او هستند و نه چیز دیگر. در واقع همین دید بسیار ایدئولوژیک است که در اواخر رمان، آن را از تبدیل شدن به یک شاهکار بازمی‌دارد، چون نویسنده آن‌قدر محو پیام و دیدگاه شخصی‌اش از دین بوده که از طمأنینه‌ی فصل‌های قبلی فاصله می‌گیرد و اشتباهاتی در منطق روایی رخ می‌دهد و توصیفاتش نیز ضعیف‌تر می‌شود.
زبان آثار هربرت از نظر گرامر بسیار پیچیده و حتی برای افراد انگلیسی‌زبان نیز دشوار است. «سید مهیار فروتن‌فر» سعی کرده زبانی پیچیده را در ترجمه اثرش برگزیند ولی چیزی که ما می‌بینیم عملاً پیچیده‌نمایی است. مثلاً نویسنده واژه Fremen را ترجمه کرده: حُرّه‌مرد! در واقع مترجم، ثقیل بودن جملات را حفظ کرده و ثقیل بودن ترجمه اسامی را نیز به آن افزوده است! دیگر از این بگذریم که خیلی از اسامی خاص ترجمه شده‌اند! 
در کل بنده این رمان را خیلی دوست داشتم ولی با پیام کفرآمیز و ضد دین آن موافق نیستم.
        

54

          هر داستان علمی-تخیلی یا فانتزی‌ای محصول روابط سیاسی و اجتماعی زمان خودشه. مثلاً هری‌پاتر به شدت به موضوع فاشیسم می‌پردازه، اما فاشیسم در یک دنیای جادوگری که هیتلر درش تبدیل به ولدمورت می‌شه. تلماسه هم همینطوره. این کتاب در اوج وابستگی غرب به نفت خاورمیانه نوشته شده و در واقع نقدی بر روابط سیاسی اجتماعی اون زمانه، در حالی که نفت به ادویه، اعراب به حره‌مردان و اسلام به مذهب متعصبانه‌ی حره‌مردان بدل شده. باید این رو در نظر داشت که چند سال بعد از چاپ این رمان بود که با تأسیس سازمان اوپک و تنظیم قیمت نفت به دست کشورهای تولیدکننده، غرب به شدت در رکورد اقتصادی فرو رفت و درواقع می‌شه گفت این رمان می‌تونست یه زنگ خطر برای غرب باشه. 

پ.ن: دنیایی چنین پرجزئیات ساختن واقعاً مغز خلاق و توانایی می‌خواد و می‌تونه یه شمشیر دولبه باشه که هم به داستان پر و بال بده، و یا مخاطب رو خسته و دلگیر کنه و در بدترین حالت جزئیات بی‌شمار در خود اثر نقص بشه.
        

