هری پوتر و جام آتش

هری پوتر و جام آتش

هری پوتر و جام آتش

جی. کی. رولینگ و 1 نفر دیگر
4.6
154 نفر |
23 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

12

خوانده‌ام

400

خواهم خواند

57

شابک
9647230052
تعداد صفحات
830
تاریخ انتشار
1379/9/7

توضیحات

        نوشتار حاضر، ترجمه دیگری است از کتاب "هری پوتر و جام آتش ."در این داستان، نشانه های جادوگری "ولدمورت "ـ جادوگر معروف که طلسمش را هری پوتر در کودکی  با تولدش باطل نموده ـ پس از سیزده سال آشکار می گردد .این امر جامعه جادوگرها  را دچار وحشت می سازد .پس از آن، در سال تحصیلی جدید، قرار می شود مسابقه قهرمانی  سه جادوگر، از سه مدرسه جادوگری در مدرسه "هاگ وارت "ـ که هری پوتر نیز دانش  آموز آنجا است ـ برگزار می شود .نحوه انتخاب شرکت کنندگان در مسابقه به این صورت  است که عده ای داوطلب شرکت در مسابقه می شوند" .جام آتش "همچون داوری بی طرف،  سه دانش آموز را انتخاب می کند تا با هم رقابت کنند" .ولدمورت "که سال ها در  پی گرفتن انتقام از "هری پوتر "بوده از این فرصت استفاده می کند و به کمک  یکی از سرسپردگانش، نام هری پوتر را در جام آتش می اندازد و او را وارد مراحل  دشوار و خطرناک مسابقه "سه جادوگر "می نماید .اما هری پس از گذراندن ماجراهای  گوناگون در این مسابقه برنده می شود .در این جلد، خوانندگان درمی یابند که هری  پوتر طی سیزده سال گذشته ـ از تولد تا سیزده سالگی هری ـ کجا بوده و چه می کرده  است، همچنین توطئه ها و نقشه هایی که برای از بین بردن او طراحی شده، بازگو می شود .
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

هری پاتر و جام آتش

تعداد صفحه

30 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به هری پوتر و جام آتش

یادداشت ها

          سم الله 

الآن وقتش رسیده است که از دو شخصیت فوق‌العاده محبوب و دوست‌داشتنی و جذاب سری هری‌پاتر رونمایی کنیم، رون و هرمیون. دوستان وفادار پاتر که در این دو جلد حقیقتاً جایگاه اصلی خودشان را نشان دادند. باید این دو جلد را بخوانید تا ببینید که این دو چه شاهکار هستند و چقدر زیبا، بانوی خالق هری‌پاتر این دو را تصویر کرده است. بهترین صحنه از دوستی هرمیون و پاتر جایی است که هرمیون در کنار کِرام (یکی از چهار قهرمان) حضور دارد، هری و کرام که هردو مرحله دوم مسابقه را پشت سر گذاشته‌اند به اندازه کافی مورد توجه قرار گرفته‌اند، کرام خود را نیازمند توجه هرمیون نشان می‌دهد و از او تمنای توجه دارد. اما در همین لحظه با اینکه کرام کسی بوده که هرمیون را نجات داده است، اما بازهم هرمیون به دنبال هری می‌گردد و حال او را جویا می‌شود... این دو بلاهای زیادی به واسطه دوستی با هری چشیده و کشیده‌اند، اما ذره‌ای پا پس نکشیده و همچنان عاشق هری هستند.

اما داستان جلد دوم...
در میانه مسابقات سه قهرمان به علاوه یک است، در این جلد مسابقات به پایان می‌رسد اما یادمان نمی‌رود که در جلد اول، هری خوابی دیده است که در آن ولدرمورت دوباره به دنبال بازگشت قدرت خود است و می‌خواهد هری را بکشد. او که به واسطه جان فدایی مادر هری نتوانسته هری‌پاتر را بکشد و همین سبب شده تا قدرت خود را از دست بدهد این بار می‌خواهد با تزریق خون هری به بدن خود تمام قدرت از دست رفته را به دست بیاورد. هری نیز به خاطر زخمی که از ولدرمورت خورده است بعضی قدرت‌های او را در وجود خود دارد. پس وجود خون هری در بدن اسمش‌را‌نَبَر سبب می‌شود تا او قدرت حقیقی خود را به دست آورد. اما در مرحله سوم مسابقه اتفاقاتی می‌افتد. این اتفاقات همان چیزی است که سال‌ها ولدرمورت برای بازگشت قدرت در پی آن‌ها بود. یک نفر در مدرسه هاگوارتز حضور دارد که نیروی مخفی ولدرمورت است و هم او سبب شده تا اسم هری، در جام آتش بیفتد و به مسابقات راه پیدا کند. او در تمامی این مراحل از هری محافظت می‌کند تا هری سالم به مرحله آخر برسد و با سلامت به ملاقات جادوگر سیاه برود.

