سرگذشت آب و آتش: مهرگان

سرگذشت آب و آتش: مهرگان

سرگذشت آب و آتش: مهرگان

4.0
29 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

63

خواهم خواند

8

ناشر
پر
شابک
9786008137702
تعداد صفحات
628
تاریخ انتشار
1397/3/7

توضیحات

        کتاب حاضر، رمانی است عاشقانه که در دل تاریخ و حوادث آن روایت می شود. بخش اول این داستان، به معرفی شخصیت ها و روابطشان می پردازد و بیش از تاریخ، روایتگر عواطف و احساسات انسانی است که در هر زمان و هر مکان ثابت و پایدار بوده اند. بخش عاشقانه داستان نیز که رابطه تنگاتنگی با بخش تاریخی دارد، بیشتر بر پایه تخیل نویسنده و با شناخت از جامعه ایرانی نگاشته شده است.
      

لیست‌های مرتبط به سرگذشت آب و آتش: مهرگان

نمایش همه

یادداشت‌ها

          ایده جالب
اطلاعات زیاد تاریخی 
تصویرسازی و فضاسازی‌های خوبی
و البته جسارت بالا

همه اینها شده کتابی حدود ۶۰۰ صفحه‌ای که بهار برادران درباره شخصیت و رویدادهای خیالی بر بستر تاریخی واقعی در دوره ساسانیان نوشته.
البته اطاله کلام زیاد داره و گاهی دیالوگ‌های طولانی و خسته‌کننده میشه. 

ایرادی که خیلی از منتقدین و خواننده‌ها به این نوع رمان‌های تاریخی می‌گیرن اینه که نوع دیالوگ و روابط شبیه دیالوگ‌های رمان‌های عاشقانه امروزیه و حس و حال تاریخی به خواننده نمیده. شاید درست باشه و شاید هم بشه گفت مگه دوست داشتن و ابراز علاقه و دلبری یا ناز کردن تاریخ داره؟ مثلا اینکه هزار سال پیش یه مرد به دختر محبوبش اظهار عشق می‌کرده رو چطور باید نمایش داد که شبیه همون هزار سال قبل باشه؟

واقعیتش من جوابی برای این سوال ندارم. سوالی که تمام مدت مطالعه کتاب ذهنم رو مشغول کرده بود. در کل دز عاشقانه کتاب خیلی بیشتره و شاید بهتره خودمون رو خیلی درگیر بستر تاریخی نکنیم.
        

4

        انتخاب این سوژه در داستانهای ایرانی برایم تازگی داشت ، کم شباهت به سریال های کره ای نیست .


      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          ابتدای کار،تکلیفمان را با کتاب روشن کنیم.این یک رمان تاریخی‌ست؟از آنجا که تاریخ،جز وسیله ای برای فضا سازی و توصیفات احساسی در این کتاب نبوده،من که شخصا چنین فکر نمی کنم.با این حال اگر تاریخی هم هست،من فعلا قصد پرداختن به آن را ندارم.
هرگز،هرگز فکر نمی کردم روزی حاضر به خوندن کتابی بشم که عشق و احساس مبنای اولیه‌اش باشد.
ابتدای کتاب که حس:«این چه مسخره بازی ایه»دست از سرم بر نمی داشت.میانه کتاب،داستان به پیچیدگی خاصی رسید و من از خواندنش لذت بردم،اما آخر کار....وضعیت طوری بود که هر صفحه که میخوندم شرایط موجود در داستان ۱۸۰ درجه دچار تغییر می شد.و این به حدی اعصاب خرد کن بود که فقط می خواندم تا بفهمم پایان کار به کجا می رسد،و لذت خود داستان پودر شد کاملا،و در یک نیمه شب تابستانی به سر انجام رسید.
با همه اینها!هیچ قسمت کتاب برای من درک شدنی نبود.ابدا نمی توانم درک کنم که چطور انسانی می تواند به اندازه دایانا غیر منطقی باشد؟!آنقدر احساساتی و بی اراده که راه درست و غلط را تشخیص بدهد اما برای خودش توجیه الکی کند و همان راه غلط را پیش بگیرد.اگر دایانا با تفاوت هایش با بقیه دختر ها قرار بوده نماد یک دختر جوان متمدن باشد پس...وای به حال تمدن!و پوریا نیز از آن غیر قابل باور تر.اگر این رمان واقعا رمان تاریخی باشد،پس نقش پوریا ننگی‌ست برای پادشاهان ساسانی.
و در آخر...این کتاب را به دسته انسان های عاطفی تر و احساسی تر توصیه می کنم،از خواندنش لذت فراوانی خواهند برد.اما اگر کسی هست که بار منطقی ذهنش بیشتر است،بهتر است سراغ آن نیاید.
        

