معرفی کتاب مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی، صدرالمتالهین اثر نادر ابراهیمی

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی، صدرالمتالهین

مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی، صدرالمتالهین

4.6
643 نفر |
209 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

102

خوانده‌ام

1,283

خواهم خواند

580

شابک
9789645838865
تعداد صفحات
280
تاریخ انتشار
1377/3/11

توضیحات

        براساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی، صدرالمتالهین.
کتابی ست به خمخانه مانند که در ان قدح جان فزای ملاصدرا به شراب نادر تر گشته است...
در وصف این کتاب همین یک نکته و بخشی از ان به گمانم کفایت کند:
که هر کور عصا به دستی را که خود بداند «مخاطب» است این «کتاب» نعمت بیداری ست.. « و این تبعیدی ست ادبی برای انکس که خواهان قربت است...
مردان و زنان راه حق،چه سلاطین اراده کنند چه نکنند، پیوسته در تبعید خویشتن اند...»
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی، صدرالمتالهین

نمایش همه

پست‌های مرتبط به مردی در تبعید ابدی: بر اساس داستان زندگی ملاصدرای شیرازی، صدرالمتالهین

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          خواندن این کتاب و لذت از قلم زیبای آقای ابراهیمی یک بار دیگر نشانم داد حتی موضوعات عقلی و پیچیده‌ای مثل فلسفه و حکمت و رازهای نهفته عالم هستی هم داستان دارد. داستانی که فهمیدن آن کلید ورود به دنیای ناشناخته فلسفه و حکمت است. این اولین بار بود که زندگی یک عالم بزرگ را از زاوایه روایت و داستان می‌شناختم. تجربه تکرار ناپذیری نخواهد بود.
اما این تنها یک روایت ساده از زندگی یک فیلسوف نیست؛ بلکه سفری به درون دنیای پر از کشمکش‌های فکری، انتقادات تند هم‌عصران و تلاش‌های نافرجام برای اثبات حقیقتی است که فراتر از چارچوب‌های زمانه‌اش بود. ملاصدرا نه تنها در برابر منتقدان، بلکه در برابر خویشتن خویش نیز سر جنگ داشت؛ شاید نادر می‌‌توانست بیش از این، نبردهای درونی را درخشان‌تر، خونین‌تر و جان‌ و جهان‌گشاتر! به تصویر بکشد. یکی از مباحث اصلی که می‌توانست در این کتاب برجسته‌تر مطرح شود، نظریه‌ی وحدت وجود و حرکت جوهری ملاصدرا است. این نظریات نه تنها نقطه‌ عطفی در فلسفه‌یاسلامی محسوب می‌شوند، بلکه در زندگی شخصی او نیز تأثیر عمیقی داشتند. جدال‌های درونی او با خودش در پذیرش و تبیین این مفاهیم، و همچنین تلاش‌های او برای انتقال این اندیشه‌ها به جامعه‌ی علمی زمان خود، بخشی از چالش‌هایی بود که می‌توانست با رویکرد داستانی کتاب پیوند بیشتری پیدا کند. او در میان سنت‌گرایان و متکلمان هم‌عصر خود با مقاومت و انتقادهای شدیدی روبه‌رو بود، اما همچنان بر تأثیرگذاری و گسترش اندیشه‌های خود پافشاری کرد.
در ادبیات غرب، چنین روایاتی گاه با عمق بیشتری همراه شده‌اند. برای مثال، کتاب مسئله‌ اسپینوزا اثر اروین یالوم، روایتی داستانی از زندگی و افکار باروخ اسپینوزا ارائه می‌دهد که هم به جنبه‌های شخصی زندگی او و هم به تفکرات فلسفی‌اش می‌پردازد. تفاوت قابل‌توجه این است که مسئله‌ اسپینوزا توانسته است میان زندگی شخصی و فلسفه‌ اسپینوزا تعادل ایجاد کند و پیچیدگی‌های فکری او را در دل روایت داستانی به‌خوبی منتقل نماید. این در حالی است که مردی در تبعید ابدی عمدتاً به فراز و نشیب‌های زندگی صدرالمتالهین پرداخته و عمق نظریات فلسفی او را به همان اندازه برجسته نکرده و یا در سایه صخره‌های بلند زندگی پر درد او مدفون ساخته است.
اما خواننده این کتاب نباید صرفاً انتظار یک روایت تاریخی ساده را داشته باشد. این کتاب می‌تواند مخاطب را به چالش بکشاند تا بپرسد: آیا حقیقت را می‌توان در دنیای تعصبات و ساختارهای کهن یافت؟ آیا برای نوآوری فکری در دل سنت‌های علمی پرسابقه کورسوی امیدی هست؟
چگونه اندیشه‌ای که قرن‌ها پیش مطرح شده، همچنان می‌تواند تفکر انسان معاصر را متحول کند؟ و این نوآوری خود تا کجا کشتی دانش و علم بشری را سکان‌داری خواهد کرد؟ در کدامین غروب از تاریخ ما ملاصدرا و اندیشه‌های او از کشتی‌ فلسفه ما پیاده خواهد شد و یا در دریای حیرت غرقه خواهد گشت؟
یکی دیگر از جنبه‌های قابل بررسی این است که چگونه سبک داستانی و روایت در معرفی و پاسداشت شخصیت‌های علمی و فلسفی در ایران معاصر نقش دارد. آیا چنین رویکردی موجب ساده‌سازی و قابل فهم‌تر شدن اندیشه‌های پیچیده برای مخاطب عمومی می‌شود یا باعث سطحی شدن و از بین رفتن دقت علمی این مفاهیم؟ همچنین تأثیر جنبه‌های عاشقانه و دراماتیک در این نوع روایت‌ها را نباید نادیده گرفت. آیا اضافه کردن عناصر احساسی و رمانتیک به داستان زندگی یک فیلسوف به جذب مخاطب کمک می‌کند یا اصل موضوع را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؟
این کتاب نمونه‌ای از تلاش برای ترکیب تاریخ، فلسفه و ادبیات است. اما جای این پرسش باقی است که چنین رویکردی می‌تواند تأثیر ماندگاری در شناساندن ملاصدرا به نسل جدید بگذارد یا تنها تصویری روایی از زندگی او ارائه داده است؟ اگر در جستجوی روایتی هستید که شما را به کشف رازهای فلسفی، مبارزه با جزم‌اندیشی و سفر درون ذهن یک متفکر ببرد، شاید این کتاب همان گمشده‌ای باشد که باید آن را بیابید.
        