قدرت جادویی کتاب در معتاد کردن مخاطب به ادامه، حقیقتاً شگفت آور است. هر جلد از هری‌پاتر همچون سیگاری است که به محض تمام شدن تو را به روشن کردن سیگاری دیگر تشویق می‌کند. در حقیقت خواننده مجبور است سیگار را با سیگار روشن کند تا از خماری نجات یابد.
        

2

          هری وقتی وارد مدرسه می‌شود می‌فهمد که مسابقات دوره‌ای سه جادوگر که بین سه مدرسه هاگوارتز، بوباتون و دورمشترانگ (دارمسترانگ) ، انجام می‌شود ، آن سال در هاگواترز برگزار خواهد شد! شرکت در مسابقه شرط سنی هفده سال دارد و هری نمی‌تواند شرکت کند. هر کس قصد شرکت در مسابقه دارد، باید نام خود و مدرسه اش را روی کاغذی نوشته و داخل جام آتش بیاندازد!
روز انتخاب شرکت کنندگان، جام آتش نام سه نفر را از سه مدرسه به بیرون پرت می‌کند و این نشانه این است که آن سه نفر برای مسابقه انتخاب شده‌است، اما ناگهان نام هری نیز از جام بیرون می‌آید و همه با او دشمنی پیدا می‌کنند، حتی بهترین دوستش : رون!
هری مجبور به شرکت در مسابقه می‌شود و در مرحله اول با اژدها روبرو می‌شود، در مرحله دوم در دریا رفته و مرحله سوم هزارتویی است که باید به مرکز آن رسید. هری موفق می‌شود به همراه شرکت کننده دیگر هاگوارتز، سدریک دیگوری ، به جام برسند، اما وقتی آن دو جام را لمس می‌کنند...
        

0

Haniyeh

1403/2/28

          این کتاب نقطه عطف داستان هری پاتره. جایی که بالاخره یه تغییر بزرگ اتفاق میفته و مسیر زندگی دانش آموزان هاگوارتز رو منحرف میکنه. اما باید صبور باشید، چون نیمه اول هری پاتر و جام آتش یعنی جلد اول یکم زیادی طولانی شده.
داستان از این قراره: مسابقات جادوگری بین سه مدرسه بزرگ، بعد از ۱۰۰ سال، در هاگوارتز برگزار میشه. از هر مدرسه یک نفر، نمایندهٔ حضور از طرف مدرسهٔ خودش میشه و برنده، جام سه جادوگر رو دریافت میکنه.
برای شرکت در این مسابقه باید بالای ۱۷ سال بود چون مراحل سخت و خطرناکی رو پشت سر  خواهند گذاشت و به دانش و مهارت بالایی نیاز داره. از طرفی جام آتش که اسامی در اون انداخته میشه هم به این محدودیت پایبنده؛ پس هری، رون و هرمیون از شرکت در این مسابقه محروم میشن. با اینحال میبینیم که به جای سه نماینده، اسم چهار نماینده از جام آتش بیرون میاد، هاگوارتز دو نماینده داره و یکی از اونا هری پاتر هست. 

یکی از نکات جالب این جلد، جن های خانگی بود. توی فیلم کلا بهشون نپرداخته بودن، چون از موضوع اصلی یعنی مسابقه دوره. اما از اون دست موضوعات فرعی بود که برای من، مثل هرمیون، مهم و قابل توجه بود. به نظر من جی کی رولینگ سعی داشت نشون بده چنین چیزی رو در جوامع خودمون هم میتونیم مشاهده کنیم، فقط افراد کمی قادر به دیدن و درکش هستن و حتی خود افراد ظلم دیده هم شاید به درستی درکش نکنن. این برام واقعا جالب بود که در قالب داستانی برای رده سنی نوجوان، چنین مسئله مهمی رو جا داده و بهش پرداخته بود. ممنون خانم رولینگ.

من چون کتاب صوتی رو معمولا حین انجام کارهای روزمره گوش دادم، برام لذتبخش بود. با اینکه طولانی شده بود ولی دوستش داشتم. بنظرم هری پاتر و محفل ققنوس بهتر تونسته طولانی شدن ابتدای داستان رو بپوشونه. توی جام آتش، یکم پراکندگی وجود داره و از موضوع اصلی فاصله میگیریم و این اذیت میکنه، مثلا مسابقه کوییدیچ یا حضورشون در خانه خانواده ویزلی در آغاز کتاب واقعا طولانی بود. با این حال من روزمرگی‌هاشون رو دوست دارم. شبیه به زندگی واقعی خودمه، مخصوصا مسائل درسیشون و به خاطر همین ارتباط خوبی میگیرم. 

