معرفی کتاب سرباز ناساز اثر ژیل مارشان مترجم محمود گودرزی

سرباز ناساز

سرباز ناساز

ژیل مارشان و 1 نفر دیگر
3.8
8 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

13

ناشر
خوب
شابک
9786226513906
تعداد صفحات
216
تاریخ انتشار
1402/1/1

توضیحات

        راوی داستان از مجروحان جنگ جهانی اول است که به دلیل قطع عضو در ماه‌های نخست درگیری‌ها دیگر نتوانسته در خط مقدم بجنگد. او اکنون پس از جنگ، کار تحقیق درباره مفقودان و کشته‌شدگان را به عهده گرفته است و به همین دلیل از طرف مادر سربازی به نام امیل ژوپلن مأمور می‌شود درباره سرنوشت فرزندش پژوهش کند. تحقیقات راوي منجر به کشف رازی می‌شود که مادر ژوپلن از او مخفی نگاه داشته: پسرش امیل پیش از اعزام به جبهه دلباخته‌ی دختری از اهالی آلزاس به نام لوسی هیمل شده که از خانواده‌ای فقیر می‌آمده.
ماجرای عاشقانه‌ی امیل و لوسی که از نوجوانی آغاز شده بود تا جبهه جنگ و زیر گلوله‌باران‌ها ادامه پیدا می‌کند.
در اثنای قصه‌ی عشق پرشور این دو جوان، ماجرای جنگی روایت می‌شود که جز میلیون‌ها کشته و زندگی تباه‌شده چیزی در پی ندارد.
      

لیست‌های مرتبط به سرباز ناساز

خنده سرخسفر به انتهای شبدر جبهه  غرب خبری نیست

ادبیات ضدجنگ

51 کتاب

قرار است وجود خود را بفروشم. قرار است نیست شوم، غرق در شومی و پلیدیِ جنگ. می‌خواهم خود را فدا کنم. از وجودم چیزی نخواهد ماند. نمی‌دانم این کار را چرا انجام می‌دهم، می‌دانم وجودم زخم خواهد دید. شاید زخمش هیچگاه التیام نیابد. اما انجامش می‌دهم. چرا؟ ضروری است؟ برای روحم تحمل این زجرِ مطالعه‌ٔ ادبیات ضدجنگ ضروری شده است. چرا؟ معمولا شرح علتِ امورِ ضروری کارِ سختی است. علتی ندارم برایش. توجه‌ام به آن جلب شده است، قوای ذهن‌ام را اشغال کرده است و وجودم معطوف به آن شده است. پس انجامش می‌دهم و زجر می‌کشم. اینجا لیستِ آثار ادبیات ضدجنگی که پیدا کرده ام را قرار می‌دهم (مشخصا ترجمه‌ها و آثار فارسی را. چون هدفم فهم جامعهٔ ایران است). حتما برای هرکدام از این کتاب‌ها که بخوانم، مرور خواهم نوشت و سعی خواهم کرد تکه تکه تصویرِ کلیِ ادبیات ضدجنگی را که می‌خواهم معطوف به فهمِ جامعهٔ ایران باشد را تکمیل کنم. اصلا ادعا چیه؟ باور دارم که ادبیات تصویری از جامعه را نشان می‌دهد، این بدان معنا نیست که تصویرِ تمام جامعه در ادبیات منعکس می‌شود (هیچ اثر و روایتی نمی‌تواند همه‌چی را به تمامه در خود بازنمایی کند) و این گزاره بدان معنا نیز نیست که ادبیات چیزی جز بازنمایی جامعه نیست، یعنی کارکردهای دیگری نیز برای متنِ ادبی قابل تصور است. در کنار این، باور ندارم که برای فهمِ جامعه نوعی متن‌بسندگیِ ادبیات‌پایه مکفی و از قضی حتی ممکن است؛ یعنی ادبیات مفری برای فکر در باب جامعه است و فهمِ جامعه طبیعتا و قطعا منحصر در متنِ ادبی نیست. پس، متنِ ادبی به فراتر از خود (تاریخ و جامعه) ارجاع دارد و از این حیث منطقی است که برای فهمِ جامعه بتوانیم ادبیات را فراخوانی کنیم. در این لیست، که تا اینجا بدونِ جست‌وجوی روشمند و صرفا با پرسان پرسان گشتن، سرچرخاندن و بُر خوردن میانِ کتاب‌ها تشکیل شده است، سعی کردم به جوانب مختلفِ چیزی که بهش "ادبیات ضدجنگ" می‌گیم توجه داشته باشم. در نهایت هیچ ادعایی ندارم و با تمام وجود گشوده هستم به هر اتفاقی که در این مسیر بیافتد. هیچ چیز را مفروض نخواهم گرفت جز اینکه "جنگ سراسر پلیدی است و چیزی در جنگ پرتویی از روشنایی ندارد." این لیست را بسیار ادیت/ویرایش خواهم کرد. حتما اگه نکته‌ای هست، اثری را جا انداخته ام، اثری را به اشتباه در لیست قرار داده و خلاصه هرچه بود خیلی خوشحالم می‌کنید بهم اطلاع بدید. اگر در این مسیر به هر کدام از کتاب‌ها رسیدم که دوست داشتید همخوانی کنیم، البته باید جدی و ضربتی باشید، بهم خبر بدید. شاید بتونیم هماهنگ کنیم و هم‌فهمی کنیم با کتاب‌ها. جا دارد از همهٔ کسانی که در مورد این دغدغه باهاشون حرف زدم و توی پیدا کردن آثار بهم کمک کردن تشکر کنم. مشخصا از علی آقای عقیلی‌نسب عزیز که واقعا زیادی کمکم کرد. دمت‌گرم مرد 🙏✌️ پی‌نوشت: لیست ابتدایی است و هرچی ایراد است برگردهٔ منه و حتما بهم اطلاع بدید. خوشحال می‌شم.

