ماجرای این رمان از زبان پسری ۱۵ ساله به نام «جرج» روایت می شود که در 9 سالگی پدرش فوت کرده است. جرج به طور اتفاقی نامه ای از پدرش پیدا می کند و با خواندن آن متوجه می شود که پدرش پزشک بوده است. او همچنین درمی یابد که پدرش به طور ناگهانی از بیماری و مرگ قریب الوقوع خودش باخبر شده است و برای اینکه بتواند در آینده با پسرش چند کلمه صحبت کند این نامه را نوشته است. او طی این نامه چگونگی آشنایی خودش با همسرش را شرح داده است، همچنین در ضمن نامه دیدگاه های خودش را درباره زندگی، مرگ و عشق برای پسرش توضیح داده است. در این رمان توضیحات بسیار زیبایی درباره زندگی و آداب و رسوم مردم نروژ نیز ارائه شده است.