معرفی کتاب دوبلینی ها اثر جیمز جویس مترجم پرویز داریوش

دوبلینی ها

دوبلینی ها

جیمز جویس و 1 نفر دیگر
3.5
13 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

30

خواهم خواند

32

شابک
0000000054278
تعداد صفحات
214
تاریخ انتشار
1371/8/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        دلم می خواست به اتاق بروم و به او نگاه کنم، اما جرات در زدن نداشتم. آهسته در سمت آفتابی خیابان راه افتادم، و همچنان که می رفتم، تمام اعلان های نمایشی را در پشت شیشه دکان ها می خواندم. به نظرم عجیب می آمد که نه من حالت عزاداری داشتم و نه روز، و من حتی از کشف احساس آزادی در خودم ناراحت شدم تو گویی با مرگ او از چیزی آزاد شده بودی. از این حال در حیرت بود، زیرا...
      

یادداشت‌ها

          دوبلینی‌ها


مجموعه داستان دوبلینی‌ها (و نقد دوبلینی‌ها) 
نوشته جیمز جویس
ترجمه محمدعلی صفریان و صالح حسینی
.
«غروب گرم و سربی ماه اوت بر شهر فرود آمده بود و هوای گرم ملایم، یادآور تابستان، در خیابان‌ها جریان داشت. در خیابانها، که به خاطر تعطیلی یکشنبه مغازه‌های واقع در آنها بسته بود، جمعیتی شوخ و شنگ موج می‌زد.چراغ‌ها، همچو مرواریدهای رخشان، از فراز تیرهای بلند، بر زمینه زنده زیرین که با تغییر مدام شکل و رنگ، زمزمه‌ای بی‌تغییر و بی‌وقفه به هوای گرم سربی غروب می‌فرستاد، می‌تابید.»

دو زن نواز، صفحه ۶۳.

دوبلینی‌ها مجموعه داستان کوتاه‌هایی به قلم جیمز جویس است. عده بی‌شماری جویس را برترین نویسنده مدرن قرن بیستم می‌دانند و رمان معروف او تحت عنوان اولیس یکی از مطرح‌ترین رمان‌های قرن بیستم است. 
این نویسنده ایرلندی پیش از نوشتن رمان‌های خود، از جمله «چهره مرد هنرمند در جوانی» و «یولیسس» و همچنین «رستگاری فینیگان‌»، مجموعه داستان کوتاه خویش را تحت عنوان #دوبلینی_ها تالیف و به چاپ رساند؛ به نوعی سرآغاز ورود این نویسنده نابغه و تیزبین به سرزمین جاودان ادیبان تاریخ همین مجموعه بوده است.

دوبلینی‌ها شامل پانزده داستان کوتاه است که داستان‌های ابتدایی آن شرح حال کودکانه‌ای‌ از ابتدای مسیر زندگی، داستان‌های پس از آن جوانی و در ادامه بلوغ و نهایتا زندگی عمومی مردمان دوبلین، پایتخت ایرلند را، به تحریر درآورده است.
 
جویس در این مجموعه به نقل قولی از خودش کوششی درباره «ایجاد عناصر همگنی از تاریخ اخلاقی میهنش» به کار برده است.
ویژگی بارز و ملموس این داستان‌های مجزا اما منظوم، نمایان نمودن سرگذشت ملتی است که پیوندش را با سرچشمه‌ زندگی معنوی به گسست و سستی کشانده است و توانایی احیای آنرا ندارد.
موتیف‌ها(یا بهتر است بگوییم ضرباهنگ‌ها) در این مجموعه داستان برپایه بی‌وجدانی عمومی ناشی از عادت به مناسک دینی کهن، خست مالی ناشی از فقر و اضطراب ناامنی اقتصادی، بی‌اخلاقی و همچنین واقف نبودن و آگاه نبودن شخصیت‌ها به این کاستی‌های درونی است. در این مجموعه بدعت زیبای جویس نه تنها ایجاد داستان‌های کوتاهی است که منظومه‌ای کامل از مردمان یک شهر و‌ یا جغرافیای فرهنگی را تشکیل می‌دهند، بلکه مرحله به مرحله از کودکی به جوانی و بزرگسالی و پختگی خویش، تصویرگر این روند رو به گسترش کاستی یافتن بینش افراد نسبت به خویشتن خویش در طول زندگی است. بینش نسبت به رشد فسادی اخلاقی، افسرده‌کننده و منفعل در آنها.

گویی دوبلینی‌ها نماد مردمانی است که فلج شده‌اند، اما توان بینش‌ یافتن نسبت به این فلج عمومی را در پیکار تحول و رشد از دست داده‌اند.
توصیفات جیمز جویس از وقایع و تصویر محیط و بافت داستانی چنان زیبا و ریزبینانه است که خواهی‌ناخواه دوبلین را در انتهای قرن نوزدهم و یا ابتدای قرن بیستم، برای مخاطب بازسازی می‌کند. دوبلینی سرد و مهجور اما همچنان پرشر و شور.
جیمز جویس با توصیف نیات و اعمال و امور افراد داستانی خود، به ذهن جهت نمی‌دهد. بلکه تصاویری سیال و شبحگون خلق می‌کند و دست مخاطب را برای تفسیر و داوری، در میان تمامی نمادها و دلالت‌ها و دال‌ها و دلل، بازمی‌گذارد تا که باری دیگر، خوانندگان به داوری بنشینند و بر سرنوشت ساکنان دوبلین غور و مداقه کنند.

.

خواندن این اثر با ترجمه زیبای آقای صفریان به لذت می‌افزود. شخصا اهل خواندن داستان کوتاه نبوده‌ام(بر خلاف سلیقه و مد جاری، که دوره داستان کوتاه است، تا کنون نتوانسته بودم با داستان کوتاه آشتی کنم.) با این وجود دوبلینی‌ها‌ از داستان کوتاه فراتر می‌رود و کهکشانی ادبی را برساخته می‌کند. کهکشانی با سیارات داستانی گیرا و ستودنی.
مقالات انتهایی چاپ نشر نیلوفر به همت و ترجمه صالح حسینی نیز برای دوست‌داران ادبیات و داستان و همچنین ادبیات تطبیقی، خواندنی است.
.

در انتها از دوست ارجمندم سعید بابت ایجاد فرصت و پیشنهاد مطالعه این کتاب سپاسگزاری به جای می‌آورم. 
.

در پناه خرد
.

پی‌نوشت: جیمز جویس پس از سال‌ها ضعف و درد چشم و پس از بارها عمل جراحی در ۴۰ سالگی قدرت بینایی بسیار کمی داشت. وی در ۱۳ ژانویه ۱۹۴۱ درحالی‌که از درد چشم و فقر و بیماری رنج می‌برد، در زوریخ چشم از جهان فروبست.
        

0