بریده‌ای از کتاب تا در محله گم نشوی اثر پاتریک مودیانو

بریدۀ کتاب

صفحۀ 41

ناگهان یاد بخشی از خاطرات یک فیلسوف زن فرانسوی افتاد. این فیلسوف از حرف زنی جاخورده بود که در زمان جنگ گفته بود:( هرطور میخواهید فکر کنید. جنگ نمی‌تواند در رابطه ی من با یک ساقه ی علف خللی ایجاد کند.) فیلسوف لابد پیش خودش گفته بود این زن یا احمق است یا بی رگ. اما این جمله حالا برای دَرَگان معنای دیگری داشت. به هنگام فاجعه یا اندوه،‌تنها راه نجات جست و جوی نقطه ای ثابت است که با چنگ زدن به آن تعادلتان را حفظ کنید و از لبه ی پرتگاه سقوط نکنید. نگاهتان روی یک ساقه ی علف ثابت می ماند، تنه ی یک درخت، گلبرگ های یک گل، گویی خودتان را به یک قایق نجات می آویزید.

ناگهان یاد بخشی از خاطرات یک فیلسوف زن فرانسوی افتاد. این فیلسوف از حرف زنی جاخورده بود که در زمان جنگ گفته بود:( هرطور میخواهید فکر کنید. جنگ نمی‌تواند در رابطه ی من با یک ساقه ی علف خللی ایجاد کند.) فیلسوف لابد پیش خودش گفته بود این زن یا احمق است یا بی رگ. اما این جمله حالا برای دَرَگان معنای دیگری داشت. به هنگام فاجعه یا اندوه،‌تنها راه نجات جست و جوی نقطه ای ثابت است که با چنگ زدن به آن تعادلتان را حفظ کنید و از لبه ی پرتگاه سقوط نکنید. نگاهتان روی یک ساقه ی علف ثابت می ماند، تنه ی یک درخت، گلبرگ های یک گل، گویی خودتان را به یک قایق نجات می آویزید.

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.