4

          *هشدار اسپویل نسبی*

تلماسه یک کتاب علمی-تخیلی است که داستان آن هزاران سال بعد از زمان حاضره. زمانی که هر سیاره به خاندانی اشرافی سپرده شده و امپراتوری بر همه حکومت می‌کند. بر خلاف دیگر رمان‌های علمی-تخیلی در این رمان خبری از سفینه‌های فضایی برای انسان‌های عادی جهت سفر بین سیاره‌ای وجود ندارد و ترابری بین سیاره‌ای در دست یک اتحادیه با رانندگان! مخصوص است که تنها با مصرف نوعی ماده‌ی مخدر راه بین سیاره‌ها را پیدا می‌کنند. در چنین فضایی خاندان آتریدز مجبور شده سیاره‌ی خودش که دارای آب و هوای خوش و رودهای جاری و باران فراوان هست رو رها کنه و به سیاره‌ی آراکیس یا تلماسه بره. آراکیس سیاره‌ای خشک و بدون آب با طوفان‌های شنی و بیابان‌های مرگبار و موجوداتی عظیم‌الجثه به نام ماسه کرم در شن‌های بیابان است اما با یک ویژگی منحصر به فرد، محل تولید مخدری که نیاز رانندگان فضاپیماهاست و بسیار با ارزش است. برای زندگی در این سیاره باید تدارک مخصوصی دید مثلا لباس‌های مخصوصی پوشید تا عرق و رطوبت تنفس شما رو به آب تبدیل کنه تا از تشنگی تلف نشید. مردم بومی این سیاره که اطلاعات زیادی از اونها در دست نیست حره‌مردان نامیده میشن که به نظر زندگی بدوی دارند و طبق دین و آیین و پیشگویی‌های خودشون منتظر یک منجی. در هنگام ورود خاندان آتریدز به آراکیس پچپچه‌هایی شنیده میشه که مردم بومی، پل، پسر دوک تازه منصوب شده‌ی آراکیس رو لسان‌الغیب یا منجی می‌نامند. پس از گذشت مدتی بارُن هارکونن با دسیسه و نفوذ به آراکیس حمله می‌کنه و دوک رو می‌کشه و باعث میشه پل و مادرش به میان حره‌مردان فرار کنند. و این شروع همسو شدن پل و اهدافش با پیشگویی‌ها و تعالیم مذهبی حره‌مردانه. این یک شمای کلی از داستان این کتابه، کتابی که نکات بسیار جالبی داره و نظریات نویسنده رو به خوبی منعکس می‌کنه. مثل نظریات راجع به محیط زیست و دین سیاسی. چیزی که برای من جالب بود تفاوت آینده‌ی مورد نظر فرانک هربرت با بقیه‌ی نویسنده‌ها بود، مثلا عدم وجود وسایل پیشرفته‌ی تکنولوژی، وجود همزمان موشک و شمشیر. مسئله‌ی دیگه که برای من جالب بود تلاش یک گروه عرفانی-مذهبی برای رسیدن به یک انسان با خصوصیت‌ خاصی بود، استفاده از تکامل ژنتیکی با بررسی‌های طولانی و سری. داستان روان و جذابی‌ست و ترجمه می‌تونست بهتر باشه جدای از سانسور‌ها و تغییراتی که برای چاپ شدن مجبور به انجام آن بوده‌اند. با یک سری از نظرات نویسنده هم موافق نیستم ولی چون کتاب داستانه، خیلی در امتیازدهی من تاثیری نخواهد داشت.ه
        

20

          رمزگشايي از دنياي "تلماسه" (Dune)

بخش اول: "جهاد باتلري" (The Butlerian Jihad)

"جهاد باتلري" بازه‌اي تاريخي (تقريباً 93 سال) از اتفاقات دنياي داستاني "تلماسه" است كه شايد بتوان آن را جنگ صليبي عليه رايانه‌ها (Crusade against Computers) نام نهاد. هدف از اين جهاد، بازداري از ماشيني شدن انسان و بازگشت به قواي ذهني است. اين جديت تا جايي پيش مي‌رود كه در كتابي مذهبي به نام "كتاب مقدس نارنجي كاتوليك" (The Orange Catholic Bible) كه آن را "كتاب اندوخته" (Accumulated Book) هم مي‌نامند و مردم معتقدند ريشه شكل‌گيري آن سياره‌اي باستاني و افسانه‌اي است به نام "زمين" (Earth)، ساخت و نگهداري هرگونه ماشين با خصلت‌هاي ذهني بشري و داراي آگاهي گناه بوده و مجازات آن اعدام و مرگ است. پس از پايان جهاد باتلري و نابودي ماشين‌هاي آگاه، مسير جوامع بشري در دنياي داستاني "تلماسه" به سمت نوعي فئوداليسم پيش مي‌رود و در اين ميان انجمن‌هايي با تمركز و تأكيد بر قواي فكري و توانايي ذهني بشر شكل مي‌گيرند. يكي از اين فرقه‌ها "خواهران بني‌جزيره" (Bene Gesserit Sisterhood) است. به نظر مي‌رسد فرانك هربرت" (Frank Herbert)، خالق دنياي داستاني "تلماسه" (Dune)، عنوان "جهاد باتلري" را به جهت اداي دين به نويسنده انگليسي، "ساموئل باتلر" (Samuel Butler)، برگزيده باشد. "باتلر" در يكي از آثار خود به نام "اِروهان" (Erewhon) كه در سال 1872 ميلادي نوشته‌شده، دنيايي ماشيني را تصوير مي‌كند كه درنهايت، انسان‌ها از ترس پيشي‌گرفتن ماشين‌ها، تمامشان را نابود مي‌كنند. در سال 2002 ميلادي، "برايان هربرت" (Brian Patrick Herbert)، پسر فرانك، به همراهي "كوين اندرسون" (Kevin J. Anderson) بر اساس ايده اوليه خود "هربرت" پدر، كتاب "تلماسه: جهاد باتلري" (Dune: The Butlerian Jihad) را منتشر كردند كه وقايع آن در زماني حدود ده هزار سال پيش از داستان اصلي "تلماسه" مي‌گذرد. اين كتاب جلد اول از يك سه‌گانه است. 