47

یادداشت‌ها

          به پایان رساندن یک کتابِ با ارزش همواره همراه با تجربه‌است. تجربه‌ای شخصا نزیسته اما با همان پیام‌ها و مفهوم‌ها.
سربازِ ناساز اثرِ ژیل مارشان، یکی‌ از این آثار است و خواندن‌ش یکی از نزدیک‌ترین تجاربِ نزدیک به جنگ بود. هرچند که ژیل مارشان این کتاب را در سال ۲۰۲۲ منتشر کرده و شخصا در جنگ و در زمان جنگ نبوده‌، به خوبی می‌تواند یک تجربه‌ی نزدیک به جنگ را در اثرش ارائه کند و این نزدیکی نه‌ از منظرِ روایت‌ و چگونگی رقم خوردن جنگ‌ها یا توصیف نبرد‌ها و کشته شدن‌ها بلکه به این‌خاطر است که نویسنده تصمیم‌ بر این می‌گیرد که انسان‌ها را در جنگ‌ روایت کند. انسان‌هایی که هرکدام به نحوی چه با اختیار و چه به اجبار درگیر جنگی شده‌اند که زندگی‌شان را تحت شعاع خود قرار می‌دهد و این نوع و سبک روایت، شامل ارزش‌گذاری‌هایی می‌شود که جنگ و مفهومِ در جنگ‌بودن‌ را نسبت به هر شخصیت تعریف می‌کند. این شکل از نوشتار دریافتِ تجربه است. تجربه‌ی در جنگ بودن. خواندنش لزوما خواندن تجربه‌ی یک فردِ حاضر در جنگ نیست. تجربه‌ی افرادی‌ست که هرکدام زندگی‌شان با جنگ گره می‌خورد و بخشی از خودشان را برای همیشه از دست می‌دهند و بعضا تا ابد در جنگ باقی می‌مانند. در این کتاب از عاشقانی صحبت می‌شود که همچنان در خلالِ جنگ ناامیدانه عاشق‌اند، از سربازانی گفته می‌شود که برای زنده ماندن و سر نرفتن حوصله‌شان همه چیز را افسانه‌ای جلوه می‌دهند و یا از آدم‌هایی که به واسطه‌ی احساس گناهشان دیگر مانند سابق نمی‌توانند زندگی را تجربه کنند و همه‌جا و همه‌ی زندگی‌شان وقف جنگ شده. این آمدن و رفتن شخصیت‌ها، نوع مواجهه‌شان، تفاوتشان و نقطه‌نظر مختص به خودشان هرکدام روایتی‌ست که تماما قطعه‌هایی از یک پازل را شکل می‌دهند‌. پازلی که دورنمایِ آن تصویرِ هولناک و سیاهی‌ست که شمایِ کلی جنگ را نشان می‌دهد. 

