معرفی کتاب تمثیلات: شش نمایشنامه و یک داستان اثر فتحعلی آخوندزاده مترجم محمدجعفر قراچه داغی

تمثیلات: شش نمایشنامه و یک داستان

تمثیلات: شش نمایشنامه و یک داستان

3.8
5 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

7

شابک
9789644871528
تعداد صفحات
458
تاریخ انتشار
1399/12/20

توضیحات

        کتاب «تمثیلات شش نمایشنامه و یک داستان»، شامل شش نمایشنامه انتقادی و یک داستان کوتاه است که اغلب آن‌ها از روی داستان‌های واقعی نوشته شده‌اند. نمایشنامه‌های این کتاب حول موضوعات اجتماعی و معضلات جامعۀ روزگار نویسنده می‌گردند و به موضوعاتی چون فساد، خرافات و... می‌پردازند.

      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به تمثیلات: شش نمایشنامه و یک داستان

عروسک خانهپدر عروسی خون

رپرتوار اول هامارتیا ( آشنایی با زبان درام )

45 کتاب

💫 بارها و بارها با این سوال رو به رو می شدم که نمایشنامه خوانی رو از کجا باید شروع کرد یا این که چطوری نمایشنامه بخونیم؟ یا حتی سوالی اساسی تر : ❓ چرا باید نمایشنامه خوند؟ 💥هر بار به دنبال این بودم که برای کسانی که خیلی با این سبک ادبی آشنا نیستند یک لیست درست کنم که وقتی کسی گفت میخوام نمایشنامه بخونم ، این لیست رو بهش بدم و بگم اینا رو بخون. اما این لیست باید یک سری ویژگی ها هم میداشت. ⚠️ اول اینکه لیست سختی نباید می بود . مثلا نباید ادیپ یا هملت رو بهش معرفی می کردم. چون وقتی کسی هنوز با نمایشنامه آشنا نیست ، ممکنه خوندن این آثار علیرغم شاهکار بودنشون باعث بشه که شخص درک درستی از این اثار نداشته باشه در نتیجه عطای نمایشنامه خوانی رو به لقاش ببخشه. 📍 دوم اینکه این لیست باید علیرغم ساده بودن یک نمای کلی از ژانرهای مختلف نمایشی رو هم در بر میگرفت که شخص علاوه بر خوندن نمایشنامه و علاقه مند شدن بهش ، بتونه یک دید کلی به ژانرهای نمایشی داشته باشه. 🙄 اما درست کردن این لیست هی عقب میفتاد و هربار که شخصی ازم میخواست که بهش نمایشنامه برای شروع معرفی کنم ، دوباره با خودم میگفتم که ای کاش درست کردن لیست رو پشت گوش نمینداختم. 🌸 پارسال بود که با افتتاح باشگاه 🎭 هامارتیا 🎭 ، این لیست هدفمند ساخته شد. در باشگاه نمایشنامه خوانی هامارتیا قرار بر این شد که کنار هم نمایشنامه بخونیم و درباره این آثار به گپ و گفت بشینیم. 🤔 اما همخوانی تنها کافی نبود و نیست. در هامارتیا ابتدا به این پرداختیم که چرا باید نمایشنامه خوند؟ فرق نمایشنامه با رمان و داستان کوتاه چیه. 💡 به این پاسخ رسیدیم که نمایشنامه یک گونه ادبی کاملا مستقله که سوای تئاتری که بعدا میشه از روش ساخت ، درباره ش قضاوت میشه. خیلی ها فکر می کنند که نمایشنامه رو باید فقط در اجرا دید و نباید خوند که این یک دیدگاه کاملا اشتباهه. نمایشنامه رو میشه مثل یک داستان خوند . تئاتری که از روی این نمایشنامه ساخته میشه یک اثر مستقل و جداست و سوای نمایشنامه باید درباره ش قضاوت کرد. 🎭 نمایشنامه یک اثر دراماتیک و عمل محوره. در نمایشنامه شما با گزارش اعمال کاراکترها طرفید. نمایشنامه نویس برعکس رمان و داستان نویس از توصیف بی بهره ست. در رمان شما به راحتی به افکار کاراکترها پی میبرید چون نویسنده میتونه راحت تمام درونیات و ذهنیات کاراکترها رو برای شما تشریح کنه اما در نمایشنامه این درونیات و ذهنیات باید از طریق گزارش اعمال کاراکترها به مخاطب رسونده بشه. در نتیجه نمایشنامه خواننده فعال تری نیاز داره. 