رمزگشايي از دنياي "تلماسه" (Dune)

بخش دوم: "كتاب العبر" (Ketab Al-Ibar)

"فرانك هربرت" (Frank Herbert) در داستان اصلي "تلماسه" (Dune) كه در سال 1965 ميلادي نوشته‌شده است، از كتابي نام مي‌برد به نام "كتاب العبر" (ترجمه اين عنوان به انگليسي عبارت است از Book of Lessons) كه راهنماي رهنوردان براي نجات يافتن از صحراي سوزان سياره "آراكيس" (Arrakis) است. او در بخش‌هاي متفاوت داستان جملاتي را از اين كتاب خيالي نقل مي‌كند. 
اما واقعاً كتابي به نام "كتاب العبر" وجود دارد و نام اصلي و كامل آن عبارت است از: "العِبَر، و ديوان المبتدأ و الخبر في أيام العرب و العجم و البربر و ..." در هفت جلد و نوشتۀ تاريخ‌نگار سده‌ي هشتم هجري، "عبدالرحمان ابن خلدون". "ابن خلدون" به اجتماع رآي صاحب‌نظران اولين جامعه‌شناس تاريخ بشر است و كتاب او اگرچه از جنس تاريخ‌نگاري است، اما با چاشنی جامعه‌شناسي به تاريخ پرداخته. ايده ديگر "ابن خلدون" كه  "هربرت" در "تلماسه" از آن سود جسته، تحليل توانايي اقوام بدوي و قبايل كوچ‌نشين در براندازي حکومت‌های مقتدر است، كه البته به روايت "كتاب العبر" اين پيروزي پس از حدود چهار نسل به‌واسطه تن‌آسايي و لذت‌طلبي اين اقوام دچار فروپاشي خواهد شد. 
از طرف ديگر "ابن خلدون" در حكومت "حفصيان" مقام صدارت داشت و اين حكومت همانند پیشینان خود نظير "فاطميون"، "موحدون" و "مرابطون"، رويكرد "مهدويت" را در ايدئولوژي خود قرار داده بود. پيرو رويكرد اين حكومت‌ها نفوذ "مهدويت" در شمال آفريقا تا حدي بود كه سال‌ها بعد و در قرن نوزدهم ميلادي "شيخ مهدي سوداني" در كشور سودان خود را "مهدي" خواند و با پيروان خود تلفات سختي بر نظاميان استعمارگر انگليسي وارد كرد. بااین‌همه "ابن خلدون" بر اين ايدئولوژي نقدها و انتقاداتي داشت. 
در داستان "هربرت" شخصيت اصلي يعني "پل آتريديس" (Paul Atreides) توسط قبائل بومي سياره "آراكيس" مهدي و "لسان‌الغيب" خوانده مي‌شود. مترجم فارسي در ترجمه كتاب "تلماسه" (و احتمالاً براي رهايي از مشكلات مجوز) از واژه "هوشيدر" استفاده كرده است كه نام اولين منجي از منجيان سه‌گانه زرتشتي در سه هزار سال نهايي تاريخ است. 

رمزگشايي از دنياي تلماسه (Dune)

بخش سوم: بازسازي يك منجي

"آيزاك آسيموف" (Isaac Asimov) در مجموعه "بنياد" (Foundation) كه شروع نگارش آن در دهه 40 ميلادي است، توصيفي از يك امپراتوري كهكشاني ارائه مي‌دهد كه الهام گرفته از داستان امپراتوري روم است. "آسیموف" بر اين اعتقاد بود كه در حكومت بر وسعت يك كهكشان حكومت "جمهوري" ناتوان است. "فرانك هربرت" (Frank Herbert) در داستان "تلماسه" (Dune) و در دهه 60 ميلادي، با الهام از مجموعه "بنياد" توصيفي از يك امپراتوري كهكشاني ارائه مي‌دهد كه در زمان وقوع داستان اصلي تحت حاكميت امپراتور پادشاهي به نام "صدام كورينوي چهارم" (Shaddam Corrino IV) است. در اين داستان خانداني به نام "هاركونن" (Harkonnen) كه اعمال آنان يادآور خاندان بنی‌امیه و حكام اموي است در جايگاه شر ظاهر مي‌شوند و قهرمان داستان يا همان منجي شخصي است از خاندان "آتريديس" (Atreides) به نام "پل" (Paul) و با لقب "مؤدّب" (Muad'Dib) كه اگرچه در داستان نام نوعي موجود صحرايي زيرك است كه به لحاظ ظاهري ترکیبی است از موش و كانگورو، اما به لحاظ لغوي به معناي تأديب‌گر و ادب‌كننده به كار می‌رود. ظهور "مؤدّب" در پيش‌بيني‌‌هاي آييني اقوام بومي و صحرانشين مقيم سياره "آراكيس" (Arrakis) آمده است و در مقام مقايسه شايد بتوان اين پيش‌بيني‌ها را الهامي از علم "روان‌تاريخ" (Psychohistory) در داستان "بنياد" قلمداد كرد، علمي كه "هري سلدون" (Hari Seldon) بنا گذاشت و بر اساس آن قواعد و رويدادهاي كلان تاريخي در يك سامانه اجتماعي پيچيده با قوانين رياضي قابل پيش‌بيني هستند. 
"آتريديس" در اساطير يوناني به فرزندان پادشاهي به نام "آترئوس" (Atreus) اطلاق مي‌شود. فرزندان "آترئوس" فرماندهان جنگ "تروا" (Troy) بودند
        

