معرفی کتاب حماسه ی کرپسلی؛ تولد یک قاتل اثر دارن شان مترجم فرزانه کریمی

حماسه ی کرپسلی؛ تولد یک قاتل

حماسه ی کرپسلی؛ تولد یک قاتل

دارن شان و 1 نفر دیگر
4.3
35 نفر |
10 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

65

خواهم خواند

15

شابک
9789645369635
تعداد صفحات
320
تاریخ انتشار
1398/9/26

توضیحات

لیست‌های مرتبط به حماسه ی کرپسلی؛ تولد یک قاتل

نمایش همه
داستان دو شهرآبشار یختصویر دوریان گری

خدانگهدار، هزار و چهارصد و سه!

66 کتاب

خب... وقتشه ببینم چقدر خوندم امسال... پیتر پن و داستان دو شهر رو از انتشارات دیگری خوندم... (پیترپن قدیانی و داستان دو شهر‌ افق) و خب بهترین‌ها هم که ...🥲 نامِ باد و کوئوت عزیز😁، شاه‌دزد، سیپیو و رفقاش که دلم براشون تنگ می‌شه:)💔 آبشار یخ و سولویگ و همراهانش که تا ابد دوستشون خواهم داشت🥲، بازی تاج و تخت و دسیسه‌چینی‌ها، و استارک‌های دوست داشتنی، راب، جان ‌که در حقش ظلم شد، آریا و ادارد...😭💔 حتی دنریس... که البته باید بگم سریالش رو هم دیدم و تنها سریالی بود که کامل شد... و علیرغم اینکه خیلی‌ها با کتابش حال نکردن، جز بهترین‌ها بود برای من!🥲 ربکا و مندرلی که بخشی از قلبم میون اتاق‌های بسیار اون عمارت بزرگ مونده... سایه‌ی باد و گورستان کتاب های فراموش شده و خولین کاراکسی که سرگذشتش هنوز باعث می‌شه قلبم بگیره:) دنیل، بئاتریس، کتابفروشی سمپره و خیابان‌های بارسلون... نارنیا و دنیای جادویی‌ش و کمد ... و چهار خواهر و برادر و کایرپاراول! ... مهمان دراکولا و فضای گوتیک و زیبایی که داشت... بارتیمیوس؛ و شهر لندن و کیتی و ناتانیل که دلم همیشه براشون تنگ می‌شه و حس می‌کنم دوباره پیششون برمی‌گردم و داستان عجیبشون رو باز هم می‌خونم... قصه‌های همیشگی، دوقلوهای بیلی و قصه‌های پریانی که همیشه دوستشون خواهم داشت... و این دومین باری بود که می‌خوندمش و قطعا باز هم می‌خونمش... کانر و گلدی‌لاکس عزیزم🥲🥲 آخرین روز خانم بیکسبی و اون همه هیجان و استرس... و هابیت خوانی‌ش برای شاگردهاش... زیبا صدایم کن و زیبایی که دلش می‌خواست با پدرش خوشحال زندگی کنن... داستان دو شهر؛ و شخصیت‌های خاکستری‌ش... انتقام، سیدنی کارتن... نیکلاس نیکلبی و اون همه بدبختی‌ای که تحمل کرده و دلم براش کباب شد..🥲 و عقل و احساس، و جین آستینی که در پردازش شخصیت‌هاش کم نمی‌ذاره، الینور و ماریانی که هنوز پایان داستانشون برام عجیبه... مانولیتوی عزیزم و مامان عجیب غریب و دست به کتکش...😂 بچه‌های خانم پرگرین؛ و ماجراجویی‌هاشون، جیک، اما، میلارد، اینوک، و ... سیلماریلیون، و سرزمین میانه‌ای که تاریخچه‌ای شگفت‌آور داشت... ارباب‌حلقه‌ها، یاران حلقه و نوروز ۱۴۰۳ و زمستونش که باهاشون سفر کردم... سم و آراگورن عزیز... پیتر پن و رویاهای کودکی‌ ای که فراموش شدن... دوریان گری، مردی که زیبا بود؛ ولی نه از درون... و همه و همه‌ی این‌ها، سال ۱۴۰۳ من رو تشکیل دادن. از همه‌ی این شخصیت‌ها ممنونم که باعث شدن توی روزهای مزخرف هزار و چهارصد و سه دووم بیارم!... و آره خلاصه؛ کتاب‌های امسال عجیب و خاص بودن. و دلم برای این کتاب‌ها تنگ خواهد شد. و انشاءالله که سال ۱۴۰۴ به شدت بهتر خواهم خوند...🙂 راستی گفتم حدود پنجاه تا کتاب هم خریدم ؟😁😁