🎧 ما در هامارتیا ابتدا در یک جلسه آنلاین به بررسی فرم و محتوا پرداختیم و نمای کلی ای درباره فرم در آثار هنری ارائه دادیم. سپس با خوندن هر نمایشنامه به گپ و گفت نشستیم. درباره درام و آنتاگونیست و پروتاگونیست و نقاط عطف و اوج و... صحبت کردیم. در باشگاه در کنار آثاری که خوندیم سعی کردیم با فیلم ها و نقاشی هایی که در تاریخ هنر ماندگار بودن به پرورش حس اعضای باشگاه بپردازیم. کسانی که در باشگاه هامارتیا عضو شدند امروز قطعا آشنایی ای حتی کوتاه درباره فرم ، اثر هنری ، حس ، ناخوداگاه هنری و... رو پیدا کردند و امروز در مواجهه با یک اثر هنری منفعل نخواهند بود. 💫 هدف ما در رپرتوار اول ( کلمه فرانسوی که معنای اون برنامه یا لیسته ، تماشاخانه های بزرگ در سراسر جهان ، ابتدای هر سال یک لیستی از آثار نمایشی ای که اون سال قراره در اون تماشاخانه به اجرا بره ، منتشر می کنند که به این برنامه رپرتوار گفته میشه ) این بود که اعضا نمایشنامه خوانی رو شروع کنند و با زبان درام و نمایشنامه آشنا بشند و از رپرتوار دوم بریم سراغ تراژدی های یونان و مرحله به مرحله با تاریخ نمایش جلو بیایم و در کنار خوندن نمایشنامه ها و تحلیل سیر درام در تاریخ از فلسفه و جامعه شناسی و تاریخ تئاتر هم حرف بزنیم. 💠💠 در باشگاه هامارتیا قراره بیش از 1500 اثر نمایشی در قالب 20 و اندی رپرتوار همخوانی بشه. نمیدونم چقدر طول بکشه اما تا جایی که بتونیم پیش خواهیم رفت. تمام اثار نمایشی ایرانی و خارجی در باشگاه هامارتیا برنامه ریزی شده. 🧑‍🏫 در رپرتوار اول برای آشنایی با زبان درام 40 اثر نمایشی رو خوندیم ( در هنگام نوشتن این لیست اثر 38 رو در حال همخوانی هستیم ) و یک دید کلی درباره نمایشنامه ها به دست آوردیم ، در این همخوانی آثار ۲ درام نویس رو به صورت کامل همخوانی کردیم . 🤩 مارتین مک دونا و آنتون چخوف ( سیر هامارتیا باعث شد که نظرها درباره چخوف عوض بشه ، کسانی که ابتدا با چخوف ارتباط نمی گرفتند ، وقتی با هامارتیا همراه شدند، چخوف تبدیل به یکی از نویسندگان مورد علاقه شون شد ) بلاخره ابتدا باید بدونیم نمایشنامه چیه و زبان درام چه زبانیه و بعد که شناختیمش بریم به دنبال این که چطوری به وجود اومد و چه سیری رو طی کرد. این رپرتوار برای شروع نمایشنامه خوانی در باشگاه هامارتیا خونده شده. در انتهای هر رپرتوار لیست همخوانی اون رپرتوار منتشر خواهد شد. 💥 لازم به ذکره که ما در هامارتیا علاوه بر نمایشنامه هایی که میخونیم، بعضی از آثار نمایشی رو برای مطالعه بیشتر با هشتگ #متمم قرار می دیم ، این آثار یا اقتباسی از آثاری هستند که در حال خوندن اونها هستیم یا آثار کم اهمیت تری هستند که گذاشته میشن تا هرکسی اگر دوست داشت اونها رو بخونه ، خوندن این آثار در دوره همخوانی گروه نیست و فقط و صرفا برای مطالعه بیشتره . در این لیست شما بعد از اثر شماره ۴۰ می تونید متمم ها رو هم ببینید و اگر دوست داشتید اونها رو هم مطالعه کنید. اگر شما هم به ادبیات دراماتیک علاقه دارید ، خانواده بزرگ 305 نفره 🎭 هامارتیا 🎭 ( در روز ایجاد لیست ) با آغوش باز پذیرای شماست تا با ما در این مسیر جذاب همراه باشید :

39

یادداشت‌ها

          نثر کتاب خوب بود و پس از کمی پیش رفتن، بدان عادت کردم و اذیتم نکرد.

کتاب شامل چند نمایش‌نامه (تمثیل) و یک داستان است و یکی از نخستین مجموعه نمایش‌نامه‌های نوشته شده به زبان فارسی است.

