جنگ فرخنده زندگی پر فرازو نشیب زنیست که خود را متولد مسلک  خمینی می‌داند کسی که در اوج سختی ها هم پای مرام و عقیده اش ایستاده و رنج ها را انتخاب کرده است و کنار انتخاب هایش بزرگ شده است زنی که میتواند نمونه ی خوبی از الگوی سوم زن باشد.
پ.ن : کتاب صوتی جذابی دارد که در ایران صدا به صورت رایگان موجود است
        

          شنیدید بعضی‌ها می‌گویند به افراد پول می‌دهند تا طرفدار انقلاب و جمهوری اسلامی شوند؟ اگر شما هم از این دسته افراد هستید، این کتاب را ویژه به شما پیشنهاد می‌‌کنم. کسانی که عاشق خواندن تحول آدم‌ها هستند هم این کتاب را از دست ندهند. 

 این کتاب روایتی است از زندگی خانم فرخنده. کسی که از نظر امکانات مادی و پول چیزی کم نداشت و پرستار می‌شود. تا اینجا که چیز عجیب و غریبی نیست. داستان اما داستان تحول خانم فرخنده است.  ایشان با دو جنگ مواجهه می‌شوند، یک جنگ در درون‌شان و یک جنگ واقعی. و چه هنرمندانه جنگ درون ایشان گاهی از جنگ بیرونی بیشتر خودش را نشان می‌دهد. از سختی‌ها و خوشی‌هایشان و فداکاری‌هایشان و مقاومت‌های جانانه‌شان می‌خوانیم و از خدا  که پنهان نیست، از شما چه پنهان، محال است نم نم اشک از چشمانتان سرازیر نشود. دیگر خودتان انگار در داستان حضور دارید و بخشی از شخصیت داستان می‌شوید.  بخشی از  مسائل زمان پهلوی را با او درک می‌کنید و در یک کلام نگرانش می‌شوید. هر چه قدر  قبل خواندن کتاب، کمتر از آن بدانید بهتر است، آخر این طوری شیرینی کتاب را بیشتر حس می‌کنید. 

فقط می‌خواهم بگویم دم مسیحایی امام خمینی چه‌ها می‌کند. اصلاً بگذارید دیگر ادامه ندهم  خانم فرخنده خودش برایتان از امام می‌گوید...
        

          کتاب جنگ فرخنده نسبت به کتاب های شهدایی که خونده بودم خیلی از اتفاق های جنگ رو و وضعیت رزمنده هایی که براشون میاوردن رو توصیف میکرد واقعا کتاب خیلی خوبی بود
        

          بگذارید با خود فرخنده خانم شروع کنم؛
من فرخنده قلعه نوخشتی هستم. متولد ۱۲ بهمن ۱۳۵۷؛ درست همان روزی که آیت الله خمینی‌(ره) از پله‌های هواپیمای ایر فرانس پایین آمد. چند ماه اول، حال نوزادی را داشتم که از یک دنیای کوچک و تاریک، به دنیایی وسیع و روشن پرت شده. تشنه بودم، تشنه‌ی آگاهی..

حالا بگذارید چند کلامی من بگویم از فرخنده قبل از انقلاب.. فرخنده‌ی جین پوشی که لاک می‌زند و پرستار ارتش است و حتی بلد نیست نماز بخواند و عضو طبقه‌یِ مرفه جامعه است اماااا به گفته خود فرخنده خانم با یک دم امام روح الله‌(ره) زیر و رو شد.. از نو متولد شد و با تمام سختی ها و ناملایمات و پیچیدگی های زندگی جنگید و صبر و مقاومت پیشه‌کرد.
خداقوت به نویسنده و راوی کتاب هر دو کار بسیار پراهمیت و ارزشمندی رو انجام دادند..راوی با صداقت و معامله با خداوند تمام زندگیشون رو بازگو کردند و نویسنده محترم خانم بابکی با قلم تواناشون مطالب رو به هنرمندی تمام به رشته تحریر درآوردند بخصوص برای نسل ما..نسل امام ندیده 😭.. چه خوب روایت عاشقی و شور انقلابی،  فراق و دوری از امام رو قلم زدید، کتاب سراسر امید و نور بود.
نکته بسیار مهم کتاب از نظربنده این بود.. فرخنده خانم از جنس خود ما بود، وقتی تک به تک صفحات رو ورق می‌زنید با فرخنده‌ای مواجه می شید که انتخاب غلط و درست رو در کنار مستأصل شدن و... خیلی از مسائل دیگر یک زندگی معمولی داره اما تسلیم نمی شه و همیشه در حال مبارزست انتخاب هایی که تمام ما در طول زندگی باهاش مواجه شدیم یا خواهیم شد.