9

یکی از بهت
          یکی از بهترین و پیچیده‌ترین کتاب‌هایی بود که تا حالا خوانده‌ام. بخش اول کتاب تا حدودی خسته‌کننده است اما هر چه پیشتر می‌روید بیشتر جذب داستان می‌شوید. داستان در ژانر علمی - تخیلی است. اگر به این سبک کتاب‌ها علاقه دارید شاهکار این ژانر را به هیچ عنوان از دست ندهید. تلماسه را به کسانی که به این ژانر علاقه ندارند هم پیشنهاد می‌کنم. به عقیده‌ی خودم بهترین کتاب‌های هر ژانر را جدای از بحث علاقه برای گسترش دیدگاه هم که شده باید خواند. در مورد ترجمه باید بگویم از ابتدا از آن متفر خواهید شد! اما از کتاب دست نکشید و ادامه دهید. حدود صد صفحه که بخوانید متوجه خواهید شد متن کتاب ثقیل است و مترجم به بهترین شکل ممکن آن را ترجمه کرده است. با جلو رفتن داستان ترجمه‌ی ادبی آن هم کم‌کم به دل می‌نشیند. یک ایراد مهم که بر ساختار کتاب وارد است واژه‌نامه‌ی ته آن است. واقعا آزاردهنده است که هر بار با دیدن کلمه‌ای جدید باید انتهایش را چک کرد. اما چاره‌ای نیست و کتاب پر است از کلمات پیچیده و اسامی خاص. گفتم اسامی خاص این را هم اضافه کنم که همگی بلااستثنا به فارسی برگردانده شده‌اند. باید بگویم اوایل کتاب این قضیه روی مخ خواهد بود اما با جلوتر رفتن کتاب و بیشتر شدن آن‌ها خدا را شکر خواهید کرد که آقای فروتن‌فر همه را به فارسی برگردانده‌اند. در مجموع تلماسه کتابی سنگین است ولی بدون شک ارزش تحمل همه‌ی سختی‌های خوانشش را دارد.
        

7

نعیمک

نعیمک

1403/9/24

          تلماسه را قبل از بیرون آمدن فیلم خواندم و از این بابت بسیار خوشحالم. وقتی شخصیت‌ها را در پوسترها دیدم فهمیدم که با آ«نچه که هربرت در ذهن داشته بسیار فرق دارد. این بد نیست و اگر اشتباه نکنم ارسن ولز هم نمایشی از شکسپیر را با بازیگران سیاه‌پوست به روس صحنه برد. درباره ترجمه تلماسه در گروه‌های فانتزی کم‌وبیش بحث شده. به طور مثال ترجمه کلمات خاص یا حتی خود «دون» که نام محلی است که روایت در آن می‌گذرد. من بهش صخه با ترجمه ادوات خاص و پررنگ‌ کردن آن‌ها خیلی ارتباط برقرار کردم. چون حس می‌فهمیدم چرا این ماده چنین اسمی دارد و برای درک بیشتر هم به کتابچه آخر کتاب مراجعه می‌کردم. البته تنها یک مورد در ترجمه هست که به خاطر سانسور تغییر بسیار مهمی کرده و البته نقش خیلی خیلی مهمی در داستان دارد و من هم در اول گیج شده بودم: یکی کلمه جهاد که عین کلمه در متن انگلیسی آمده (یادم نیست در فارسی چی بود) و دومی کلمه «هوشیدر» است که دقیقاً در متن «مهدی» است و به کسی در داستان می‌گویند که قرار است ظهور کند. اگر داستان را بخوانید برای خواننده ایرانی این دو کلمه جالب است اما برای خوانندگان سرتاسر دنیا این قدر مهم نیست چون مثل ما اطلاع از فلسفه جهاد و مهدی (اما زمان) ندارند. این دو کلمه نقش مهمی هم در داستان (مخصوصاً در جلد دوم) دارند و تغییرشان به نظر من ضربه بزرگی به داستان زده. با این وجود یکی از بزرگ‌ترین و دقیق‌‌ترین کتاب‌های فانتزی است. که بدون شک خیلی بزرگ‌تر فیلمی است که الان روی پرده هست. کتاب چند دنباله هم دارد که فقط جلد دوم آن به فارسی ترجمه شده است.
        