ـ نمایشنامۀ یکم: وزیر خان لنکران

 ـ نمایشنامۀ دوم: خرس قولدور باسان (دزد افکن)
(به نظرم سریال دیدنی و زیبای «تفنگ سَرپُر» از روی این نمایش‌نامه، بازنویسی و ساخته شده باشد.)

ـ نمایشنامۀ سوم: مرد خسیس

ـ نمایشنامۀ چهارم: وکلاءِ مرافعه

ـ نمایشنامۀ پنجم: موسی ژوردان

ـ نمایشنامۀ ششم: ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر
(به نظرم این داستان کاملا شبیه ماجراهایی است که در روزگار خودمان شاهدش هستیم؛ مانند: شرکت‌های هرمی و گلدکوئست، بازار بورس و امروز خرید طلا برای نجات سرمایه و ...)

ـ و داستان «یوسف شاه».
(به نظرم سریال جذاب و دیدنی «سلطان و شبان» دقیقا از روی این داستان ساخته شده باشد.)

نوع نگاه نویسنده به جهان، آدم‌ها و ارتباطات آنان جذاب و جالب بود و اما اینکه مردم را اکثرا نادان، قانون‌گریز، متجاوز به حقوق دیگران، مشوق خیانت به همسر و خانواده و عاشق راهزنی و دزدی معرفی کرده و ژنرال‌ها و صاحب منصبان روسی را برتر و بالاتر و داناتر و عادل‌تر از مردم عادی نشان داده بود، چندان به مذاقم خوش نیامد.

ایشان یا غرب‌زده و شاید روس‌زده بوده‌اند؛ یا به جهت دوری از ایران، حتی یک فرد منصف، دانا و حامی عدالت و مردم را در بین ایرانیان و مردم عادی اطراف خود مشاهده ننموده‌اند.

به هر روی ارزش این مجموعه، به عنوان یکی از نخستین نمایش‌نامه‌های شرقی و ایرانی محفوظ است و این ایرادهای جزئی، چیزی از ارزش و اعتبار آنان نمی‌کاهد.

تنها نکتۀ لازم به تذکر، زمان نامناسب در نظر گرفته شده برای خواندن این اثر در باشگاه هامارتیا بود که به نظرم مانند معلمان قدیم، یک تکلیف سخت و مفصل برای تعطیلات عید نوروز به ما دادند و ما نیز به سختی توانستیم آن را بخوانیم.

از آقای خطیب بابت معرفی این مجموعۀ ارزشمند، سپاس گزاریم.
        

40

آخرین یادد
          آخرین یادداشت سال ۱۴۰۳ 

"تبديل اوضاع بربريت و تکميل لوازم تمدن و تربيت در هيچ مملکت ممکن نخواهد شد مگر به ايجاد سه چيز، که اصول "سيويليزاسيون" و ترقی و تمدن می باشد و اگر يکی از آنها قصور داشته باشد تمدن ناقص است. اول مدرسه... دوم روزنامه .. سيم تئاتر ..."

این جمله در سال ۱۲۸۷ شمسی در یکی از روزنامه های دوران قاجار به چاپ رسیده. 
این جمله یکی از دستاوردهای سفر ایرانی ها به اروپا و دیدن پیشرفت های دنیای غرب بود . در دوره قاجار و مخصوصا بعد از شکست های عجیب ایران از روسیه در دوره فتحعلیشاه و از دست رفتن نیمی از مملکت ، بزرگان ایران به دنبال دلیل این شکست ها گشتند . می‌خواستند ببینند که چی شد که ما اینطوری از روسیه شکست خوردیم. 
برای همین تصمیم گرفتند به همت عباس میرزای قاجار و بعد ها امیر کبیر ، به اروپا سفر کنند و دلیل این که چرا ایرانی ها عقب موندند و غرب پیشرفت کرد رو پیدا کنند. 

نتیجه ش شد همین چند جمله بالا که در روزنامه هم چاپش کردند. 

تئاتر از قدیم در اروپا جایگاه والا و ویژه ای داشته . جایی بوده که در اون اعتراض می‌کردند، قصه می‌گفتند و سرگرم می‌کردند. چیزی که در ایران تقریبا وجود نداشت. 
ایرانی هایی که به اروپا سفر کردند و از طریق ترجمه با درام های اروپایی آشنا شدند ، دیدند که از این طریق چقد خوب و راحت و بدون خطر میشه فرهنگ سازی کرد و مردم رو به تفکر واداشت. 
ترجمه آثار نمایشی غربی ، مخصوصا مولیر و شکسپیر و بعد از اون تلاش برای نوشتن نمایشنامه و نمایش دادن کاری بود که روشنفکران ایرانی لزوم اون رو در جامعه اون زمان به خوبی درک کردند و در راستای این هدف تلاش های زیادی هم انجام دادند. 

