یادداشت زهرا میکائیلی

کلارا و خورشید
        در این سه کتابی که از ایشی گورو خوانده‌ام، به نظرم می‌رسد نگاه عمیقی به احساسات دارد. چه در دنیای عادی و روزمره‌ی یک خدمتکار در بازمانده‌ی روز و چه دنیای عجیب و هنوز نرسیده‌ی هرگز رهایم مکن و کلارا و خورشید؛ در هر سه مهمترین موضوع روابط و احساسات و نحوه‌ی مواجهه با آنها بوده است. انسان یا شبه انسان فرقی نمی‌کند. در هرحال مسئله روابط است.

در طی کتاب ذره ذره و به مرور با آنچه بر سر دنیای انسان‌ها آمده روبرو می‌شویم و تا آخرین صفحه هم چیزهایی برای کشف کردن باقی می‌مانند. 

درباره‌ی ترجمه حدود دو فصل آخر را با هر دو ترجمه‌ی امیر مهدی حقیقت و شیرین شکراللهی خواندم. به نظرم ترجمه‌ی شیرین شکراللهی بهتر است. ترجمه‌ی بعضی لغاتش را هم بیشتر دوست داشتم. 
مثلا: در ترجمه‌ی شکراللهی "ای اف" ها از خورشید تغذیه می‌کنند ولی در ترجمه حقیقت خوراکی‌های خورشید را جذب می‌کنند.
من تغذیه از انرژی خورشید را بیشتر  می‌پسندم.
      
1.5k

43

(0/1000)

نظرات

کتابش ناراحت‌کننده بود؟
2

1

نه. نسبت به کتاب هرگز رهایم مکن که اصلا.  

0

پس چه خوب، اینم جزو مواردی بود که به نظرم رسید می‌تونم از ایشی گورو بخونم ولی حس می‌کردم ناراحت‌کننده باشه 
@z.mikaeili 

0