یادداشت مهدی نجف پور
1403/4/9
3.8
4
به پایان رساندن یک کتابِ با ارزش همواره همراه با تجربهاست. تجربهای شخصا نزیسته اما با همان پیامها و مفهومها. سربازِ ناساز اثرِ ژیل مارشان، یکی از این آثار است و خواندنش یکی از نزدیکترین تجاربِ نزدیک به جنگ بود. هرچند که ژیل مارشان این کتاب را در سال ۲۰۲۲ منتشر کرده و شخصا در جنگ و در زمان جنگ نبوده، به خوبی میتواند یک تجربهی نزدیک به جنگ را در اثرش ارائه کند و این نزدیکی نه از منظرِ روایت و چگونگی رقم خوردن جنگها یا توصیف نبردها و کشته شدنها بلکه به اینخاطر است که نویسنده تصمیم بر این میگیرد که انسانها را در جنگ روایت کند. انسانهایی که هرکدام به نحوی چه با اختیار و چه به اجبار درگیر جنگی شدهاند که زندگیشان را تحت شعاع خود قرار میدهد و این نوع و سبک روایت، شامل ارزشگذاریهایی میشود که جنگ و مفهومِ در جنگبودن را نسبت به هر شخصیت تعریف میکند. این شکل از نوشتار دریافتِ تجربه است. تجربهی در جنگ بودن. خواندنش لزوما خواندن تجربهی یک فردِ حاضر در جنگ نیست. تجربهی افرادیست که هرکدام زندگیشان با جنگ گره میخورد و بخشی از خودشان را برای همیشه از دست میدهند و بعضا تا ابد در جنگ باقی میمانند. در این کتاب از عاشقانی صحبت میشود که همچنان در خلالِ جنگ ناامیدانه عاشقاند، از سربازانی گفته میشود که برای زنده ماندن و سر نرفتن حوصلهشان همه چیز را افسانهای جلوه میدهند و یا از آدمهایی که به واسطهی احساس گناهشان دیگر مانند سابق نمیتوانند زندگی را تجربه کنند و همهجا و همهی زندگیشان وقف جنگ شده. این آمدن و رفتن شخصیتها، نوع مواجههشان، تفاوتشان و نقطهنظر مختص به خودشان هرکدام روایتیست که تماما قطعههایی از یک پازل را شکل میدهند. پازلی که دورنمایِ آن تصویرِ هولناک و سیاهیست که شمایِ کلی جنگ را نشان میدهد. خواندنش را توصیه میکنم.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.