الحمدالله بابت خوندن این کتاب متفاوت و درس‌آموز، ان شاالله به زودی دیدار راوی کتاب برای بنده و عزیزان مشتاق میسر شود.
        

          چند روزی می‌شد که همراه با گروه کتابخوانی محدثه مهمان فرخنده خانم و روایت زندگی‌شان بودیم، دیروز بالاخره این روایت را به پایان رساندم و خجالت زده شدم.
خوش به حال فرخنده خانم با توفیق زیادش در خدمت به رزمندگان اسلام و پرستاری از ایشان و نهایتاً پرستاری از جانباز عزیز دبیر شمس الدین.
ان‌شاءالله که خداوند به ما هم توفیق خدمت به سربازان امام عصر عج را بدهد.
        

          ﷽
فرخنده، دختر یک خانواده‌ی متمول از جنوب. قبل انقلاب اسلامی متولد شده، جین می‌پوشد، لاک می‌زند، پرستار ارتش می‌شود و تا خود بهمن ۵۷ اسمی از امام نشنیده. زندگی فرخنده زیر و رو می‌شود و تبدیل می‌شود به یکی از مقاوم‌ترین زنان جنوب...

(صوتی)
        

          کتابی بسیار زیبا با روایتی دلنشین و زیبا از وقایع و اتفاقات دوران انقلاب و جنگ که خواننده را به زیبایی با خود همراه میکند به گونه ای که همراه با راوی داستان ناراحت و یا شاد میشوی ... 
        

          داستان زندگی پر حادثه فرخنده خانم و تولد دوباره ش بعد از آشنایی با امام خمینی.
ایشون پرستار بودن زمان جنگ و بعدها با یک جانباز اعصاب و  روان  ازدواج میکنن

جنس چالش هایی که خانواده های این جانبازان باهاش مواجه هستن، خیلی خیلی تلخه
ولی خوندنش و دونستش خالی از لطف نیست

من صوتیش رو به صورت رایگان از ایرانصدا گوش دادم
و خیلی دوستش داشتم
        

          بسم الله الرحمن الرحیم 
واقعا کتاب پر از درس صبر و شکیبایی بود ؛ هر چقدر در مورد جنگ مطالعه بشه باز هم  پنجره های جدیدی وجود داره که با مطالعه بعدی باز میشه 
کاش واقعا این بانو الگوی ما باشند و فعالیت کردن در راه آقا امام زمان را با تمام سختی هایش با جان و دل پذیرا باشیم ؛ چقدر همسر جانبازان ؛ بزرگوار و پر از شکیبایی بودند 
خداوند اجر شما را در این دنیا و آن دنیا خواهند داد .... :)

و من الله توفیق 
        

          بسیار عالی
با قلمی توانمند
و جذابیت فراوان
پر از درس مقاومت و ایستادگی و صبر
که عجز را به انسان امروزی ثابت میکند


البته من نسخه صوتی در ایران صدا رو گوش دادم که با گویندگی قوی دلنشینی کتاب چندبرابر شد.
        

          چه درد و رنجها و ایستادگی‌هایی که باید قدردان و متوجه باشیم و نیستیم..
        

          روایت خاص، اصیل و عجیبی بود 
بدون سانسور 
سخت و به شددددت نفس گیر ... 

از اول کتاب با بوی نارنج های سوخته روی زغال ها رفتم آبادان و با فرخنده ای که تو جوونی بلد نبود نماز بخونه و تو ناز و نعمت رشد کرده بود 
 همراه شدم تا قد کشید و شد انسان ِ  تربیت شده ی خمینی 

معمولا خوندن کتاب های داستانی و روایی خیلی طول نمی‌کشه 
ولی این یکی فرق داشت برای من  
شبیه آخر های کتاب چشم روشنی با هر جمله و روایتی خصوصا اون آخراش هی مکث میکردم ... 

زندگی پر از ابتلا و امتحانی بود برای فرخنده خانم
 ان شاءالله که ما هم عاقبت بخیر بشیم