هیچ چیز جای کتاب را نمی گیرد: اعترافات یک خوره کتاب

هیچ چیز جای کتاب را نمی گیرد: اعترافات یک خوره کتاب

هیچ چیز جای کتاب را نمی گیرد: اعترافات یک خوره کتاب

آن بوگل و 1 نفر دیگر
4.0
10 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

13

خواهم خواند

52

ناشر
مون
شابک
9786225914674
تعداد صفحات
144
تاریخ انتشار
1402/1/1

توضیحات

        گاهی اوقات با تمام وجود از کتابی لذت می‌بریم که از اعلام کردنش احساس شرم می‌کنیم، چون جمعیت غالب اطرافمان آن را کتاب خوبی نمی‌دانند. این شرم در خصوص استاد ادبیاتی که هملت را نخوانده هم صدق ‌می‌کند. گاهی پیش می‌آید که برنامه‌ای برای خواندن یک کتاب بخصوص نداریم اما آن کتاب ما را پیدا می‌کند! گاهی قصه‌ها در اوج غمگین بودن ما را به قلۀ لذت می‌رسانند. بعضی اوقات نمی‌دانیم قفسه‌های کتاب‌خانۀ شخصی‌مان را چگونه بچینیم و مرتبشان کنیم. بعضی‌هامان لذت کتاب‌فروشی را حتی شده برای یک روز تجربه کرده‌ایم و ساعت‌ها حرف درموردش داریم. این خوشی‌ها و ناخوشی‌های کتاب‌خوان بودن در سفر مکتوبی که بوگل ترتیب داده، همراه مخاطب هستند. از متن کتاب «هربار که به‌سمت کتاب خوبی برگردیم، همیشه حرف تازه‌ای برای گفتن دارد. نه آن کتاب همان کتاب سابق است و نه ما همان کتاب‌خوان سابق.»
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به هیچ چیز جای کتاب را نمی گیرد: اعترافات یک خوره کتاب

لیست‌های مرتبط به هیچ چیز جای کتاب را نمی گیرد: اعترافات یک خوره کتاب

یادداشت‌ها

          اگه تو دنیای خودتون، خودتون رو آدم کتاب دوست یا کتاب خونی میدونید، تو خوندن این کتاب تردید نکنید. پر از موقعیت های آشنا و حس های تجربه شده ایه که احتمالا از اینکه یه نفر دیگه، اونم آدمی اون سر دنیا یا این دقت و مشابهت با حس ها و تجربه های شما نوشته شگفت زده میشید. اما واقعیت اینه که کتاب خوندن با وجود تفاوت هایی که آدم به آدم و سلیقه به سلیقه و فرهنگ به فرهنگ داره، اما یه جهان مشترک داره که هرکس هرجای دنیا با هر موقعیتی باشه اون جهان رو کمابیش درک میکنه و این تجربیات مشترک ناشی از زیستن توی این جهانه. 
مجموعه روایت بودن کتاب، خوش سلیقگی نویسنده رو نشون میده. چون ما ممکنه با برخی از این تجربیات فصل مشترک داشته باشیم و لذت مضاعف ببریم ولی بعضی از روایتها رو زندگی نکرده باشیم و برامون غریبه باشه. اینجوری دیگه میتونیم فقط بخشهای محبوبمون رو بارها و بارها بخونیم و از کنار غریبه ها بی سروصدا رد بشیم ( یا ته دلمون حسرت تجربه نکردن شو بخوریم) 
قلم آن بوگل بسیار صمیمی و ساده ست و با اینکه میتونسته با پیچیده نویسی کتاب خون بودنش رو بیشتر از همیشه به رخ بکشه اما ترجیح داده صمیمیت رو انتخاب کنه. چیزی که با محتوای کتاب هم همخوانی بالایی داره. خانم نویسنده از عضو کتابخونه محل بودن تا سروسامون دادن به کتاب های خریده شده واسه کتابخونه خونگی، داشتن دوست کتابخون و حرف زدن درباره کتاب های جدید، حتی پیشنهاد ددادن کتاب به دیگران یا نخوندن کلاسیک های جهانی و هرچیز به ظاهر ساده ای که توی زندگی یه آدم کتاب طور وجود داره حرف زده و هممممه ما اهالی کتاب رو بالاخره یه جایی وادار میکنه بگیم: منم همین طور!
        

7

          چقدر کتاب شیرینی بود... :)
آن بوگل توی این کتاب به موارد خیلی خاصی پرداخته که فقط کتاب‌خون‌ها درکش می‌کنن.
زبان صمیمی و روراستش کاملاً به دل می‌نشینه.
خیلی جاها احساساتی که می‌گفت رو خودم تجربه کرده بودم و حسابی از خوندنش لذت بردم.
 
راجع‌به نویسنده‌ی کتاب: آن بوگل سازنده‌ی وبلاگ «Modern Mrs Darcy» و پادکست «What Should I Read Next?»ئه؛ و خودش رو یک دلال ادبی می‌دونه؛ دلال ادبی کسیه که اثر ادبی مناسب هر شخص رو با توجه به شخصیتش پیدا می‌کنه :)
*دلالی ادبی: literary matchmaking
‌
مطالب کتاب به‌نظرم اصلاً سطحی و تکراری نبود و از عمق خوبی برخوردار بود. در واقع، شاید به مطالبی پرداخته که خودتون بارها تجربه‌ش کردید اما هیچ‌وقت دقیق بهش فکر نکردید. یا این‌که نمی‌دونستید که بقیه‌ی کتاب‌خون‌ها هم همین تجربیات  رو دارن.

بعضی از سرفصل‌های کتاب:
-به گناهان ادبی‌ات اعتراف کن (گناه ادبی: نخوندن آثار بزرگ ادبیات جهان!)
-چگونه قفسه‌ی کتاب‌ها را سازمان‌دهی کنیم
-دردسرهای کرم کتاب بودن
-یک روز در نقش کتاب‌فروش
-کتاب‌هایی که خودشان به سراغ‌تان می‌آیند
-بلوغ یک کتاب‌خوان
و...
‌‌
و راستی، دیزاین کتاب هم خیلی جالبه.
یک کتابِ کوچولو روی جلد کتاب طراحی کرده‌ن که داخلش عکس کتابخونه‌های شخصی نویسنده‌های معروف رو داره.
‌
خلاصه این‌که، به عاشقان و دوستداران کتاب پیشنهادش می‌کنم :)
        

47