یکی از بهترین زندگی نامه هایی  که تا حالا خوندم
        

          حیرت‌انگیز است که این کتاب بر اساس رخدادی واقعی است.
        

          You are absolutely a great story teller. What I admire about you is your permanent struggle with your thought and not giving in. You keep going until you achieve the inner peace. Your hard work, faith and being this much firm and strong is incredible. Your words and the way you write is close to reality. You tried hard to show us the happening, not your understanding of what happened. This effort was so worthy. It gives me the trust to believe you. Finally the most interesting part of the book is the process you left behind to reach the identity of your self. All the interpretation and thinking process which you scribed by detail in accordance with evidence you showed us was deeply learnable.
        

          من ترجمه نشر آموت رو خوندم.یک اتوبیوگرافی تقریبا بی عیب و نقص.اصلا کتاب اشک دربیاری نیست ولی یک جاهایی اینقدر به نویسنده نزدیک شدم و باهاش اشک ریختم که...
داستان دختریه که توی یه قبیله مورمون زندگی می‌کنه.هم از لحاظ داستانی و هم از لحاظ شناخت فرقه مورمون و فرهنگ آمریکا خیلی جالبه.نثرش هم بسیار شیواست.
        

          Ugh! Absolutely horrible. I see nothing in this book that deserves all the praise. Might add a more detailed review later.
        

          آینده می‌توانست متفاوت از گذشته باشد. حتی گذشته می‌توانست با گذشته فرق داشته باشد.
        

          کتاب غم‌انگیزی بود و بعضی اتفاقاتش برای من آشنا. دختری که خانواده‌ی کنترلگر و متعصبش رو ترک می‌کنه اما سالها با خودش کلنجار می‌ره تا بتونه سلطه‌ی پدرش روی افکارش رو هم از بین ببره. خوب می‌فهمم که چطور بعد از پشت کردن به خانواده‌ی ابیوسیو، حس گناه دست از سر آدم برنمی‌داره‌. به خاطر کنترل وحشتناکی که خانواده روی ذهنت داشتن و دائما بهت حس عذاب وجدان رو القا میکردن، حتی بعد از سالها آزار دیدن هم گاهی با خودت فکر می‌کنی "اگه تقصیر من باشه چی؟ اگه می‌تونستم براشون بچه‌ی بهتری باشم چی؟"
        

          داستان زندگی تارا وست اور به این دلیل جالب توجه است که شجاعت مبارزه با اعتقادات متعصبانه ی خانواده اش را داشت و برای رسیدن به موفقیت در مقابل خواسته های پدرش ایستادگی کرد. 
        

          
🔸️من قدرتمند‌ترین مزیت پول را تجربه کردم توانایی اندیشیدن به چیز‌هایی فراتر از پول!
🔸️مهارتی که یاد گرفتم یک مهارت حیاتی بود صبر برای خواندن چیز‌هایی که‌نمی‌توانستم آن‌ها را درک کنم
🔸️من فرزندی نیستم که پدرم بزرگ کرد.اما او پدری است که آن فرزند را بزرگ کرد
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
بعد از مدت‌ها یه رمان پرکشش و جذاب و سرشار از حس همدلی
با روایت ساده و صمیمی نویسنده که نشان می‌دهند: 
|دوران کودکی بسیار مهم تر از چیزی است که‌ می‌پنداریم|
        

          دختر تحصیلکرده 
نوشته تارا وستور ترجمه هوشمند دهقان
کتاب داستان زندگی تارا - نویسنده کتاب - دختری اهل آیداهوی آمریکاست که تا نه سالگی شناسنامه نداشت و تا هفده سالگی مدرسه نرفته بود
ماجرای سرگذشت این دختر که کمتر از چهار سال با من اختلاف سنی داره - ۱۹۸۶ - تفکر و عقاید خانواده اش و تاثیرات اون روی سرتاسر زندگیش بسیار جالب و همین طور هم غم انگیز بود
تعداد صفحات: ۴۴۸
تاریخ شروع: ۹۹/۰۱/۲۰
تاریخ اتمام: ۹۹/۰۱/۲۷
بهترین جمله این کتاب: 
وقتی خود زندگی، دیوانگی به نظر برسد، که میداند چه کسی دیوانه است؟
Book 5-99
#educated written by #tarawestover 
The story is about Tara, who was born in Idaho, US, didn’t go to school till 17.
She is only 4 years elder than me and I’m still shocked of how her family’s believes and ideas affected her life.
Rate in my opinion: 5/5
        

          چقدر عجیب بود!
مگه ممکنه؟
مگه می شه؟

بهترین و عجیب ترین و جالب ترین زندگی نامه ای بود که تو زندگی م خونده بودم...

فقط این که من چاپ اول کتاب رو دارم و پر از اشتباهات املایی و نگارشی و ویرایشی و حتی ترجمه ایه! برای همین چهارتا ستاره می دم.
        

          بسیار آموزنده ، یه جاهایی از روایت با خودت می گی محاله نویسنده کتاب زنده مونده باشه ... دوسش داشتم و کسی بهم پیشنهاد کرد بخونمش که هم نام خودم بود و هست و اون رو هم خیلی دوست دارم
        

          یکی از بهترین زندگینامه هایی بود که خوندم .
چقدر پروسه تغییر و دل کندن و قشنگ توصیف کرده بود
        

          چقدر با این دختر هم ذات پنداری کردم.
        

          قسمتی از کتاب: فرزندان والدینی که دچار اختلال دوقطبی هستند دوبار ضربه می‌خورند؛ ابتدا بدین خاطر که به صورت ژنتیک مستعد اختلالات خلقی هستند و دوم به لحاظ محیط پراسترس و ناتوانی والدین آنها در مراقبت درست از فرزندان. ص: 292
        

          فقططط بخونیدش . عالی بود عالییییییییییی