هری پاتر مثل نوشدارویی برای روزهای شلوغ و ذهن های خسته هست، برای من اینطوره. پس پیشنهادیه :)
        

4

فهیمه

1403/7/29

          ×حاوی اسپویلر×
در جریان هستم که خیلی‌ها عاشق این جلد هری‌پاتر هستن و جام آتش حسابی محبوبه، اما من باهاش مشکل دارم.
یک لحظه تصور کنید که دم‌باریک، برتا جورکینزو نمی‌دید؛ اینطوری از مسابقه‌ی سه‌جادوگر و وضعیت پسر کراوچ مطلع نمی‌شد! اون وقت کل پلات این جلد می‌رفت روی هوا!
بعد بارتی کرواچ پسر چطور انقدر خوب نقش مودی رو بازی می‌کنه که هیچ‌کس متوجه نمی‌شه؟ و چطور انقدر برای فرستادن هری پیش ولدمورت صبوری می‌کنه؟ نمی‌شد یک روز عصر دعوتش کنه اتاقش و با یک پورت‌کی (رمزتاز) بفرستتش بره؟ چون دامبلدور چند بار توی هاگوارتز از پورت‌کی استفاده می‌کنه و اینطور نیست که پورت‌کی توی هاگوارتز کار نکنه... 
کلا به نظرم هم بارتی کرواچ پسر و هم ولدمورت بعد از سال‌ها تنهایی، انزوا و دوری از اجتماع، مخشون ایراد پیدا کرده و نقشه‌شون برای گرفتن هری زیادی مسخره‌ست... 
از کل این جلد فقط وسواس هرماینی نسبت به جن‌های خونگی و تهوع (آب مماخ) رو دوست داشتم، به علاوه‌ی فرآیند بدن‌دار شدن ولدمورت با خون دشمن و استخوان پدر و گوشت خادم که در عین ترسناک بودن، یک حال باستانی خوبی داشت. 
        

6

        واقعا داستان جالبی داره اما من فقط یکزره بخش مهمونی اذیتم کرد.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          I went back to it after twelve years since I had not read the original edition and I wanted to read it before watching its DVD which I have borrowed from my dear Rana as well.
The whole experience of reading these again was unexpectedly good. I had forgotten many of their details, some parts of the plots and even some of the characters' fates! (Barty Crouch himself for instance! :) ). Even though I knew how the story was going to end, I often found it difficult to put down. The thing which interested me most was that reading it in English was much more exciting. I do not have a memory of my teenager self laughing or crying while reading this. But I actually laughed and cried this time! (Well, to be honest, I did not CRY. However, I had a real, hard-to-overlook lump in my throat in some pages...) I was not thinking of Harry Potter as a book which you can quote parts of it till now. This re-reading changed my idea in this point, too! So, these are the parts which I like to share here:

- It was a strange thing, but when you are dreading something, and would give anything to slow down time, it has a disobliging habit of speeding up.
p. 278
This is REALLY REALLY true! :(

- If you want to know what a man's like, take a good look at how he treats his inferiors, not his equals.
p. 456

- Numbing the pain for a while will make it worse when you finally feel it.
p. 603

- It matters not what someone is born, but what they grow to be.
p. 614

- What's comin' will come, an' we'll meet it when it does.
p. 623
This is what Hagrid told Harry, Ron and Hermione after the Third Task and all those things which happened through it.  I think it is a brilliant piece of statement and somehow too philosophical for being told by Hagrid! :)

- The truth is generally preferable to lies.
p. 626
As simple as it is, it is often a forgotten fact! :|

- Remember, if the time should come when you have to make a choice between what is right, and what is easy, remember what happened to boy who was good, and kind, and brave, because he strayed across the path of Lord Voldemort. Remember Cedric Diggory.
p. 628
:(
to make a choice between what is right, and what is easy
...

And I have to add two funny parts which made me laugh out loud, Both of which were not that funny in the translated edition:
The part when Ron calls Hermione "Er-My-Knee" because his mouth is full! :)
(I admit that this cannot be translated at all.)
and the part when Dumbledore encourages Hagrid to free himself of people's judgement after Rita Skeeter's scoop by telling him this:
"My own brother, Aberforth, was prosecuted for practising inappropriate charms on a goat. It was all over the papers, but did Aberforth hide? No, he did not! He held his head high and went about his business as usual! Of course, I'm not entirely sure he can read, so that may not have been bravery..." :))
p. 394

Finally, I have to mention -even in one sentence- that the movie was a complete disappointment. I am not sure I would read the book if I had watched the movie first. So PLEASE do not watch it before giving yourself the chance of reading it!
-THE END-
        

3