51

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          رمان‌هایی که در ژانر تاریخی قرار ‌می‌گیرند و حولِ موضوع و شخصیتی هستند برای من لذت بخش است.
کتاب "مَردی در تَبعیدِ اَبَدی" از همین جنس است. و چه جنس نابی! زندگی‌نامه محمد صدرالدین قَوامِ شیرازی ملقب به ملاصدرا و صدرالمتالهین با نثر شیوا و گیرا نادر ابراهیمی شما را به دوران صفوی می‌برد،دورانِ کاسه‌لیسانِ شاه و دوره‌ی تزویرگرایانِ مقدس‌مآب. رمان ترتیبِ خط زمانی نداشت و از تبحر نادر ابراهیمی بدون گیج‌شدن و سردرگمی در پوسته‌های زندگی ملاصدرا، داستان را در ترکیبی به‌هم‌ریخته از کودکی تا میان‌سالی در تبعید، بیان میکند؛ دیالوگ های پرطَمطَراقِ ملا و اطرافیان بخش طلایی کتاب هست؛ در اصل یعنی بیشتر کتاب.
ویژگی بارز رمان و زیرمتن، ریا و تزویر مذهبیون، آزاداندیشی و جسارت شخصی به نام ملاصدرا است.
ملاصدرایی که میشود ملحِدِ زَندیقِ مُبدِعِ کفرگو.
ملای ما در دامانِ سه فقیهِ بزرگ، میرداماد، شیخ بهایی و میرفندرسکی شکوفه می‌دهد اما هر سه بیم از "حَلّاج شدنِ" ملاصدرا دارند.
        

24

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

31

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          کتاب را که تمام کردم بغلش کردم و چشمانم را بستم،قلبم دوست داشت کلمات و صفحاتش را لمس کند،ناگاه حس کردم در کویر دو زن و دو مرد میبینم،نادرخان ابراهیمی،ملاصدرای شیرازی و همسرانشان 

لبخندی زدم میدانم گفته بودید «زندگی مرد را زن پروپیمان می‌کند زندگی زن را مرد.این طبیعت امر و سلامت امر است» 

لبخندشان حاکی از رضایت بود یکی پیشنهاد کرد که «قدم بزنیم،ایستادن خسته‌مان می‌کند و خستگی افکار بیراه به مغز آدمی می‌آورد راه برویم و بیندیشیم و گفت‌وگو کنیم شاید به‌جایی برسیم» 

چه چیزی از این بهتر حال خوش من در زندگی در همین‌ها خلاصه می‌شود شما اما انگار حال دل را خواندید که گفتید «پنهان داشتن اندوه بسیار دشوارتر از مخفی کردن شادی است اشک هنگامی‌که باید فرو بریزد می‌ریزد اما خنده را می‌توان مهار کرد» 