0

          انجمن خواهری با عنوان "بنه‌جزریت" در صدد تولد انسانی خارق‌العاده است که به عنوان منجی بر زمین حکومت کند.
آنها طی هزاران سال از طریق وصلت ژن‌های برتر انسانی می‌خواهند به هدف خود برسند. و در این راه خون‌های زیادی ریخته می‌شود.

مطابق برآوردها و پیشگویی‌های آنها، منجی نهایی از طریق وصلت دو خاندان بزرگ "هارکونن" و "آتریدیز" به وجود خواهد آمد.

جسیکا؛ همسر دوک آتریدیز، زنی است که مطابق پیمان‌نامه‌ی انجمن خواهری قرار است فرزند دختری به دنیا بیاورد تا از طریق وصلت او با یکی از فرزندان هارکونن، منجی انسانها به دنیا بیاید. جسیکا که سودای قدرت دارد بازی را به هم می‌زند و فرزند پسری به دنیا می‌آورد که مادرش مدعی است منجی موعود انسان‌هاست.

نوجوانی که از اول تولد تحت تعلیمات سخت مادر قرار گرفته و توانایی‌های خارق‌العاده کسب می‌کند. 

داستان تلماسه در سرزمینی به نام آراکیس رخ می‌دهد که مشخصه‌ی مهم آن وجود تلماسه‌های عظیم و ماسه‌کرم‌های غول‌پیکری است که از خودشان ماده‌ای به نام ادویه تولید می‌کنند. و ادویه ماده‌ای است که تنها در آراکیس یافت می‌شود و کاربرد آن علاوه بر استفاده در حمل و نقل سریع بین کهکشانی، ایجاد قدرت پیشگویی، افزایش طول عمر و به خلسه بردن انسان‌هاست.

رقابت سرزمین‌های مختلف بر سر استخراج ادویه‌ی بیشتر از آراکیس، آراکیس را به سرزمینی مهم تبدیل کرده که جنگ‌های خاندانی را به راه انداخته است.

نویسنده کتاب تلماسه _که فیلم و سریالی نیز به همین نام از آن اقتباس و ساخته شده است_ در جای‌جای کتاب از طریق تمثیلاتی به ویژگی‌های منجی که در آموزه‌های اسلامی آمده اشاره می‌کند. او تحول شخصیتی یک نوجوان معصوم که قدرت زیر زبانش مزه می‌کند را به تصویر می‌کشد و انگار به پیشگویی‌های آخرالزمانی درباره منجی طعنه می‌زند و او را به عنوان شخصیتی معرفی می‌کند که از حفره‌ی خرافات وارد باورهای مردم می‌شود و قدرت را به دست می‌گیرد و در جهان خون به راه می‌اندازد.

از رمان و فیلم تلماسه در جهان تشیع، به عنوان یک اثر هنری مهدی‌ستیز نام برده می‌شود؛ چرا که نویسنده‌ی آن با شناخت دقیقی که از آموزه‌های اسلامی دارد تلاش کرده است از طریق نفوذ در ناخودآگاه مخاطب خود، تصوری را که خود از ولایت و مهدویت به عنوان حکومتی بنیادگرایانه و خشونت‌طلب دارد به خورد جهانیان بدهد.

با این وجود تلماسه از نظر فنی و فرمی بهترین کتابی است که تا کنون خوانده‌ام! کتابی که ویژگی‌های هنری آن در کنار ایده‌ی بکر و خلاقانه‌اش، آن را تبدیل به پرفروش‌ترین رمان علمی‌تخیلی کرده است.
        

1