یادداشت فاطمه رحمانی‌فر

غریب قریب
        کتاب غریب قریب روایت غریبیست در قربت حضرت رضا(ع)؛ روایتی آهنگین و شیرین از زنان نوغانی است که مِهرشان نسل به نسل خدمت به درگاه حضرت رضا علیه السلام است. روایت با خادمان حرم، از زمان سامانیان ادامه میابد و بعد به غزنوی‌ها و سلجوقی‌ها و خوارزمشاهیان می‌پردازد. گل کتاب به نظرم، در زمان چنگیزیان و ایلخانان و تیموریان رقم می‌خورد. و در ادامه صفوی‌ها و افشاری‌ها و قاجاری‌ها. 
در فواصل کتاب از بی مهری به بارگاه در سلسله‌ای گفته می‌شود و بعد روایت کسی شروع می‌شود که حضرت رضا علیه السلام مهرش را در وجودش پرورانده. همین مسبب این می‌شود که حرم حضرت در هر حکومتی شوکتی به شکوهش افزون شود. 
به نظرم می‌شد یکی از این خورده روایت‌ها را، مثلا داستان فاطمه‌ی توسی را با شکل شمایل رمان و سفر قهرمان نوشت و فقط به همین ماجرا پرداخت اما این ایده‌ی ناب هم غنیمتیست. این ایده که حرم مطهر رضوی را در هر سلسله به تصویر کشیده. 
دوستش داشتم. نثر دلنشینی داشت.
کتاب شخصیت‌های متعددی داشت اما لحن و شخصیت پردازی هر شخصیت منحصر به فرد بود. شاید این انحصار در بعضی به چشم نمی‌خورد اما در اغلب شخصیت‌ها مشهود بود. 
 زمان خواندن این کتاب گره خورد با دلتنگی‌ام؛ دلتنگ صحن و سرای ضامن آهو! و مهر امام غریب که لابلای کلمات جلوه می‌کند اشتیاق زیارتش را بیشتر. 

السلام علیک یا غریب الغربا یا معین الاضعفا و الافقرا؛ السطان یا ابن الحسن یا علی بن موسی الرضا المرتضی(ع)

نکته: برایم جالب بود که هر که در هر حکومت به مردم عزت گذاشت امام رضا عزیزش کرد و خودش واسطه‌ای شد برای رونق دادن به آستان حضرتش!
      
20

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.