معرفی کتاب کلارا و خورشید اثر کازوئو ایشی گورو مترجم شیرین شکراللهی

کلارا و خورشید

کلارا و خورشید

4.0
12 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

30

خواهم خواند

9

شابک
9780050879931
تعداد صفحات
304
تاریخ انتشار
1399/10/12

توضیحات

        کتاب «کلارا و خورشید» رمانی نوشته ی «کازوئو ایشی گورو» است که نخستین بار در سال 2021 وارد بازار نشر شد. این رمان، داستان «کلارا» را روایت می کند: یک دوست مصنوعی، رباتی شبه انسان با ویژگی های منحصر به فرد که از مغازه ای که در آن قرار دارد، با دقت به رفتار آدم هایی می نگرد که وارد مغازه می شوند یا از مقابل ویترین در خیابان عبور می کنند. او همچنان امیدوار است که یک مشتری خیلی زود از راه خواهد رسید و او را انتخاب خواهد کرد. کتاب «کلارا و خورشید» اثری هیجان انگیز است که تصویری از جهان در حال تغییر انسان ها را از دریچه ی نگاه یک راوی فراموش نشدنی ارائه می کند؛ راوی ای که به دنبال یافتن پاسخ برای پرسشی بنیادین است: عاشق شدن به چه معنا است؟کلارا و خورشید رمان بزرگی ست. یک اثر علمی تخیلی و پادآرمانشهری که رنگ و بوی آثار ماندگار و بزرگ کلاسیک را هم می دهد.
      

لیست‌های مرتبط به کلارا و خورشید

یادداشت‌ها

روایت این
          روایت این کتاب خیلی ساده بود، بدون پیچیدگی‌های خاص یا هیجان‌ بالا. اما چیزی که برام جذابش کرد، نگاه تازه‌ای بود که از طریق کلارا ــ یک ربات با هوش مصنوعی ــ به انسان‌ها و رفتارهاشون انداختم.
وقتی از دید موجودی نگاه می‌کنی که نه گذشته‌ای داره، نه تجربه‌ی انسانی، متوجه می‌شی چقدر از رفتارهای ما عجیب، خودخواهانه یا حتی غم‌انگیزن… اما چون برامون عادت شدن، به چشم نمی‌آن.

بعد از خوندن این کتاب، چند تا سؤال ذهنم رو درگیر کرد:
•ما چطور با آدم‌هایی که دیگه برامون فایده‌ای ندارن رفتار می‌کنیم؟
•اگه یه موجود مصنوعی بتونه احساس داشته باشه، آیا ما اخلاقاً موظفیم باهاش مثل یه انسان رفتار کنیم؟
یا چون از گوشت و پوست نیست، هر طور که خواستیم می‌تونیم باهاش رفتار کنیم؟
•چرا جوزی و مادرش بعد از اینکه دیگه مثل قبل به کلارا نیاز نداشتن، کم‌کم رهاش کردن؟
یعنی محبت‌شون فقط تا وقتی بود که مفید بود؟

یاد گرگور سامسا در مسخ کافکا افتادم.
گرگور و کلارا خیلی با هم فرق دارن، اما هر دو وقتی دیگه مفید نبودن، توسط نزدیک‌ترین افراد زندگیشون طرد شدن.

یه نکته‌ی خیلی قشنگ برای من این بود که کلارا، بدون اینکه دنبال چیزی در ازای محبتش باشه، وفادار موند و مراقبت کرد.
انگار عشق واقعی همینه: مراقبت بدون انتظار.

در نهایت، من ۲.۵ ستاره می‌دم. چون به نظرم ایشی‌گورو خیلی به عمق احساسات شخصیت‌ها نپرداخته بود و بیشترشون برام تک‌بعدی بودن

۲ خرداد ۱۴۰۴
        

13

45