خوشی‌ها و مصایب کار

خوشی‌ها و مصایب کار

خوشی‌ها و مصایب کار

آلن دوباتن و 2 نفر دیگر
3.5
13 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

22

خواهم خواند

13

ناشر
چشمه
شابک
9786002292292
تعداد صفحات
362
تاریخ انتشار
1398/12/12

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        :ما بر این باوریم که گام نخست در مسیر موفقیت خودشناسی است. تنها وقتی درک و تصور درستی از خودمان و شخصیت مان داشته باشیم می توانیم تصمیم های مطمئن، بخصوص در زمینه ی مسائل عاطفی و کاری، بگیریم.متاسفانه، ابزار مناسب و تکنیک های درست خودشناسی و کسب موفقیت را نمی توان به سادگی پیدا کرد. این جور مسائل را نه در مدرسه، نه در دانشگاه، و نه در محیط کار به ما آموزش نمی دهند. بسیاری از ما درگیر زندگی می شویم بدون آنکه اصلا بفهمیم در پس ذهن مان چه می گذرد.به همین دلیل، مدرسه ی زندگی شکل گرفت: تا منبعی باشد برای کمک به ما در جهت فهم خودمان و بهبود روابط مان هم در حوزه ی خانوادگی، هم اجتماعی، و هم شغلی.می خواهیم با کمک مدرسه ی زندگی یاد بگیریم به آرامش برسیم و از زندگی مان بیشتر لذت ببریم.
      

یادداشت‌ها

          این کتاب در مورد شاغل بودن توی دنیای مدرن و نظام سرمایه‌داری است که رضایت و کامیابی در شغل امری مشکل است و اگر احساس شکست کنیم دلیل مطلقش خود ما نیستیم بلکه سیستمی که در اون زندگی می‌کنیم هم موثره.
توی این کتاب میاد ۸ تا دلیل رو بیان می‌کنه و در حد چند صفحه کوتاه هر کدوم رو توضیح می‌ده که چرا شغلمان مأیوس کننده است و قصد هم نداره اون‌ها رو از بین ببره و فقط می‌خواد با گفتن این‌ها از بار این مسئله که فقط خودمون مسئول هستیم بکاهد.
۱. تخصصی شدن که باعث محدودیت در توانایی‌های ما می‌شود
۲. تمرکز سرمایه‌، انگیزه‌ی شخصی ما را پس می‌زند
۳. انتخاب مصرف‌کننده‌ها، باعث می‌شود که شغل ما جنبه‌ی تجاری پیدا کند.
۴. مقیاس صنعت باعث می‌شود فاقد معنی در کار شویم
۵. رقابت باعث تنش دائمی می‌شود.
۶. همکاری ناخواسته باعث تنش‌زایی می‌شود
۷. اهداف بلند و عدم توانایی در رسیدن به آن باعث می‌شود زندگی برایمان تلخ شود
۸. نظام شایسته سالاری، باری از مسئولیت سنگین در برابر نقاط ضعفمان بر دوش ما می‌گذارد.

به نظرم این کتاب خیلی مختصر و مفید هر کدوم ازین دلایل رو توضیح داده و قصد نداشته خیلی عمیق وارد هر کدوم بشه و خوب من فکر می‌کنم تمامی کتاب‌های موسسه زندگی تا حدی همین طور هستند چون مخاطب رو همه‌ی مردم در نظر می‌گیرند و با همون هدف کاستن از رنج مردم پیش می‌روند.
برای همین برای منی که کلا مطالعه‌ی تخصصی در این زمینه‌ها نداشتم خیلی نکات جالبی داشت تا بخوام بیشتر برم درموردشون بخونم مثل نظر مارکس درباره‌ی تخصصی شدن (حقیقتا خیلی ایده‌آل بود.) یا این که شایسته سالاری کاری کرده که فقیر بودن یک شخص خیلی دردناک‌تر و حادتر باشه چون که حالا افراد شکست‌خورده به جای این که بدشانس باشند بازنده‌اند
ولی فکر می‌کنم کتاب برای کسی که در زمینه سرمایه‌داری و اقتصاد مطالعه زیاد داشته خیلی حرفی برای گفتن نداشته باشد شاید نهایت بخشی که درباره‌ی همکار گفته جالب باشه.

یه انتقادی هم به ترجمه داشتم من متن اصلی رو ندیدم ولی بعضی پاراگراف‌ها نامفهوم و گنگ بودند که چند بار می‌خوندمشون و متوجه نمی‌شدم و به فرد دیگه‌ای هم نشون دادم اونم تایید کرد که گنگه و ازون‌جا که مخاطب کتاب عامه و متن تخصصی هم نیست این روون نبودن بعضی قسمت‌ها آزاردهنده بود.
        

2

          همه می‌دانیم که باید کار کنیم و شغلی داشته باشیم اما جز این گزاره دیگر چه می‌دانیم؟
دنیا به ازای چه دستاوردی به ما پول می‌دهد؟ آیا دغدغه‌ها یا ترس‌های شغلی ما طبیعی هستند؟ آیا می‌توانیم از پس تمام رقیبان تا ابد برآییم؟ چرا همکارانمان را باید تحمل کنیم؟ مشکل ما با صنعتی شدن مشاغل چیست؟

در این کتاب آلن دوباتن سعی دارد تا شما را با واقعیت جهانی « شغل» آشنا کند. به نظر من که در این کار موفق هم بوده ؛ حتی اگر با ترجمه خوبی مواجه نشوید.

در دورانی که من وارد دوران جوانی شدم ، روایت های موفقیت شغلی حتی از داستان‌های پریان هم دلرباتر بودند. داستان افرادی که شانس را در چنگ خود گرفته‌اند و بر افلاک می‌تاختند ( درست مانند اسطوره‌ها). برای هم‌سن‌های من همیشه بحث درباره کیفیت شغل داغ است. شغل دورکار؟ دولتی؟ کاسبی؟ دانشگاه؟ ساعت 8 تا 5؟ نسبت درآمد و رضایت و ...
ما جوانان به آغوش گرم تکنولوژی که به ما فرصت دورکاری یا پروژه محوری را می‌دهد پناه می‌بریم. پناه از دست شغل هایی که پدرانمان داشتند. شغل هایی اکثرا دولتی و با روتینی ثابت. اما تک‌‌تک ما کم‌کم فهمیدیم که این تصمیم‌گیری برای آن سن که هنوز با واقعیت ها مواجه نشده بودیم ، حتی بلندپروازی هم نبود ( چیز دیگر بود ...)

به نظر من آلن دوباتن این کتاب را برای همین نوشته است ؛ برای کوبیدن واقعیت‌ها به صورت شما !
تا بدانید در واقعیت چه خبر است. زیرا تصمیمات شما در همین فرایندهای زندگی هستند. دوباتن در این کتاب به نقش موارد زیر در شغل می‌پردازد :
تخصصی شدن، استاندارد کردن، تجاری سازی، مقیاس، رقابت، همکاری، برابری فرصت، شایسته‌سالاری
البته شایان ذکر است که گزاره هایی را در شرایط ایران تاثیرگذار نمیبینم. (به عنوان کسی که در ایران زندگی می‌کنم ) اما اکثرا موارد در جهان حاضر صادق هستند.

خواندن این کتاب را به کسانی که دوست دارند واقعیت هایی را درباره شاغل بودن در عصر حاضر بدانند توصیه می‌کنم.
        

0