خواندنش را توصیه می‌کنم.
        

0

سامان

سامان

1403/9/30

          از من خواست با صدای بلند به شما بگویم
که در جنگ بازنده‌ایم، حتی در صورت پیروزی. 


سرباز ناساز یک اثر ضد جنگ تمام عیار بسیار خواندنی است که تلفیق جنگ و نکبت‌های بی‌پایان اون رو با قصه‌ای عاشقانه و جانسوز به خوبی پیوند داده و روایتی حزن آلود از جنگ و بعد اون ارائه داده و برای چندمین بار این مساله رو ثابت می‌کنه که جنگ تمام نمی‌شود و اثرات سوء آن پایدار خواهد بود.

سربازی فرانسوی که راوی قصه است در جنگ جهانی اول شرکت می‌کنه و در ماه‌های ابتدایی دست خودش رو از دست میده و به همین دلیل از ادامه جنگ معاف میشه..او تصمیم می‌گیره برای اینکه برای جامعه‌اش مفید باشه و  گره‌ای از کار باز کنه و هم‌چنین درآمدی هم برای رتق و فتق امور زندگی‌اش کسب کنه به جست‌و‌جوی مفقودان جنگ بپردازه. در این اثنا پرونده یک شاعر عاشق پیشه به نام امیل ژوپلن به او محول میشه و او در پی یافتن امیل و معشوقه‌اش می‌افته و تصمیم می‌گیره و در این بین با افراد مختلفی صحبت می‌کنه تا ردی از امیل پیدا کنه. در واقع نویسنده با بیان خاطرات بازماندگان جنگ هم توصیفی هولناک، اثرگذار و صریح و بی پرده از جنگ ارائه میده و هم از لا به لای خاطرات این افراد راوی قصه سعی می‌کنه گمشده خودش، امیل رو پیدا کنه و این پرونده رو به سرانجام برسونه. تلاش‌های راوی داستان برای یافتن امیل و سرانجام این تلاش‌ها شالوده‌ی اصلی کتاب سرباز ناساز رو تشکیل میده.

شری بزرگ‌تر از جنگ وجود نداره.. یک پدیده مخرب چند وجهی که بر همه ابعاد زندگی انسان‌ها تاثیر مخرب و منفی میذاره. چه زندگی هایی نابود و چه عشق‌هایی پرپر شدند. چه جان‌های عزیزی گرفته شد و چه غم‌های بزرگی بر دل‌ها نهادینه شد. چه خرابی‌ها و آوارهایی از این نکبت به بار آمد و بشر به درد نخور امروزی هم‌چنان از جنگ برای پیشبرد اهداف و آمالش استفاده می‌کنه. خواندن این کتاب در روزهایی که سایه‌ی شوم جنگ و پاسخ اسرائیل به ایران عزیز وجود داره و هر شب ممکنه آسیبی به کشور و مردم بزنه حس عجیب و غریبی بود. امید که روزی شعله‌ی جنگی در هیچ کجا دنیا برافروخته نشه. روایت مارشان به غایت قوی بود. همه چیز در سطح عالی قرار داشت. چه داستان عاشقانه و عشق امیل و معشوقه‌اش چه تلاش راوی برای یافتن امیل و چه توصیفات جنگ مارشان همگی خواندنی و درجه یک و تاثیرگذار بود. قلم مارشان آنجا که از جنگ می‌گفت بسیار قوی و تاثیرگذار و خشن بود و آنجا که از عشق می‌گفت بسیار لطیف و روح‌نواز. این تضاد روایت‌ها، این پلشتی و زیبایی و این غم داستان، در نهایت اثری خواندنی  رو به وجود آورده که علاقه‌مندان به ادبیات ضد جنگ رو میتونه راضی کنه. یک اثر خوب دیگه از نشر خوبِ خوب که از ترجمه خوبی هم برخوردار بود و دم این انتشارات بابت چاپ آثار خواندنی حسابی گرم.
 حسن ختام این معرفی هم اختصاص میدم به جمله ای از کتاب :

