معرفی کتاب سنگ های قیمتی : زمرد سبز اثر کرستین ژیر

سنگ های قیمتی : زمرد سبز

سنگ های قیمتی : زمرد سبز

کرستین ژیر و 1 نفر دیگر
4.0
51 نفر |
19 یادداشت
جلد 3

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

92

خواهم خواند

60

شابک
9789641919445
تعداد صفحات
349
تاریخ انتشار
1400/1/2

توضیحات

کتاب سنگ های قیمتی : زمرد سبز، پدیدآور کرستین ژیر.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به سنگ های قیمتی : زمرد سبز

نمایش همه

پست‌های مرتبط به سنگ های قیمتی : زمرد سبز

یادداشت‌ها

Mina

Mina

1404/3/6

          وای خدای بزرگ😭😭😭
عاشق این کتابم،عاشق این مجموعه‌ام
می‌تونم ساعت ها راجبش حرف بزنم و ذوق کنم و بخندم و گریه کنم.بعضی کتابا یه جورین که آدم دلش میخواد بلاگر کتاب باشه تا فقط بتونه راجبشون یه ویدئو هزار ساعته ضبط کنه و حرف بزنه😭💕عا‌شق این کتابم🤍
خب اول اینکه تا ابد می‌تونم خمریوس رو دوست داشته باشم.این جن واقعا یکی از بامزه ترین و بهتریناست.وای نمیدونم چجوری علاقم رو بهش توصیف کنم.🍓
گوئندلین و گیدئون عزیز دلم=)تا ابد با فکر بهتون لبخند میزنم
لسلی و رافائل عزیز دلممم
لوسی و پل دوست داشتنیم.🤍
وقتی که یکی از پلات توئیست ها رو همون اول جلد اول حدس زدم و توی جلد سه درست در اومد ذوق کردم و بعد هی پلات توئیست خورد تو صورتم🥲😂(دلم میخواد فقط با یکی بشینم که این مجوعه رو خونده ساعت ها راجب پلات توئیست ها و همه چیش حرف بزنم)
عاشق این بودم که حال و گذشته باهم قاطی میشد و شخصیت ها خودشون رو تو گذشته میدیدن🥲😂
و این کتاب حتی با خط آخر هم چشامو گشاد کرد.وای نمیدونم از کجا بگم فقط میدونم عاشقشم و پنج ستاره برای این کتاب و مجموعه کمه✨💕
        

2

یوتاب

یوتاب

1403/12/10

          زمرد سبز
- گوئن ماموریت عجیبی دارد ولی کسی به او نمی‌گوید این ماموریت چیست. او به تازگی فهمیده که یاقوت سرخ، آخرین عضو حلقه مسافران زمان است و از آن زمان به بعد هیچ چیز درست پیش نرفته است. گوئن به موسس حلقه، کنت سن ژرمن، شک دارد ولی کسی حرف او را باور نمی‌کند. و به تازگی فهمیده همسفر جذابش، گیدئون، احتمالا تمام مدت او را بازی می‌داده است.

- نقاط مثبت: شعر ها خلاقانه نوشته شده  کسی که کنت سن ژرمن بود واقعاً یلحظه باورم نشد که خب حقم داشتم و بنظر خیلی خنده دار بود کنت سن ژرمن عمل زیبایی انجام داده باشه😂 وسط اونجا من هر هر می خندیدم به این موضوع.

حاوی اسپویل فراوان:



- نقاط منفی: بخدا خیلی واضح بود اونجایی که اصلاً نمی تونید تصور کنید من از جلد اول حدس زدم که مامان باباش لوسی و پل هستند و کاملاً ناراحت بودم چون خدای من خیلی کلیشه است چرا باید همیشه اینطور باشه دلیل منطقی هم داشت ولی واقعاً ضایع بود 
اینکه کنت سن ژرمن عمل زیبایی انجام داده بود خیلی احمقانه و مسخره است ویلن داستان یه نامیرای چندین صد ساله است که توی نمی دونم کجا بینیش رو عمل کرده و مو کاشته تا کسی اونو نشناسه😂😂😂 واقعا ؟؟ بعد معلم تاریخ و ادبیات 😂 فکت توی خارج از کشور معلم تاریخ ها و ادبیات ها جذابن چون توی چند تا فیلم و کتاب همینطوره!!
اونجایی که گیدئون زنده میشه و پودر کیمیا رو خورده؟! اصلاً گیدئون هنوز برام کلی علامت سواله و کلا همچیه کتاب علامت سوال باقی موند که این واقعاً چرته! نویسنده به یه مشت موضوع که حداقل برای من بی اهمیت بود پرداخته ولی هیچ کدوم از سوال هام رو جواب نداده کل سیستم جادویی توی کتاب خراب شده هیچ قانونی نداره سفر در زمان بشدت پر اهمیته اونقدر اهمیتش بالاست که هر اتفاقی روی کل آینده تأثیر می‌ذاره برای مثال زنده بودن یا مردن یه انسان کلی تاثیر گذاره ولی توی کتاب من هیچ پیامدی ندیده ام و این دوباره ضعف کتابه 

احساسم به کتاب ؟ واقعا خیلی خوب میشد اگه نویسنده توضیح درباره ی خیلی چیز ها دست بر می‌داشت و می‌گفت مقصودش از تمام کتاب چیه چرا نه دوستش داشتم واقعا ولی خب به عشق زیاد حساسیت دارم 😂 پیشنهاد می کنم بخونین کتاب خوبی بود در کل
        

11

پایان...
خ
          پایان...
خب نمیدونم چی‌ بنویسم. چون خیلی یهو تموم شد.
کتاب اخر مجموعه کمی بار عاشقانه‌ی بیشتری  نسبت به دو تا کتاب قبلی داشت.
در مجموع از مسیر راضی بودم، قبلا هم گفتم ، یکی از حسن های مجموعه خودداری از توضیح و تفسیرهای اضافی بود، هر جایی هم که کند میشد با یه اتفاق جریان را تند میکرد و اجازه نمیداد از ضربآهنگ ماجرا کم‌بشه.
رفت و برگشت های زمانی و برش‌هایی که توی قصه گذاشته بود خیلی جذاب بود. مثل دیدن خودش تو‌ مدرسه، یادداشت بابابزرگ و ضربه‌ی سر گیدئون،(کلا بازی با زمان بدون این برش ها و رفت و برگشت ها نمیشه😁).
لزلی وااای لزلی من عاشق این دخترم، قشنگ‌ رفاقت و‌ دوستی رو معنا کرد(میگم می‌تونست از نوادگان فرقه فلورانتین‌  هم باشه هاا جذاب میشد...)
اما پایان بندی کتاب، چک آخر رو خوب نزد، یعنی نتونست هوش‌از سر بپرون باشه...
خیلی سریع اتفاق افتاد، سریع جمع شد، سریع رفت بعدا و سریع خوبی و‌خوشی و‌پایان شاد....
کاش پایان بهتری داشت، اون وقت با رضایت و دلخوش  ۴ ستاره میدادم نه این جوری با دودلی و شک....
تمام.
        

18

        ۱. لوکاس متوجه می‌شود که مختصات موجود در کتاب The Green Rider نقطه‌ای در خانه‌ی گوئنت را نشان می‌دهد. زمریوس صندوق گنجی را پشت یکی از تابلوهای خانوادگی پیدا می‌کند. آقای برنارد توضیح می‌دهد که این صندوق را به درخواست پدربزرگ گوئنت پنهان کرده بود. 

۲. صندوق حاوی اولین کرونوگراف — دستگاه زمان‌سنج با خون تمام مسافران زمان به‌جز گوئنت و گیدئون — است و گوئنت متوجه می‌شود که با آن می‌تواند هر زمان دلخواهی سفر کند. 

3. گیدئون تلاش می‌کند رابطه‌اش با گوئنت را ترمیم کند، اما او در ابتدا رد می‌کند. بعداً صندوق توسط لوج ضبط می‌شود؛ دلیل این اتفاق مشکوک است چون شارلوت آن را گزارش کرده بود. 


4. در جشن بال، گیدئون با حضور در کنار گوئنت رقصی را آغاز می‌کند. صحنه‌ای از درگیری با راکوزی وجود دارد که گیدئون گوئنت را نجات می‌دهد. گوئنت با نسخه‌ی گذشته‌ی خود مواجه شده و برای پرت کردن حواس، گیدئون را می‌بوسد. 


