معرفی کتاب تا در محله گم نشوی اثر پاتریک مودیانو مترجم انوشه برزنونی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
32
خواهم خواند
8
نسخههای دیگر
توضیحات
همه چیز از روزی آغاز می شود که دَرَگان، نویسنده ی پابه سن گذاشته، دفترچه ی تلفنش را گم می کند. یا بهتر است بگوییم دفترچه ی تلفن گم شده اش را می یابد. در حالت چرت نیم روزش است که تلفن خانه زنگ می خورد. سه ماه است با کسی حرف نزده و حتی برداشتن تلفن برایش سخت است. ولی تلفن همچنان زنگ می خورد. گوشی را که بر می دارد صدایی آرام و تهدید آمیز به او می گوید که دفترچه تلفنش را پیدا کرده و می تواند برایش بیاورد. درگان یادش می آید که روزی شماره تلفنش و حتی آدرسش را روی دفترچه نوشته، چرا؟ یادش نمی آید. از صدا می ترسد و تصمیم می گیرد بیرون از خانه قرار بگذارد. درعین حال با خودش فکر می کند که اصلاً به این دفترچه نیازی دارد؟ شماره های ضروری را که برایش مهم است از بر است و شماره های آن دفترچه معلوم نیست اصلاً به کارش بیایند. ولی مرد اصرار می کند که نزدیک خانه ی اوست و می تواند همین الان دفترچه را برایش بیاورد. درگان قرار را برای فردا می گذارد و گوشی را قطع می کند. ناراحت است که این قرار را گذاشته.داستان تا در محله گم نشوی اینگونه آغاز می شود. درگان سر قرار حاضر می شود و دفترچه اش را از مرد می گیرد. ولی این تازه آغاز ماجراست. چرا که متوجه می شود نامی داخل این دفترچه است که برای مردی که آن را یافته آشناست و حالا او می خواهد بداند دَرَگان درباره ی آن نام چه می داند. نامی متعلق به گذشته که به یک پرونده ی جنایی مربوط است...بریده ای از کتاب:ناگهان یاد بخشی از خاطرات یک فیلسوف زن فرانسوی افتاد. این فیلسوف از حرف زنی جاخورده بود که در زمان جنگ گفته بود: «هر طور می خواهید فکر کنید. جنگ نمی تواند در رابطه ی من با یک ساقه ی علف خللی ایجاد کند.» فیلسوف لابد پیش خودش گفته بود این زن یا احمق است یا بی رگ. اما این جمله حالا برای دَرَگان معنای دیگری داشت. به هنگام فاجعه یا اندوه، تنها راه نجات جست وجوی نقطه ای ثابت است که با چنگ زدن به آن تعادلتان را حفظ کنید و از لبه ی پرتگاه سقوط نکنید. نگاهتان روی یک ساقه ی علف ثابت می ماند، تنه ی یک درخت، گلبرگ های یک گل؛ گویی خودتان را به یک قایق نجات می آویزید. ممرز یا صنوبرِ آن سوی شیشه ی پنجره قوت قلبش می داد و با این که ساعت تقریباً یازده شب بود، به یُمن حضور خاموشش، او را آسوده خاطر می کرد.
لیستهای مرتبط به تا در محله گم نشوی
یادداشتها
1402/4/26
1
1403/10/3
من قبلا کتاب در" کافهی جوانی گم شده" رو از پاتریک مودیانو خونده بودم و خیلی دوستش داشتم. اما این کتاب با اینکه آدم رو درگیر میکنه واقعا بی سر و ته بود. دوتا از کارکترهای اصلی که همون اول کتاب داستان با تماس اونا شروع میشه توی دو سوم بعدی کتاب کلا حذف شدن. اونا کی بودن که اطلاعاتی رو داشتن که هیچکس نداشت؟ یک مورد دیگه که باهاش مشکل داشتم؛ در کل کتاب نویسنده میگفت ژان درگان چیزی رو از گذشته یادش نمیومد اما از ۱۴۸ صفحه داستان ۱۴۰ صفحهش خاطراتی بود که یادش میومد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
0
1403/3/7
کتاب شکافتن گذشته مردی پا به سن گذاشتهای هست که چیز زیادی از گذشته یادش نمیاد و مدتی از رابطهاش با انسان ها میگذره و به کل از هر فرصتی برای دوری از مکالمه با آدم ها استفاده میکنه ، ترجمه کتاب خوب بود اما کتاب کلی نقص در پایان داشت ، ابهامی که از شخصیت ها و نقششون در کتاب به وجود میاد آزار دهنده هست ، مثلا شخصیت های اول کتاب که مرد را ترغیب به کنکاش گذشته میکنند بعد از نیمه دوم کتاب هیچ گفتمانی ازشون نیست و انگار ناپدید شدند . و هدف کلی مرد در ماجرا تا اواسط کتاب مشخص نیست و بعد مشخص میشود که به دنبال سرنوشت کسانی هست که در کودکی تنهایش گذاشتند همین! نیمه اول کتاب برای من جذاب بود چون خوب احساسات رو انتقال میداد ، لحظهای هیجان و لحظهای شرم ، اما نیمه دوم کتاب پر از ابهام و گنگی بود و پایانش هم همین بود! چی؟ چگونگی تنها گذاشته شدنش! مطالعه دو روز وقت برد و کتاب خاصی نبود و ترجمه هم خوب بود . در کل باب میل من نبود . تشکر
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1
1402/8/5
1