جنگ، وقتی چشیده باشی‌اش، توی تنت است، زیر پوستت. می‌توانی بالا بیاوری، می‌توانی هر چقدر دلت بخواهد خودت را بخارانی، تا پوستت خونی شود، ولی هیچوقت نمی‌رود. در وجودت است.
        

0

           داستان کتاب:
یه سربازی گم شده(مفقود الاثر) ، مادرش از یه جانباز دیگه میخواد که پسرش رو براش هر طور که شده پیدا کنه! و باور داره که پسرش زنده است:') 
این آقای جانباز(یه دستش رو به قول خودش جنگ ازش گرفته) با سرنخ‌های کوچیک و بزرگ می‌ره دنبال این سرباز بگرده و پیداش کنه و با ماجراهای عجیبی مواجه می‌شه. ماجرای عمیق و بسیار قشنگ عاشقانه‌ این سرباز، ردپای اون در جبهه‌های مختلف و... 

من در یک بازه سنی کلی کتاب درباره جنگ دفاع مقدس خوندم، از نورالدین پسر ایران و پایی که جا ماند و این‌ها...
این کتاب هم یک کتاب جنگی بود، اما جنگ جهانی اول.
نقاط اشتراک "جنگ" برام خیلی جالب بود. 
مثلا ما برای روحیه دادن به سربازها انواع مداحی‌ها و هیئت‌ها رو داشتیم، اونا هم شراب و شب نشینی و... 
یا تفاوت‌هامون به دلایل پیشینه‌ی مذهبی یا فرهنگی در مواجهه با مجروح، اسیر و...

بسیار کتاب قشنگی بود، خیلی وقت بود انقدر یه کتاب بهم نچسبیده بود. ساعت 1.30شب تمومش کردم و واقعا آخراش از شدت هیجان و انواع و اقسام احساسات مختلف میخواستم کتاب رو پاره کنم! :))) 

بسیار کتاب قشنگی بود و در عین حال خیلی تلخ بود! 
جملات  قشنگ و عمیقی داشت. کلمات و جملاتش احساسات و عواطف رو درگیر می‌کرد.

روند کتاب سریع بود و اصلا خسته‌کننده نبود، بلکه من خودم جلوی خودم رو گرفتم که در 2 ساعت نخونمش و بذارم با آرامش بخونم(گذاشتم دم بکشه به‌اصطلاح) 

تجربه جنگ در ایران و خوندن از جنگ، تجربه‌مون از دیدن بازمانده‌های جنگ، جانبازها و... باعث شد خیلی با این کتاب راحت ارتباط برقرار کنم. 

ترجمه خیلی روان و خوبی داشت.
یک نکته ترجمه‌ای خیلی جالب رو یکی از بچه‌های پاتوق بهش اشاره کرد، اینکه اسم کتاب le Soldat Desaccordeبه فرانسوی یعنی نافرمان، و یه حالتی که آهنگ از ریتم خارج می‌شه و آقای گودرزی خیلی دقیق نام‌گذاری کردن: سرباز ناساز 

پاتوق کتاب‌بازها-جلسه کتاب "سرباز ناساز" 28 آذر 02


        

31