میدانم برای همین گفته بودید که «ویرانه‌ای است این جهان عمر کفاف نمی‌دهد که آباد کنیم غیرت رخصت نمی‌دهد که رها کنیم» 
بگذارید خودم حدس بزنم حتما میخواهید بگویید «آبادسازی یک گوشه‌ی گم جهان به دست ما آبادسازی کل عالم است به دست همگان»
 حتما هم در ادامه‌اش می‌گویید «مأیوس از زمانه‌ی خویشم نه مأیوس از نفس حضور، مأیوس از امروزم نه دل کنده‌ از فردا» 

خندیدید و گفتید نکند حاضر جوابی ما مسری‌ست فقط مراقبت کن زیرا که «مرز میان شهامت و وقاحت بسیار باریک است پرده حرمت اگر دریده شود ازنو یکپارچه نخواهد شد به هیچ قیمت» البته ان‌شاءالله خیر است
بله ملا خیر است توصیه خودتان است گفته بودید «خیراندیش باش که خداوند خیراندیشان را دوست می‌دارد حتی اگر به صحت نیاندیشند اسباب وقوع خیر را برای ایشان مقرر می‌دارد» 
این بار نادر خان ابراهیمی هم لبخندی زد

برایم نصیحتی ندارید گفتید «اگر بر هوا پری مگسی باشی،اگر بر آب روی خسی باشی،دل بدست آر تا کسی باشی»یادت نرود که «چیزی نزد تو نیست که امانت نباشد با این امانت معامله مکن که حرام است» 

ناگاه چشم گشودم شب شده بود  ولی دیگر از آن جمع و کویر خبری نبود زیر لب گفتم به قول شما «شبِ کویر سرشار ازخداست، کاش در کنار کویر جایمان دهند» 

آقای #مردی_در_تبعید_ابدی در قلب من نیز ابدی‌ شدی
        

10

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          مردی در تبعید ابدی خلاصه‌ای داستان‌وار از زندگی فیلسوف ایرانی ملاصدرای شیرازی‌ست، روایتی که در آن نادر ابراهیمیِ معروف، با پرش‌های پیاپی میان نوجوانی و بزرگسالی ملاصدرا سعی در روشن کردن کیستی او می‌کند، و شکست می‌خورد. داستان به نسبت خوب روایت شده است و فاقد جذابیت نیست، پرش‌های مداوم و فلش‌بک و رونمایی از ترس‌ها و خطرات آینده و وقایع گذشته در همان ابتدای کار جذابیتی به کتاب داده، با این وجود کتاب در ارائه تصویری از ملاصدرا شکست می‌خورد. خواننده زندگی‌نامه‌ای می‌خواند از فردی باهوش و خلاق و گالیله‌طور که گرایش‌ها و دست‌آوردهای فلسفی و عرفانی‌اش برای وی خطرآفرین است و موجب بدخواهی حسودان و در نهایت تبعید وی می‌شود، اما نمی‌فهمد این تزهای مبارک ملاصدرا چیستند که همگان کمر همت به دشمنی با وی بسته‌اند؟ فلسفه ملاصدرا بالاخره چیست؟ عرفان او چه می‌گوید که صدای بدخواهان را درآورده و او را تا مرز کافر شمرده‌شدن پیش برده؟ نمی‌دانم آیا خود نویسنده هم پاسخ این سوالات را می‌داند یا نه، اما در هر صورت تلاش جدی‌ای نمی‌کند تا کمی این مکتب فلسفی را معرفی کند. چند گفت و گو و بحث مبهم بین صدرا و اساتید وی هست، که برای خواننده‌ی ناآشنا با صدرا اندکی قابل فهم نیست و آورده‌ای ندارد. دنیای صوفی در آموختن اندکی فلسفه به مخاطب خود موفق بود، مردی در تبعید ابدی اما موفق نیست، شاید اصلا هدفش این نبوده و نیست. 

شاید این که نادر ابراهیمی سراغ انتقال مسائل فلسفی به خواننده نرفته و به روایتی خلاصه از زندگی صدرا بسنده کرده، دشواری و تکنیکال بودن فلسفه وی و دوری آن از فهمِ عرف باشد. اصالت الوجود تزی نیست که به این راحتی و بدون دانستن مقدمات و بدون ذکر تمثیل‌های بسیار فهمیده شود، و این بنیان فلسفه‌ی صدراست، دیگر مسائل که بماند. شاید عرفان و وحدت وجود او را می‌شد کمی تشریح کرد، و اشاراتی هم در کتاب به آن می‌شود، در هر صورت خواننده با خواندن مردی در تبعید ابدی چیز زیادی دستگیرش نمی‌شود. آیا این بدین معناست که کتاب ارزش خواندن ندارد؟ فکر نمی‌کنم.

        

11