زنان نوغان مهریه شان را پیش پیش طلب می کنند و آن خادمی آستان امام مهربانی هاست. تا به حال کتابی که تاریخچه خادمان امام رضا از زمان شهادت ایشان تا زمان قاجار را با نثر داستانی روایت کند ، نخوانده بودم. کتاب خط به خط دل دادگی مردمانی است که هر کدام سرود عاشقی سر داده اند. یکی تمام دارایی اش  جارو کشیدن بقعه مبارک بود و دیگری طلاکاری یک صحن ، روح استاد سعید تشکری همنشین غریب قریب. او که قلم ش را برای نوشتن از همسایه مشهدی اش در خون دلش زد.
        

          کتابی از زاویه جدید به شاهان ایرانی و ارتباط آنان با امام رضا...
قلم فوق العاده و اثر ناب است.
جملات بسیار بکری نگارش شده.
        

          تاریخ و سرگذشت حرم امام رضا علیه السلام  در دوره های تاریخ
به شدت آرامش بخش بود.با این کتاب فهمیدم برای هر زیارت امام رضا مدیون چه بزرگ مردان و زنانی هستم
خدا رحمت کنه آقای تشکری رو
        

          یک رمان درباره تاریخ شهر مشهد و اتفاقاتی که در هر دوره تاریخی بر حرم و حریم بارگاه امام رضا (ع) گذشته است.
اگر دوست دارید بدانید از زمان نوغانی ها  تا پایان دوره قاجاریه چه اتفاقاتی بر مردمان شهر مشهد و در بارگاه امام رضا(ع) گذشته است خوندن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنم.

کتاب در ۱۲ فصل نوشته شده که هر فصل به یک دوره تاریخی نظیر خوارزمشاهیان، ساسانی ها، مغولان و ... اختصاص دارد و هر فصل شخصیت های مربوط به خود را دارد. در هر فصل اتفاقاتی نظیر ویرانی شهر و یا آبادی و تعمیر بارگاه،کاشی کاری، آینه کاری و ساخت هر صحن و ایوان و مسجد بیان می شود.

کتاب تاریخ را به زبان داستان بیان می کند و این باعث جذابیت کتاب است دیگر اینکه با وجود داشتن شخصیت های متعدد چون هر شخصیت فقط مربوط به یک فصل است مخاطب شخصیت ها را فراموش نمی کند و این هم ویژگی مثبت دیگر کتاب بود. 
ولی کاش ذکر منبع هم برای هر واقعه تاریخی در آخر کتاب برای خوانندگان اهل تحقیق در نظر گرفته شده بود.

طراحی جلد:
باز هم یکی دیگر از طراحی های زیبای آقای مجید زارع را داریم. 😍

جلد طلا کوب بر روی یک برگه با حالت چرم قهوه ای و یا شاید چوب. جلد کتاب یک برگه طلایی رنگ است با طراحی تذهیب شبیه درهای طلای ورودی بارگاه ائمه که طرح وسط آن برش خورده و از داخل این برش برگه زیر جلد که به رنگ قهوه ای و حالت چرم و یا چوب دارد دیده می شود.
        

          کتاب غریب قریب روایت غریبیست در قربت حضرت رضا(ع)؛ روایتی آهنگین و شیرین از زنان نوغانی است که مِهرشان نسل به نسل خدمت به درگاه حضرت رضا علیه السلام است. روایت با خادمان حرم، از زمان سامانیان ادامه میابد و بعد به غزنوی‌ها و سلجوقی‌ها و خوارزمشاهیان می‌پردازد. گل کتاب به نظرم، در زمان چنگیزیان و ایلخانان و تیموریان رقم می‌خورد. و در ادامه صفوی‌ها و افشاری‌ها و قاجاری‌ها. 
در فواصل کتاب از بی مهری به بارگاه در سلسله‌ای گفته می‌شود و بعد روایت کسی شروع می‌شود که حضرت رضا علیه السلام مهرش را در وجودش پرورانده. همین مسبب این می‌شود که حرم حضرت در هر حکومتی شوکتی به شکوهش افزون شود. 
به نظرم می‌شد یکی از این خورده روایت‌ها را، مثلا داستان فاطمه‌ی توسی را با شکل شمایل رمان و سفر قهرمان نوشت و فقط به همین ماجرا پرداخت اما این ایده‌ی ناب هم غنیمتیست. این ایده که حرم مطهر رضوی را در هر سلسله به تصویر کشیده. 
دوستش داشتم. نثر دلنشینی داشت.
کتاب شخصیت‌های متعددی داشت اما لحن و شخصیت پردازی هر شخصیت منحصر به فرد بود. شاید این انحصار در بعضی به چشم نمی‌خورد اما در اغلب شخصیت‌ها مشهود بود. 
 زمان خواندن این کتاب گره خورد با دلتنگی‌ام؛ دلتنگ صحن و سرای ضامن آهو! و مهر امام غریب که لابلای کلمات جلوه می‌کند اشتیاق زیارتش را بیشتر. 

السلام علیک یا غریب الغربا یا معین الاضعفا و الافقرا؛ السطان یا ابن الحسن یا علی بن موسی الرضا المرتضی(ع)

نکته: برایم جالب بود که هر که در هر حکومت به مردم عزت گذاشت امام رضا عزیزش کرد و خودش واسطه‌ای شد برای رونق دادن به آستان حضرتش!
        

          اگر علاقمند هستید که بدانید بارگاه امان هشتم طی سالیان گذشته تا به امروز دچار چه حوادثی شده. چه تغییراتی را دیده. چند بار تخریب شده. چندبار بازسازی یا از نو ساخته شده است.
 اگر علاقه مند به هنر هستید و دوست دارید بدانید در کدام دوره کاشی های 7رنگ چه شکلی بودند. اسلیمی ها چه تغییراتی کردند. اینه کاری را که کسی آورد. 
اگر دوست دارید بدانید کجای صحن و سرا در چه زمانی ساخته شده.
و اگر دوست دارید همه این حوادث را در دل یک داستان بشدت قوی بخوانید. 
غریب قریب سعید تشکری را بخوانید.
از زمان نوغانیان، سامانیان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، چنگیزی ها، ایلخانان، تیموریوان، صفویان، افشاریان تا قاجار .
        

          شنا در دریای تاریخ... این‌بار نه داستان زندگی یک فرد و نه داستان  یک ملت و نه...
این بار سرگذشت یک سازه...بارگاهی که قبله عاشقان است...♥️

عاشقی می گوید 
شرف دست همین بس 
که نوشتن با اوست
شرف من همین است 
که نوشتن 
برای عشق به توست
غریبم مگذار...!