5. خیانت‌کنندگان درون لوج—بارون آلکات و لرد آلاستِر—شناسایی می‌شوند. لیدی لاوینیای مرتبط نیز کنار گذاشته می‌شود. در درگیری‌های بعدی، گوئنت مجبور به بازگشت به خانه می‌شود. گیدئون ظاهر شده و حقیقتی غم‌انگیز را فاش می‌کند: برای به‌دست آوردن «سنگ فیلسوف»، گوئنت باید جان خود را فدا کند، و این قربانی باید به‌واسطه‌ی گیدئون باشد. 


6. در ادامه، گروه اصلی — شامل مادر گوئنت — احضار و مورد بازجویی قرار می‌گیرند. سپس، گیدئون خونش به کرونوگراف خوانده می‌شود و رمز سنگ فیلسوف فاش می‌شود. 


7. راکوزی باعث مسمومیت گوئنت می‌شود، و حقیقت شخصیتی که به‌نام «آقای وایتمن» معرفی شده بود آشکار می‌شود: او همان کُنت سن‌ژرمن است. در انفجاری احساسی، او به گیدئون شلیک می‌کند؛ گیدئون زنده می‌ماند چون سنگ فیلسوف را در آب حل کرده و نوشیده—بدین ترتیب، او اکنون جاودانه است و حالا می‌تواند برای همیشه با گوئنت باشد. 

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

13

ftm

ftm

1404/5/31

          ریویو از کل مجموعه :

سه گانه سنگ های قیمتی 💎✨

🔺این مجموعه یه مجموعه کم حجم و روون بود. برای در اومدن از اسلامپ هم پیشنهاد میشه.
ایده داستان خیلی ناب و جذاب بود ، با اینکه داستان های سفر در زمان کم نداریم اما واقعا داستانِ این مجموعه پیچیدگی و اِلمان های جذابی داشت. فقط حیف و صد حیف که نویسنده نتونسته بود اونطور که در خورِشه بهش شاخ و برگ بده. به این صورت که نویسنده یکسری ایده های خلاقانه رو خلق کرده بود ولی فقط همین ، و روشون مانور زیادی نداده بود که باعث میشد یکم سطح کتاب بیاد پایین‌. اما بنظرم نمیشه آنچنان ازش توقع داشت به دو دلیل: یک اینکه اولین اثر نویسنده بود و دوم اینکه همون‌طور که تو کتاب ذکر شده ، یک کتاب تینیجریه و خب طبیعتا نمیشه ازش توقع یچیز کامل و بی نقص و مطابق ذهن و توقعات یک بزرگسال داشت. 
🔻آزار دهنده ترین بخش کتاب ، رومنسِ اون بود و واقعا از دست احساسات خام کاراکتر اصلی دختر عصبی میشدم. اما بازهم تا یه جایی میشد توجیحش کرد که این شخصیت ، یک نوجوون بود و احتمالا نویسنده میخواسته تحت کنترل بلوغ و هورمون ها بودن رو به تصویر بکشه.
🔺کاراکتر ها هم تا حدی خوب شخصیت پردازی نشده بود و بازهم جا داشت که بهشون نقش عمیق تر و بهتری داده بشه.
🔻اما در کل ، هیجان خوبی داشت، داستان جالب بود و روندش خوب پیش میرفت.
🔺دو بخش داستان خیلی برام تاپ بود، ( اسپویل ❗) یک اون بخش ملاقات گوئندولین با پدربزرگش و فهمیدن قضیه کرونوگراف دوم و وارد کردن خونش داخل اون و دومین بخش ، بخشی بود که به گوئن با شمشیر حمله شد و تا دم مرگ رفت ولی بعد متوجه شدیم که نامیرا هست.

🔻پیشنهاد میشه اما با توقع بالا نباید سراغش رفت چون حتی داستان یکسری باگ هم داره که از زیر دست نویسنده در رفته.
و نکته اخر اینکه این مجموعه فیلم هم داره و کتابش موفق شد منو به دیدن فیلم ترغیب کنه.

⭐️امتیاز : 5 / 3.5
        

3