میرزا فتحعلی آخوند زاده یکی از همین متفکرین ایرانی بود که جبر زمانه و در نتیجه جنگ های ایران و روسیه در اونطرف ارس زندگی می‌کرد و به خوبی با اروپای متمدن و مخصوصا نمایشنامه نویسی در اون سوی مرزهای ما آشنا شده بود. آخوند زاده برای همین هدف و اینکه ما هم نمایشنامه و تئاتر خودمون رو داشته باشیم دست به نوشتن درام زد تا ما هم از این اصل تمدن ساز بی بهره نباشیم. 
حاصل این تلاش شد شش نمایشنامه و یک داستان کوتاه که به سبک غربی و اروپایی نوشته شده  که اولین نمایشنامه های به سبک اروپایی در شرق نام گرفتند. 
این مجموعه به زبان ترکی نوشته شده که به همت میرزا جعفر قراچه داغی ، به فارسی و تحت عنوان تمثیلات چاپ شده تا خواننده های ایرانی و فارسی زبان هم با این آثار آشنا بشند.

کتاب با توضیح مترجم در باب ترجمه این آثار و اهمیت سبک کمدی قلم زده که بسیار خوندنیه ‌‌ این که چرا کمدی رو باید جدی گرفت و کمدی چه کارکردی در جامعه داره . 
نصیحت و تقبیح و نفرین دیگه جواب نمیده اما هزل و تمسخر شاید بتونه بیشتر مانع زشتی ها بشه. 
در ادامه نامه نگاری های کوتاه آخوندزاده و  قراچه داغی رو آورده که اون هم خوندنی و جالبه. 

در ادامه میرسیم به متن اصلی که ۶ نمایشنامه و یک داستان کوتاهه. 
نمایشنامه ها کوتاه و جالبند. سبک آثار شبیه آثار مولیره و داستان موسی ژوردان و سرگذشت یک مرد خسیس که عملا نگاهی به آثار مولیر داره . 
فضای نمایشنامه ها کاملا ایرانیه.  همون تفکر ایرانی و همون مردم ساده و مسلمون و سنتی که اینبار در یک قالب غربی داره داستان شون بیان میشه. 
جذابیت ماجرا زمانی زیادتر میشه و البته کمی هم جای تاسف داره اینه که مکان نمایش ها در قره باغ و اونطرف مرزهای جدا شده ایران در عهدنامه ترکمنچای و گلستانه و مردم، تحت لوای حکومت روسیه در حال زندگی کردنند اما عادت و رفتار و گفتار و کردار کاراکترها همچنان ایرانی باقی مونده و گویی شما با مردمی در خاک تهران و اصفهان و مشهد و شیراز سر و کار دارید . 

ژانر همه نمایشنامه ها کمدیه و این کمدی به خوبی جا افتاده و این آثار رو خاص و جذاب کرده. شاید تنها نکته منفی نمایشنامه ها پایان اونها باشه که آخوندزاده  از زبان یکی از کاراکترها شروع به نصیحت بقیه میکنه که واقعا لزومی نداره . 
به نظر من اگر قرار بود نصیحتی انجام بشه باید در قالب همون داستان میومد و ما این حرفها و نصیحت ها رو از خوندن نمایشنامه یا دیدنش نتیحه می‌گرفتیم نه این که نویسنده بیاد و از زبان یکی از کاراکترها  ما زو نصیحت کنه. ( که بعضا با شخصیت اون کاراکتر هم همخوانی نداره،  فی المثل در یکی از نمایشنامه ها شخصیت منفی یک مرتبه شروع به نصیحت کردن تماشاگرها و کاراکتر ها میکنه ) .

در آخر هم یک داستان کمدی از دوره شاه عباس کبیر به عنوان یوسف شاه آورده شده که نگاهی به سنت های نمایشی قدیمی ایرانی داره .

در کل با مجموعه خوبی طرف هستیم که خوندنش رو شدیدا توصیه میکنم. نباید توقع داشت که با آثاری به بزرگی و صلابت آثار نمایشی غربی رو به رو باشیم اما با توجه به زمان خودش و حتی آثاری که تا به امروز در حوزه نمایش در ایران نوشته شده ، آثار قوی و خوبی هستند.  
امیدوارم این اثر رو حتی اگر شده برای آشنایی با ادبیات نمایشی دوره قاجار ، بخونید و لذت ببرید. 

سال نوتون مبارک 💥💥💥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🤩🤩
        

28