1

          سفری درمیان آب و آتش

تا به‌حال به این موضوع فکر کرده‌اید که چه‌چیزی باعث می‌شود ما کتابی را دوست داشته‌باشیم و چه‌چیزی باعث می‌شود آن را در قفسه‌هایی از کتابخانه بگذاریم که نگاهمان هم به آن نخورد؟ تعلیق همان عاملی است که باعث می‌شود برای تمام کردن یک کتاب شب تا صبح بیدار بمانیم و یا کتابی دیگر را سال به سال به‌اندازه یک صفحه بخوانیم. تعلیق در حقیقت همان کشش داستانی است. چیزی که ما را وادار می‌کند کتاب را ورق بزنیم و ماجرا را دنبال کنیم. اگر کتابی تعلیق نداشته‌باشد انگار زنده نیست زیرا کمتر خواننده‌ای پیدا می‌شود که بخواهد کتابی که کشش داستانی ندارد را ادامه دهد.
کتاب سرگذشت آب و آتش که کتاب اول آن مهرگان نام دارد از تعلیق زیادی برخوردار بود. من به‌شخصه به‌خودم می‌آمدم و می‌دیدم نزدیک دو ساعت است که سرم را از روی کتاب بالا نیاورده‌ام. اما با این حال باید بگویم که هرچند تعلیق مانند علائم حیاتی کتاب عمل می‌کند ولی همه‌چیز نیست. شما فردی را تصور کنید که زنده‌است و نفس می‌کشد ولی از سلامت جسمی برخوردار نیست؛ آیا می‌توان گفت که او همه‌چیز دارد؟
اولین نکته درباره این کتاب بحث شخصیت‌پردازی است.  ما دایانا و شاهزاده پوریا را تا حدودی می‌شناختیم و با اخلاق و رفتارهای شخصیت‌های فرعی مانند پدر دایانا یا کیخسرو و ملکه آشنا بودیم و این می‌تواند برای جلد اول یک مجموعه سه جلدی تا حدودی کافی باشد به‌شرطی که شخصیت‌های این کتاب در کتاب بعدی قربانی شخصیت‌پردازی شخصیت‌های جدید نشوند.
نکته دیگر توصیف‌های کتاب است. خواننده با توصیف‌هایی از  میز و صندلی و میوه و درخت و... مواجه می‌شد ولی به‌عنوان یک رمان تاریخی و داستانی که در زمان ساسانیان اتفاق می‌افتد مخاطب توقع توصیف‌هایی از کاخ‌ها و فضای بیشتر آن دوران داشت. درست است که ما ماشین زمان نداریم و نمی‌توانیم به دوران ساسانیان سفر کنیم و عین آن پدیده‌ها را توصیف کنیم ولی حتی با مراجعه به کتاب تاریخ دهم انسانی نیز می‌توان نکاتی درباره فضای آن دوران متوجه شد و آن را در کتاب لحاظ کرد که البته این ایراد تنها بر جلد اول این مجموعه وارد است.
نکته آخر و مهم‌ترین نکته بحث دیالوگ‌هاست. درست است که دیالوگ‌ها می‌توانند عامیانه و محاوره باشند ولی آیا دیالوگ‌های بین دایانا و شاهزاده پوریا باید مانند دو شخصیت در خیابان‌های تهران در سال ۱۴۰۳ باشد؟ دیالوگ در خدمت زمینه داستان به‌کار می‌رود. زمینه داستان از دو بُعد زمان و مکان تشکیل می‌شود. زمان و مکان داستان این را ایجاب می‌کند که دیالوگ‌ها در حد و اندازه دوران باستان باشند. بنابراین دیالوگ‌هایی مانند 《می‌خوامت》یا 《دیگه داری زیادی خوب میشی》در این کتاب جایی ندارد. قابل درک است که نویسنده قصد این را داشته که کتاب را برای نوجوان‌ها راحت‌خوان کند و آنان را با رمان‌های تاریخی آشتی دهد اما نباید دیالوگ‌ها را فدای این هدف کرد. من به عنوان یک خواننده نوجوان توقع داشتم که این هدف از راه دیگری مانند یک ماجرا و پیرنگ پیچیده‌تر فراهم شود.
درکل سرگذشت آب و آتش می‌تواند رمان مناسبی برای گذران اوقات فراغت باشد و شما را ماجراهای دختری در زمان ساسانیان همراه کند.
        

19