18

یادداشت‌ها

1

          تجربه دوباره قلم جذاب دارن شان اینبار با حماسه کرپسلی!
تجربه من از این نویسنده خفن و کاربلد با مجوعه نبرد با شیاطین بود ؛ و خب اون مجموعه رو خیلی دوست داشتم و دارم.
خوبی کتاب های دارن شان اینه که نهایتا تا صفحه ۵۰ با قلم قوی و هیجان انگیزش تورو مجذوب اثارش میکنه و خب چاره ای جز اینکه کتابو در سریع ترین زمان ممکن تموم کنی نداری.
حماسه کرپسلی راجع به زندگی لارتن ۹ ساله هستش که زندگی سختی رو با خانواده پرجمعیتش داره ، و هرروز با پسرداییش به کارخونه میره و کار میکنه تا اینکه یه روزی طی درگیری هایی که تو کارخونه پیش میاد زندگیش به طور کل تغییر میکنه....
روند داستان و اتفاقات این کتاب رو خیلییییی دوست داشتم!
شخصیت هایی که در مناسب ترین موقعیت ممکن وارد کتاب میشدن ، خیلی جالب و به جا بودن.
در کل من خیلی دوستش داشتم و قطعا هنوزم با دارن شان کار دارم و ول کنش نیستم..!
پ.ن۱ : وستر رو خیلی دارم.
پ.ن۲ : سبا وخیرخواهی‌هاش برای لارتن قراره تا ابد تو قلبم بمونه.
        

14

          واقعیتش نمیدونم چرا ولی حس میکنم وقتی از یه نویسنده خیلی تعریف می‌شنوم دیگه نمیتونم کتاب هاش رو بخونم ، ولی در مورد این کتاب اینطوری نبود و به نظرم قلم نویسنده خیلی جالب بود و یه جورایی از قلمش حتی خوشم اومد.من قبل این کتاب سیرک عجایب رو خوندم ولی هیچی ازش یادم نیست...ولی با این کتاب ارتباط بیشتری برقرار کردم .
ولی چند تا مورد هست که خب واسه م عجیبه .
یکیش اینکه سیرکی که لارتن یه مدت توش کار میکرد نقش کمی در داستان داشت و خیلی عجیب غریب از صحنه محو شد!
و اینکه لارتن خیلی سریع با سبا دوست شد و سرعت رشدش توی کتاب خیلی زیاد بود یعنی توی ۳۲۰ صفحه یه پسر هشت_نه ساله تبدیل به یه جوون سی ساله شد که خب البته این بیشتر نکته ی مثبت هست چون نویسنده الکی داستان رو لفت نمیداد.
و واقعا دلم میخواد بدونم سر اون کارخونه ی ابریشم بافی چه بلایی اومد؟
حالا از این ها که بگذریم ، خود کتاب دنیای فانتزی جالبی رو درون خودش گنجونده،از شبح ها و شاهزاده ها تا شبح واره ها. توصیفات داستان خوب و به اندازه هست ولی توضیحات نه. نویسنده سوالات زیادی در ذهن مخاطب ایجاد میکنه که جوابی بهشون نمیده . خیلی اتفاقات عجیبی در داستان میفته که منطقی پشتشون وجود نداره مثلا کشت و کشتار شبح ها توی اون مراسمی که هر دوازده سال یه بار برگزار میکردن و خب این زیاد جالب نبود ... و به نظرم دنیای عجیب غریبی داشت. فکر کنم کتاب اندکی سانسور هم داره که خب خیلی عجیب تره.
ولی کلا کتاب جالبی بود و از خوندنش لذت بردم و خوشحالم که لا به لای کتاب های متنوع و قشنگ کتابخونه ،این کتاب رو از لای یه قفسه که با کتاب نوجوانان پر شده بود پیدا کردم:)و ارزش خوندن رو داره ...
        

3